توافق یک برنده داشت، یک بازنده

لوریان لوژور
لوریان لوژور

» نگاه لوریان لوژور به گفتگوهای هسته ای

ژانین ژلک

توافق انجام شده میان گروه شش کشور و ایران درخصوص برنامه هسته ای یک سری سؤالات را نسبت به ماهیت و تأثیرات آن، جدا از دلمشغولی های ایران، به ویژه اقتصادی، مطرح کرده است. گفته می شود متن این توافق که در ماه ژوئن به امضاء خواهد رسید، جزئیات فنی است و مسایل سیاسی را دربرنمی گیرد. امروز بسیاری از ناظران پرسش هایی را درخصوص “تأثیرات ثانویه”ای که این تفاهم می تواند ایجاد کند مطرح می کنند. اگر برخی تحلیلگران، به ویژه آنهایی که به محافل تصمیم گیری جمهوری اسلامی نزدیک اند، متقاعد شده اند که این توافق هیچ تأثیر دیگری جز احیای اقتصاد و جامعه ایران نخواهد داشت، ولی لازم به ذکر است که سیاست خارجی همچنان ساکن و بی تحرک باقی خواهند ماند. از دید برخی دیگر، با اینکه مفاد توافق شفاف و دقیق است، ولی در بطن خود شامل یک سری مقدمات برای تحولاتی است که انجام آنها “طبیعتاً” در دراز مدت از ایران خواسته خواهد شد؛ و البته روابط بین المللی این کشور نیز در آن می گنجد.

موضع گیری طلال آتریسی، استاد دانشگاه و از کارشناسان امور ایران، دراین خصوص قاطعانه است: توافق هیچ چیزی، ازجمله وضعیت در لبنان را تغییر نخواهد داد. حال باید دید طرفین چگونه واکنش نشان می دهند: آیا حزب الله خود را برنده خواهد دانست؟ آیا “ائتلاف ۱۴ مارس” این تحول جدید را به مثابه یک شکست قلمداد خواهد کرد؟

قاسم قصیر، محقق و روزنامه نگار، مطمئن است که حزب الله از هم اکنون خود را برای آغاز یک کمپین به موازات این توافق “که نشانه ای از پیروزی ایران است” آماده خواهد کرد.

این دو کارشناس معتقدند که با امضای توافق نهایی در ماه ژوئن، رویارویی ها به ویژه با عربستان سعودی که حس می کند “سرش کلاه رفته” شدیدتر خواهد شد. ازسوی دیگر، آقای آتریسی معتقد است که “هدف از حمله ائتلاف علیه یمن ماهیتی بازدارنده داشت” و تدارکات آن از چدین ماه قبل انجام شده بود. عربستان سعودی می خواست “در قالب تلاشی برای مانع‌تراشی در روند مذاکرات” پیام روشنی را به جانب ایران ارسال کند.

اگر در ابتدا شاهد آن بودیم که بسیاری از دولت های خاورمیانه نگران سلطه ایران بر منطقه هستند، ولی امروز این نگرانی بیشتر در نزد پادشاهی وهابی دیده می شود. حتی “نگرانی های اسراییل نیز بی اساس است، مگر نسبت به حمایتی که ایران از جنبش های انقلابی در منطقه می کند”. از این حیث، بخشی از موضع گیری های نخست وزیر اسراییل بنیامین نتانیاهو صرفاً مصرف داخلی دارد. شاید بخشی از این موضع گیری به این شکل توجیه می شود که دولت یهود که “در گذشته لوس‌کرده ایالات متحده بود” از این پس حضور گسترده ایران را در اطراف خود احساس می کند.

درخصوص ترکیه نیز قابل ذکر است که رجب طیب اردوغان، رییس جمهور این کشور، روز گذشته به ایران سفر کرد. بی‌شک فرصت های سرمایه گذاری در آینده، آقای اردوغان را به تهران کشانده. درحقیقت به گفته قاسم قصیر، فرصت های اغواکننده در ایران پس از امضای توافق ازسوی هیأت های دیپلماتیک باعث شده تا کفه ترازو به نفع تهران پایین رود و نه تنها راه برای تماس ها و مبادلات متعدد هموار گردد، بلکه گشایشی نیز برای جامعه ایران به سوی خارج از کشور ایجاد شود. باراک اوباما در چارچوب مصاحبه اش با توماس فریدمن اظهار داشت که هدف اصلی ایالات متحده این بود که ایران را به جرگه جامعه بین المللی پیوند دهد. قاسم قصیر می گوید: “به گفته او، این شیوه ای است برای گشودن اشتهای جمهوری اسلامی برای همکاری های بیشتر در عرصه بین المللی.”

اکثریت ناظران و کارشناسان ایرانی نیز همین عقیده را دارند: توافق تأثیرات مهمی بر عرصه اجتماعی و فرهنگی خواهد گذاشت و درنهایت در عرصه سیاست نیز تأثیرگذار خواهد بود. البته این روند به طور ناگهانی و با خواندن یک ورد جادویی انجام نمی شود، ولی شرایطی را رقم خواهد زد که طی چندین سال به نتایج مطلوب خواهد رسید.  

ایران پس از امضای توافق نهایی مشغول منافع داخلی خود خواهد شد: مدیریت بازرگانی و ورود سرمایه ها در بخش نفتی. بی شک در عرصه داخلی نیز، به ویژه پس از انتخابات مجلس، مواضع اصلاح طلبان تقویت خواهد شد.

منبع: لوریان لوژور، ۹ آوریل