در ضرورت برقراری روابط سیاسی ایران و آمریکا
افکارسنجی های گوناگون نشان می دهند که با وجود سردی روابط و دشمنی مزمن میان دولت های واشنگتن و تهران، اکثریت ملت ایران خواستار برداشته شدن گام های جدی در جهت عادی شدن اوضاع و برقراری روابط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ورزشی میان دو کشور هستند.
در پی نظرسنجی های مستقل گذشته که نتایج آن به مذاق حاکمان ایران خوش نیامد و به پرونده سازی علیه برگزار کنندگان آن انجامید و به زندانی و آزاد شدن افرادی چون عباس عبدی و حسین قاضیان ختم شد، آخرین نظرسنجی ملی در میان آمریکایی های ایرانی تبار نیز بیانگر این دیدگاه عمومی در میان ایرانیان است.
بر اساس نظرسنجی جدید موسسه افکارسنجی “زاگبی” که هفته ی گذشته توسط “اتحادیه روابط عمومی ایرانیان آمریکایی”( پایا) منتشر شد، ۸۵ درصد آمریکایی های ایرانی تبار خواستار افزایش تفاهم میان ایرانی ها و آمریکایی ها هستند. همچنین۸۶ درصد آنان هویت ملی و پیشینه ایرانی خود را در تعریف جایگاه اجتماعی خود در این کشور مهم می دانند.
این گروه از ایرانیان که اکثر آن ها عضو هیچ حزب و گروه سیاسی داخل و خارج از ایران نبوده یا از آن ها نیز به صورت تشکیلاتی حمایت و پشتیبانی نمی کنند، اولویت اول شان این است که بتوانند رفت و آمدهای عادی خود را به ایران حفظ کرده و این مهم را حتی المکان با سهولت بیشتر و هزینه ی کمتری انجام دهند. آنان تاسیس دفتر حفاظت منافع آمریکا در تهران را گام مهمی در این مسیر و زمینه ساز برقراری مجدد روابط دیپلماتیک میان دو کشور ارزیابی می کنند. به این دلیل است که هشتاد و چهار درصد پاسخ دهندگان به این نظرسنجی از ایده ی تاسیس دفتر حفاظت منافع در تهران حمایت کرده اند.
این رویکرد باعث شد که هشتاد درصد ایرانیان مقیم آمریکا در انتخابات سال 2008 به باراک اوباما که شعار “تغییر” را سرلوحه ی برنامه ی انتخاباتی خود قرار داده بود رای دهند. این عدد و رقم به صورت معناداری مشابه چگونگی توزیع آرای آنان در حمایت از نامزدهای اصلاح طلب در انتخابات ریاست جمهوری ایران است. در انتخابات دوم خرداد سال 1376 بیش از 82 درصد ایرانیان مقیم آمریکا که به پای صندوق های رای رفتند ترجیح دادند به سید محمد خاتمی رای دهند. این نسبت در انتخابات سال 1380 نیز تکرار شد.
اگرچه طرح راهاندازی دفتر حافظ منافع آمریکا درتهران پس از سخنان “کاندولیزا رایس”، وزیر خارجه دولت بوش و حمایت سناتورهای آمریکایی از آن به صورت گسترده بر سر زبان ها افتاد، تا آن حد که برخی را به این اشتباه انداخت تا بگویند که این گامی جدید در بهبود روابط تهران - واشنگتن است، اما واقعیت این است که چنین درخواستی در دور اول ریاست جمهوری سید محمد خاتمی از جانب مقام های سیاسی دولت کلینتون مطرح گردید، ولی فشارهای وارده از جانب جریان اقتدارگرا در مخالفت با برنامه ی “کوتاه ساختن دیوار بی اعتمادی” که اولین بار در مصاحبه با شبکه ی تلویزیونی “سی. ان. ان” عنوان شد، آن را ابتر کرد.
دولت کلینتون در آن زمان این دیدگاه را مطرح کرد که در شرایط وجود دفتر حافظ منافع مستقل ایران در واشنگتن، این حق آمریکا است که دفتر مشابهی در ایران داشته باشد تا بتوان به جای پیگیری امور کنسولی ایرانیان در سفارت سوئیس یا کنسولگری های مستقر درکشورهای دیگر چون دبی، قبرس، استانبول و… چنین اموری در دفتری مستقل در تهران انجام شود. در آن زمان تلاش هایی نیز برای در اختیار گرفتن مالکیت “باشگاه آرارات” و اختصاص دادن آن به این کار صورت گرفت که به دلیل مخالفت های جدی ای که وجود داشت، بی سرانجام ماند. آن زمان استدلال می شد که افتتاح چنین دفتری در تهران و تشکیل صف های طولانی برای اخذ ویزای آمریکا در مقابل آن، عامل آشکار شدن شکاف عمیق میان تفکر مردم ایران با سلیقه ی حاکمان در خصوص عادی سازی روابط دو کشور است و به گونه ای می تواند حیثیت دولت ایران را مخدوش سازد.
این دیدگاه اگرچه درون لفافه ای منطقی پیچیده می شد، اما به راحتی می شد در بطن آن مخالفت هایی را مشاهده کرد که برقراری روابط دیپلماتیک میان تهران- واشنگتن را کارتی برنده در دست اصلاح طلبان و افزایش اعتبار سید محمد خاتمی می دید. دیدگاهی که با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد یک باره دچار چرخشی 180 درجه ای شد و تا مرحله ی منت کشیدن سیاسی از “شیطان بزرگ” نیز پیش رفت!
سفرهای مکرر احمدی نژاد به نیویورک و خواهش و تمناهایی که برای دریافت ویزا و دیدار با مقام های آمریکایی در سطوح مختلف صورت می گرفت، برعکس دوران اصلاحات که با دیدارهای رسمی و غیررسمی در سطح روسای جمهور و نمایندگان مجالس دو کشور مخالفت های جدی می شد، در سال های اخیر نه تنها واکنشی منفی برنیانگیخته که تشویق خاص بالاترین مقام های کشور را نیز در پی داشته است. سخنان علی لاریجانی رئیس مجلس در بیان “ابراز تمایل نمایندگان کنگره آمریکا برای دیدار با همتایان ایرانی خود” و تکذیب سریع چنین درخواستی توسط نمایندگان هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه نیز، با وجود لفاظی ها و شعارهای ضدآمریکایی در فضای داخلی کشور، مصادیق دیگری از اشتیاق طرف ایرانی را برای بهبود روابط دو کشور نشان می دهد.
به این دلیل است که تحلیلگران سیاسی بر این باورند که این تلاش ها احتمالا طی چند ماه آینده، پیش از برگزاری انتخابات 22خرداد 88، شدت خواهد گرفت تا درصورتی که فرجی حاصل شود امتیاز قابل توجهی را نزد افکار عمومی در سبد اقتدارگرایان بریزد.هرچند که آنان با وجود چنین اشتیاق کتمان ناپذیری، این نگرانی جدی اما پنهان را نیز دارند که “در و دروازه ی گفت و گویی که گشوده شد، دیگر به راحتی بسته شدنی نباشد” و چون دوره ی هشت ساله ی ریاست جمهوری سید محمد خاتمی دیگرنتوانند در شرایط افتادن دولت به دست اصلاح طلبان، چوب لای چرخ بهبود روابط تهران- واشنگتن بگذارند و سدی شوند در برابر تحقق خواسته ی بر حق مردم ایران برای برقراری مجدد روابط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ورزشی ایران و آمریکا.
این در شرایطی است که در جبهه ی گسترده ی اصلاح طلبان بعید است که بتوان حزب و گروه یا شخصیتی سیاسی، حتی در میان دانشجویان خط امام گذشته، را یافت که با شروع “گفت و گوهای سیاسی رودررو، مستقیم و علنی” میان واشنگتن و تهران ابراز مخالفت کند و ختم دوران 29 ساله ی قطع روابط سیاسی - اقتصادی دو کشور را به نفع منافع ملی و در جهت خواسته ها و مطالبات اکثریت ایرانیان، چه مقیم آمریکا و چه ساکن ایران، حتی در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد نبیند و نخواند.
رابطه ای که به نوبه ی خود می تواند کلید قفل بسته ی گفت و گوهای گروه موسوم به 1+6 در مورد برنامه ی هسته ای ایران را بگشاید و در کنارش گشایشی مهم باشد در روند مذاکرات صلح خاورمیانه و حل دیگر مباحث و معضلات منطقه ای.
گشایش دفتر حفاظت منافع آمریکا در تهران اگرچه به ظاهر دم دست ترین و راحت ترین گام برای آغاز این روابط است که طبیعی ترین پیامد آن شروع فعالیت کنسولی توسط آمریکائیان و صدور مستقیم ویزا در تهران خواهد بود، اما شاید بتوان برقراری مجدد پروازهایی هوایی مستقیم میان تهران- نیویورک و گشایش دفاتر شرکت های هواپیمایی ایران و آمریکا در پایتخت ها و شهرهای مهم دو کشور را پیش نیاز آن دانست. اقدامی که تا زمان گشایش دفتر حفاظت منافع آمریکا مشکل بسیاری از آمریکائی های ایرانی تبار یا حتی آمریکایی های علاقه مند به سفر به ایران را تخفیف خواهد داد.
در شرایطی که گشایش دفتر حفاظت منافع آمریکا در تهران “اقدامی سیاسی” و تا زمان روی کار آمدن دولت باراک اوباما و حتی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران “امری نامحتمل” به نظر می رسد، برقراری پروازهای مستقیم میان دو کشور، “کاری است اقتصادی” و “امری است ممکن”، که حتی می تواند یادگار دولت جرج بوش برای سفرهای سال نو میلادی 2009 ایرانی ها و آمریکائی ها باشد، یا نشانه ی حسن نیت دولت باراک اوباما برای سفرهای نوروزی سال 1388 ایرانیان مقیم آمریکا- یا به عبارت دیگر آمریکائی های ایرانی تبار- که اگرچه سال هاست در کشوری دیگر سکنی گزیده اند و در دیاری دیگر به کسب و کار مشغولند، اما هنوز که هنوز است اکثر قریب به اتفاقشان بر “هویت ملی و پیشینه ی ایرانی” خود می بالند و افتخار می کنند.