در راستای اینکه واقعیت در کشور ما موضوع مهمی نیست و به همین دلیل وقوع یک واقعیت تاثیری در نظرات ما ندارد و به همین دلیل طرفداران احمدی نژاد پس از سفر او به نیویورک آنرا موفقیت آمیز خواندند، چون طرفدار احمدی نژاد هستند و مخالفانش سفر وی را ناموفق خواندند، چون مخالفش هستند. و با عنایت به اینکه اگر درست نگاه کنیم، یعنی آن جوری که من نگاه می کنم نگاه کنیم، چون من هم مثل بقیه فکر می کنم همه حرف هایی که من می زنم درست است و طبعا همه حرف هایی که بقیه می زنند، غلط است، سفر احمدی نژاد به نیویورک از « آن نظر» موفقیت های بسیاری داشت که اینجانب، با افتخار تمام موفقیت های این سفر را اعلام می کنم:
موفقیت اول: رئیس جمهور با پنجاه نفر آدم به مسافرت رفت و خستگی مسافرت های دائمی قبلی را از تنش به در کرد. در حقیقت این مسافرت برای آن پنجاه و یک نفر موفقیت بزرگی بود که موفق شدند یک بار دیگر نیویورک را ببینند.
موفقیت دوم: احمدی نژاد موفق شد با مشت محکم به دهان خودش کوبیده و توانست حرف هایی را که در دو سال گذشته در مورد محو اسرائیل و غنی سازی هسته ای و مقابله با استکبار و در دست گرفتن رهبری جهان زده بود، پس بگیرد. و این موفقیت بزرگی بود.
موفقیت سوم: رئیس جمهور در یک اقدام تهورآمیز موفق شد از سوی رئیس یک دانشگاه معتبر علمی و در حضور ششصد دانشجوی مشتاق و جلوی پانصد میلیون نفر که تصویر او را می دیدند، ملقب به « دیکتاتور سنگدل حقیر» شود، که البته چنین لقبی را خیلی سخت به کسی می دهند و گرفتن چنین لقبی یک موفقیت کم نظیر است که حتی برای دیکتاتورهایی مثل حافظ اسد و قذافی و صدام و هیتلر هم پیش نیامده بود، البته آنها دیکتاتورهای بزرگی بودند.
موفقیت چهارم: رئیس جمهور که دو سال تلاش کرده بود چهره یک سیاستمدار قاطع و قدرتمند و اهل درگیری را از خودش نشان بدهد، به مدت سی دقیقه تلاش کرد تصویر یک سیاستمدار مظلوم و اهل مدارا و گفتگو را بگیرد، که چون دو سال از نظر ریاضی از 25 دقیقه بیشتر است، نتوانست خیلی موفق شود، ولی علت ناموفق شدنش در این مورد بیشتر به دلیل عدم امکانات بود، نه ناتوانی وی.
موفقیت پنجم: رئیس جمهور موفق شد در جلسه گفت و شنود در دانشگاه کلمبیا شرکت کند و برای روشن شدن ذهن افکار عمومی جهان، بدون اینکه به سووالات پاسخ بدهد، مقداری دروغ در مورد شرایط ایران بگوید که باعث خنده حضار شود و اصولا خنداندن مردم آمریکا با زبان فارسی خیلی کار سختی است، در حقیقت خنداندن دانشجویان یکی از بزرگترین موفقیت های احمدی نژاد بود که قبل از او فقط کسانی مثل شاپی خرسندی ، امید جلیلی و ماز جبرانی که انگلیسی زبان ها را می خندانند، چنین موفقیتی به دست آورده اند.
موفقیت ششم: یکی از مهم ترین موفقیت های سفر نیویورک برای ایرانیان این بود که تا قبل از این سفر آنها فکر می کردند احمدی نژاد یک رئیس جمهور بی عرضه است، اما در این سفر به این نتیجه رسیدند که احمدی نژاد یک رئیس جمهور بی عرضه و دروغگوست که این موضوع خودش یک موفقیت جدید بشمار می رود.
موفقیت هفتم: یکی دیگر از اهداف مهم احمدی نژاد در این سفر این بود که می خواست دسته گلی را بر مزار شهدای 11 سپتامبر بگذارد و به آن شهدا( معلوم نیست به کدام شهدا می خواست احترام بگذارد، آن 19 نفر یا آن 4000 نفر) ادای احترام کند و پلیس نیویورک هم اعلام کرد که اجازه چنین کاری را نمی دهد، سخنگوی وزارت خارجه هم تاکید کرد که رئیس جمهور ما در هر حال این کار را می کند، چون دسته گل ها را خریده است و نمی تواند آنها را دور بیندازد، و چنانکه شاهد بودیم بالاخره احمدی نژاد به این هدف خودش هم رسید و توانست دسته گل خودش را در نزدیک محل مذکور در دانشگاه کلمبیا بگذارد و سفر دقیقا طبق اهداف تعیین شده عملیاتی شد و این هم موفقیت بزرگی بود.
موفقیت هشتم: یکی از موفقیت آمیز ترین جنبه های سفر احمدی نژاد در نیویورک این بود که موفق شد بیش از همه رهبران جهان، توجه افکار عمومی را جلب کند و برای این کار موفقیت آمیز پذیرفت که مورد اهانت قرار بگیرد، دروغ بگوید و موفقیت بزرگتر اینکه حامیان داخلی اش با وجود اینکه می دانستند که او از موضع اش عدول کرده، دروغ می گوید و از موضع اتهام اجتناب نکرده است، باز هم از او حمایت کردند.
موفقیت نهم: احمدی نژاد در سفر به نیویورک موفق شد 300 روشنفکر بزرگ جهان را با هم متحد کند و کاری کند که آنان نیز مانند جهان اسلام، کشورهای صنعتی، رهبران خاورمیانه و اروپا و آمریکا، در مخالفت شان با حکومتی که دولتش را احمدی نژاد اداره می کند، متحد شوند و این اتحاد واقعا موفقیت بزرگی بود، که اگرچه ظاهرا توسط اکبر گنجی صورت گرفت، اما در واقع این نور احمدی نژاد بود که در دل گنجی تابید و او بدون اینکه بفهمد کاری را که احمدی نژاد می خواست انجام داد.
موفقیت دهم: احمدی نژاد در سفر نیویورک موفق شد با جمع کثیری از ایرانیان که نه اسم دارند، نه عکس دارند، اما از طرف یک میلیون نفر از رئیس جمهور حمایت می کنند، اما فقط این حرف را به خود رئیس جمهور می گویند و به دیگران نمی گویند. جلب موافقت و حمایت یک میلیون ایرانی ساکن آمریکا که از دست همین حکومت فرار کرده اند، اما از آن حمایت می کنند، موفقیت چشمگیری بود که هیچ رئیس جمهوری در جهان نتوانسته است به چنین موفقیتی برسد.
موفقیت یازدهم: احمدی نژاد با استفاده از زبان شیوا و منطق قوی و اندیشه سترگ خود توانست بسادگی در نیویورک دروغ هایی در مورد ایران بگوید که همه جهانیان آن را پذیرفتند و از آن مهم تر در مورد اتفاقاتی که در نیویورک افتاد، توانست دروغ هایی را به مردم و دولتمردان ایرانی در تهران بگوید که همه ایرانیان آن را پذیرفتند. دستیابی به قدرت بیانی در این حد چیزی فراتر از موفقیت، بلکه در حد معجزه است.
موفقیت آخر: و بی تردید می توان گفت که بزرگترین موفقیت احمدی نژاد این است که با وجود همه گندکاری هایی که در نیویورک بالا آورد، هنوز هم رئیس جمهور است. این موفقیت بزرگ را به او و دوستدارانش تبریک می گویم.