آخرین هشدارهای دکتریزدی

مرتضی کاظمیان
مرتضی کاظمیان

نامه‌ی اخیر دکتر ابراهیم یزدی، سندی دیگر است بر ناب بودن سیاستمدار دیرپا. وزیر خارجه دولت موقت مهندس مهدی بازرگان، و دبیرکل نهضت آزادی ایران در نامه‌اش به محمدجواد حجتی کرمانی، آخرین ملاحظات ارزشمند و تذکرهای ناب و توصیه‌های تاریخی خود را خطاب به رأس هرم قدرت جمهوری اسلامی و صاحبان قدرت در ایران، علنی کرده است.

از همگامی فعال در نهضت خداپرستان سوسیالیست تا دبیرکلی نهضت آزادی ایران؛ بیش از 60 سال است دکتر یزدی همراه ملی، دموکراسی‌خواه و آزادی‌طلب تحولات اجتماعی-سیاسی در ایران بوده است. سایه‌ی او بر سیاست‌ورزی در ایران چنان معنادار و غیرقابل انکار است که به تعبیر خود وی: “اکنون کار جمهوری اسلامی به جایی رسیده است که فردی مثل من حق حیات ندارد، آرامش از من و خانواده‌ام به کلی سلب شده است. در این سن و سال که بیش از هر زمان نیاز به آرامش داریم، من و همسرم را آزار می‌دهند. اما من در این سن و سال آزاد باشم یا در زندان، برایم فرقی نمی‌کند. اگر با زندان رفتن من مشکلات آقایان حل می‌شود، باشد، زندانی‌ام سازند.”

احضار سیاستمدار کمیاب برای اجرای حکم زندان، آن هم در 81 سالگی و با وجود بیماری‌های جسمی جدی که او را تهدید می‌کند، مستقل از رسوایی برای تمامیت‌خواهان، جایگاه و اهمیت مغز فعال و گرانبهایی را نشان می‌دهد که حالا با خاطرات‌اش هم، برای سرکوبگران، یک تهدید محسوب می‌شود.

دبیرکل نهضت آزادی ایران همان راهی را می‌رود که دبیرکل فقید این جمعیت سیاسی دیرپای ملی-مذهبی رفت. دکتر یزدی چونان زنده‌یاد مهندس بازرگان همچنان انذار می‌دهد و صاحبان قدرت را به اصلاح فرامی‌خواند.

همفکر و دوست و همراه آمریکا و لبنان و مصر و ایران شهید دکتر مصطفی چمران، در مکتوب اخیرش به صراحت رهبر جمهوری اسلامی را خطاب قرار می‌دهد و نسبت به رویدادهای ناگوار آتی، هشدار می‌دهد: “کلید… دست مقام رهبری است… آن‌چه در انتظار ماست و قابل پیش‌بینی، بسیار وحشتناک است… اگر آقای خامنه‌ای در دقیقه‌ی ۹۰ مسیر و نتیجه‌ی بازی را به نفع ملت و نظام عوض نکنند، آینده بسیار وحشتناک خواهد بود.”

دکتر یزدی کوله‌بار 60 سال مبارزه سیاسی ملی و کنش اجتماعی دموکراسی‌محور را می‌گشاید برای آخرین بار به مرکز ثقل قدرت در جمهوری اسلامی “تذکر” می‌دهد.

دهه‌هاست دکتر یزدی تفسیر قرآن می‌کند؛ مفسر قرآن، کنش خود را بی‌پروا مبتنی می‌کند بر متن؛ “إِنَّمَا أَنَا مُنذرٌ” و “فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّرٌ”. او انذار می‌دهد و تذکر. اگر گوشی برای شنیدن باشد و درک وضع خطرخیز و ناگوار امروز ایران: “وَ مَا أَهْلَکْنَا مِن قَرْیَةٍ إِلَّا لَهَا مُنذرُونَ” (و هیچ شهری را هلاک نکردیم مگر آنکه برای آن هشداردهندگانی بود. شعرا/ 208)؛ و “أَنتَ مُنذرُ مَن یَخْشَاهَا” (تو فقط کسی را که از آن می‏ترسد هشدار می‏دهی. نازعات/45)

آیا انذارها و هشدارهای دکتر یزدی، با دانش و تجربه و بینش سیاسی و منش اخلاقی که دارد، به گوش “بالاتریها” خواهد رسید؟ (مهندس بازرگان در دفاعیه خود در دادگاه رژیم سلطنتی، در سخنی مشهور خطاب به قاضی دادگاه نظامی گفت: “ما آخرین کسانی هستیم که از راه قانون اساسی به مبارزه سیاسی برخاسته‌ایم. ما از رییس دادگاه انتظار داریم این نکته را به بالاتریها بگویند.”)

سیاستمدار وطن‌دوست و اخلاق‌گرا، بر همان مسیری می‌رود که در خور جایگاه و کسوت و ویژگی اوست. او دلیلی برای سکوت و پرده‌پوشی نمی‌بیند. هیچ متوهمی، تصور لحظه‌ای چشمداشت دکتر یزدی به قدرت را هم نمی‌کند. او وظیفه‌ی ملی و تکلیف اخلاقی خویش می‌بیند و می‌داند که بار دیگر هشدار دهد؛ “طالب رضای حق هستم.” مشاور رهبر فقید انقلاب اسلامی در پاریس و نخستین وزیر خارجه جمهوری اسلامی، این‌چنین نامه‌ی مهم اخیر خود را پایان می‌دهد: “من آن‌چه شرط بلاغ است با تو می‌گویم و خواه از سخنم پند گیر، خواه ملال.”

برخلاف رهبر جمهوری اسلامی که معتقد است نظام با هیچ بحرانی دست به گریبان نیست، و این‌چنین بر ادامه‌ی آرامش گورستانی در کشور و حاکمیت نظام تک‌صدایی تاکید دارد، دبیرکل نهضت آزادی ایران با ارزیابی از وضع بحرانی کشور، توصیه به گشایش سیاسی و فراهم آوردن مقدمات لازم برای مشارکت سیاسی لایه‌های مختلف اجتماعی و صاحبان عقاید گوناگون می‌کند. دکتر یزدی هم‌زمان می‌کوشد به سهم خود و در 81 سالگی، آرامش گورستانی را به چالش کشد. او نشان می‌دهد که آزادگان متقی، پروایی از تهدید و تحدید ندارند.

نامه‌ی اخیر سیاستمدار کمیاب و گرانبها، به‌مثابه‌ی سندی ماندگار و تاریخی در تاریخ تحولات سیاسی معاصر ایران ضبط خواهد شد؛ چنان که نگارنده‌اش بار دیگر مهر نام و دیدگاه و منش خود و هویت فکری-سیاسی خویش را بر تاریخ سیاسی ایران ثبت کرد: دکتر ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران.