عملگی و ریاست جمهوری

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

ما مردم ایران در هیچ چیز که توافق نداشته باشیم، در این توافق داریم که روشنفکران بدترین گروه اجتماعی جامعه ما هستند، یعنی اگر ملت بی سوادند، اگر مردم به حقوق همدیگر بی اعتنا هستند، اگر دولت های مختلف بی عرضه اند، اگر نمایندگان مجلس بی سواد و رانت خوار و دزد هستند، اگر قاضی ها احکام ظالمانه صادر می کنند، مقصر اصلی اش روشنفکران هستند.

چرا روشنفکران مقصرند؟ چون روشنفکران یا زندانی می شوند، یا تحت تعقیب قرار می گیرند، یا در قتلهای زنجیره ای کشته می شوند، یا به عنوان استاد دانشگاه اخراج می شوند، یا به عنوان روزنامه نویس زندانی می شوند، یا به عنوان فعال سیاسی دستگیر می شوند، یا به دلیل مخالفت با رژیم قبلی مورد انتقاد مردم اند، یا به عنوان طرفدار رژیم قبلی مورد انتقادند.

اصلا مهم نیست که راننده های تاکسی به مردم زور بگویند، یا فلان معلم شاگرد دبستان را کتک بزند، یا فلان بقال و قصاب جنس گران به مردم بفروشد، یا فلان میوه فروش و دکتر و دندانپزشک هر ظلمی به مردم بکند، برای ما فقط مهم است که این روشنفکران هستند که مورد انتقاد همه ما هستند.

نکته مهم هم این است که همان روشنفکری که مردم از او انتقاد می کنند، همان است که دولت زندانی اش می کند. به نظرم اگر روشنفکران هم به جای فکر کردن یا تحقیق کردن و یا کتاب نوشتن یا روشنگری کردن یا تدریس کردن، بیل می زدند و سنگ پرت می کردند و لیچار می گفتند، روی فرق سر مردم جا داشتند، مثل همین استاد سعید قاسمی که در مورد روسای جمهور گفته : “روسای جمهور ایران باید عملگی کنند.” اصلا مهم نیست رئیس جمهور تورم را کاهش بدهد یا بیکاران را کم کند، یا منافع ملی را تامین کند و آزادی را بیشتر کند، همین که رئیس جمهور بیل به دستش بگیرد، کافی است.  در عین حال یادش هم رفت که نغوذ بالله بگوید و مقام رهبری را معاف کند. شاید هم جا گذاشته که سال ها بعد مدعی شود که من هم معترض بودم و مثل مقام امنیتی بگوید خدمت اعلیحضرت عریضه فرستادم نزدیک بود تحت تعقیب قرار گیرم. وقتی آقای ثابتی با ان همه اهن و تولوپ در دوران قبل از انقلاب نزدیک بوده سرش را از بابت انتقاد از دست بدهد می خواهی قاسمی سر سالم به گور ببرد.

از صبح تا شب هم به دیدار یتیمان و بیوه زنان برود، موقع عزاداری خاک بریزد روی سرش و پابرهنه راه برود، هر هفته یک بار تمام شبکه های تلویزیونی را خبر کند و با اتوبوس سر کار برود که شب توی تلویزیون نشانش بدهند، جلوی دوربین نان و پنیر بخورد، لباس اش پاره باشد، اینها مهم است. وگرنه رئیس جمهوری که بیکاری و تورم را کم کند، ولی صبح تا شب زرپ و زرپ سخنرانی نکند، به چه درد ما می خورد؟

البته من با حرف سردار قاسمی خیلی هم مخالف نیستم، ایشان گفته روسای جمهور ایران باید عملگی کنند، البته مساله این است که هاشمی اگر این کار را بکند کیهان می نویسد تبلیغات است مقام رهبری هم که نمی توانند بیل بزنند، خاتمی هم که اسم و عکسش را نباید آورد پس می ماند احمدی نژاد که اتفاقا درست نوشته. اتفاقا بد نیست که روسای جمهور هر ماه یک روز بدون دوربین و خودنمایی و شارلاتان بازی و پوپولیسم، عملگی هم بکنند، مشکل ما این نیست که روسای جمهور ما عملگی می کنند یا نمی کنند، مشکل ما این است که چرا یک عمله مثل احمدی نژاد می شود رئیس جمهور کشور.

آن وقت در هشت سال یا باید عقده های کمبود و فقر خودش و کابینه اش را با دزدی اموال ملت چبران کند، هشت سال مثل ندید بدید ها اره و عوره شمسی کوره، تمام ساکنان روستای پدری اش را ببرد هتل فلان نیویورک و بی آبرویی راه بیاندازد، و تا آخر کارش حتی فرش و قالی و خودنویس و سطل دفتر ریاست جمهوری را هم بدزدد و ببرد خانه شان، هم چوب بی عرضگی اش را باید بخوریم، هم پیاز بی فرهنگی اش را.

 

جرایم محمد علی طاهری

بعضی وقت ها یک جوری درباره جرایم افراد حرف می زنند که آدم فکر می کند طرف بمب منفجر کرده. من اصلا کاری ندارم به اینکه الآن بنا به گفته آدمهای مختلفی که دلیلی ندارد دروغ بگویند، ایشان ۳۸ روز است اعتصاب غذا کرده، یا چند سال است زندانی است، ولی جرایمی که به این آدم نسبت داده شده، اگر قرار باشد مورد رسیدگی قرار بگیرد، الآن باید ۸۰ درصد مردم ایران زندانی شوند. برای درک بهتر با یکی از افراد دست اندرکار پرونده ایشان مصاحبه کردیم:

ما: جرایم آقای محمد علی طاهری چیست؟

دست اندرکار: ایشان از نظر فکری منحرف است…

ما: به نظر شما چه افراد دیگری منحرف هستند؟

دست اندر کار: مثلا وهابیون و حکومت عربستان سعودی، تقریبا همه اهل سنت، همه مسیحیان، همه یهودیان، زرتشتی ها و بهائی ها و بودایی ها و هر کسی که شیعه نیست….

ما: یعنی اگر کسی شیعه باشد منحرف نیست؟

دست اندرکار: اتفاقا نکته همین است، تقریبا اکثر شیعیانی که ما می شناسیم، منحرف هستند، مثلا فتنه گران، اعتدالیون، روشنفکران دینی، جریان احمدی نژاد، جریان طرفدار لیبرالیسم دینی….

ما: چه کسانی به نظر شما منحرف نیستند؟

دست اندرکار: طبق ارزیابی ما حدود ۳۴۹۶ نفر تا کنون شناسایی شدند که منحرف نیستند، که البته هنوز مطمئن نیستیم. آیت الله جنتی مشغول بررسی است باید ببنیم چند نفرشان تایید صلاحیت می شوند.

ما: غیر از انحراف، محمد علی طاهری چه جرمی کرده است؟

دست اندرکار: ایشان انحرافات عمیق مالی داشته و از ۲۳۲ نفر در طول ده سال برای ثبت نام پول دریافت کرده که این یک جرم خطرناک است…

ما: با توجه به اینکه ۱۷۰ نماینده مجلس و اغلب اعضای کابینه قبلی، و صدها نفر از مسئولان دولتی و بانکی جرایم زیادی انجام دادند، لطفا بفرمائید چه کسانی در جمهوری اسلامی جرایم مالی ندارند یا نداشتند؟

دست اندرکار: البته این شیوه درستی نیست، ما مطمئن هستیم که در مجلس حداقل دو پانزده نفری از نمایندگان مجلس وجود دارند که هیچ پرونده دزدی ندارند، حتی در دولت قبلی هم یکی دو معاون وزیر داریم که هنوز نتوانستیم پرونده خلاف مالی آنها را پیدا کنیم، این نکته را هم تاکید کنیم که افرادی هستند که اینها جرایم مالی بالاتر از ده میلیارد تومان کرده اند، این افراد تعدادشان زیاد است و قوه قضائیه وقت نمی کند که آنها را دستگیر کند، ضمن اینکه اگر بنا باشد همه آنها را دستگیر کنیم، کل حکومت فلج می شود و ما مجبور می شویم از افرادی که دزد نیستند استفاده کنیم که این ممکن است باعث شود اسلام از میان برود و خدا آن روز را نیاورد. برای همین ما ترجیح می دهیم با افرادی که سوء استفاده های کوچک تری کردند برخورد کنیم که امنیت ملی هم دچار اختلال نشود.

ما: آقای طاهری دقیقا چه جرم اقتصادی انجام داده است؟

دست اندرکار: ما در بررسی پرونده ایشان متوجه شدیم، که ایشان در جریان ثبت نام یک چیزی به نام پول دریافت می کرده که این پول ها توسط ایشان مورد استفاده قرار می گرفت و این موضوع خیلی تکان دهنده بود و قاضی ایشان پارسال به همین خاطر سه بار تکان خورد. آن چیزی که بیش از همه تکان دهنده بود این بود که ایشان این پول ها را جهت سودجویی استفاده می کرد.

ما: مگر بقیه افرادی که پول می گیرند، غیر از سودجویی هدفی دارند؟

دست اندرکار: بله، خیلی از افراد هستند که هدف اصلی شان از کار اقتصادی ضرر کردن است. ما دوست داریم افرادی که مثلا چیزی می فروشند یا کلاسی دائر می کنند، اینها ضرر کنند و سود نبرند، چون این موضوع باعث می شود کارشان تعطیل شود و ما هم وقت بیشتری برای استراحت داریم…

ما: یعنی کلا دائر کردن کلاس توسط ایشان و دریافت حق ثبت نام غیرقانونی بوده؟

دست اندرکار: مسئله قانون نیست، ایشان مشکل قانونی ندارد، خیلی ها هستند که کارشان قانونی است و ما از آنها خوشمان نمی آید، دلیل نمی شود که چون قانونی هستند، بگوئیم بی خیال. چون ممکن است فردی به بهانه اینکه دارد کار قانونی می کند، یک کارهایی بکند که ما نتوانیم به او هیچ حرفی بزنیم. قبول کنید که این موضوع خیلی جالب نیست.

ما: شما فرمودید که ایشان انحراف اخلاقی داشته، چه جور انحرافی؟

دست اندرکار: من ترجیح می دهم برای حفظ حریم خانواده در این مورد حرفی نزنم، ولی می زنم، چون من خیلی کارهایی که ترجیح می دهم نکنم، معمولا می کنم. مثلا ایشان چند بار دست شان را روی پیشانی بیماران شان گذاشتند، و حتی یک بار نبض دست یک خانم را گرفته است. و اینها مسائلی است که می تواند منجر به فساد اخلاقی شود. مثلا من خودم بیش از هجده بار در یک فیلم به اسم غریزه اصلی دیدم که شخصی به نام مایکل داگلاس، فرزند کرک، شماره شناسنامه ۱۱۳ صادره از نیوبرانزویک، دست خانمی را گرفت که بعدها منجر به روابط مستهجنی شد که این روابط اصلا مورد قبول ما نیست.

ما: آیا ایشان هم چنین قصدی داشت؟

دست اندرکار: نه، مسلما نداشت، وگرنه تا به حال ده بار اعدامش می کردیم. ولی همین که ایشان دستش را روی پیشانی خانمی گذاشته و بعد هم کار دیگری نکرده برای ما خیلی عجیب است، چون ما پرونده های زیادی از عزیزان روحانی را داشتیم که طرف سه دقیقه بعد از اینکه دست روی پیشانی زنی گذاشته آن خانم باردار شده، پس بعید نیست که این طور بشود.

ما: یعنی شواهد جرم فساد آقای طاهری روحانیون دیگر و مایکل داگلاس است؟

دست اندرکار: و خانمی به نام شارون استون که ممکن است با آریل شارون صهیونیست ارتباطی داشته باشد، پس می بینید که عرفان حلقه در حقیقت یک جریان صهیونیستی است.

ما: آیا ایشان جرم دیگری هم داشته؟

دست اندرکار: بله، ایشان برخلاف اینکه برخی گفتند که نماز می خواند، به گفته یکی از مسئئولان قضایی یعنی حاج آقا حداد، ایشان نماز هم نمی خواند.

ما: یعنی حاج آقا حداد با ایشان زندگی می کرد و دید که ایشان نماز نمی خواند؟

دست اندرکار: نه، حاج آقا حداد اصلا آقای طاهری را ندیده، هیچ وقت، و ما از ایشان پرسیدیم که آیا نماز خواندن آقای طاهری را دیدی؟ ایشان فرمودند که من اصلا خودش را هم ندیدم، که البته برای ما مهم نبود که ایشان را ندیده، ولی این که نمازخواندن او دیده نشده، این را آقای حداد گفته.

ما: یعنی ایشان را اصلا ندیده که نماز می خواند یا نمی خواند؟

دست اندرکار: بله، ولی برای ما دیدن ایشان مهم نیست، چون مسئله ما نماز است، ما از چند قاضی مختلف سئوال کردیم که آنها همه گواهی می دادند که نماز خواندن ایشان را ندیدند.

ما: یعنی آن قاضی ها ایشان را هم ندیده بودند؟ وقتی ایشان را اصلا ندیده بودند، چطور انتظار داشتند نماز خواندن شان را ببینند؟

دست اندرکار: البته در این مورد هم یک سئوالی مطرح شد، ولی چون دیدن قاضی برای ما مهم نبود، مسئله نماز را در نظر گرفتیم که هیچ کدام از این قضات معلوم شد نماز خواندن ایشان را ندیده.

ما: الآن ایشان در چه وضعیتی هستند؟

دست اندرکار: ایشان احتمالا یا اعدام می شوند یا زندان شان ادامه پیدا می کند، یا ممکن است زندانشان تا چند سال دیگر تمام شود، یا اتفاقات دیگری بیافتد، که من خبر دقیق تری نمی توانم به شما بدهم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

 

بنی امیه، یزید و حر

نمی دانم این علما چه علاقه ای دارند به تشبیه کردن. فکر کن طرف چیزی را که همین الآن جلوی چشمش دارد اتفاق می افتد، تشبیه می کند به یک چیزی که هزار سال قبل اتفاق افتاده برای اینکه بهتر آن را بفهمد. آقای کاظم خان صدیقی امام جمعه عبور موقت تهران، گفته “امروز بنی امیه ما آمریکاست.” من نمی فهمم این تشبیه چه فایده ای دارد، ولی به نظرم می رسد که ضرر زیادی دارد. فکر کنید مردم که با این تشبیهات علاقه یا احساس شان به آمریکا از بین نمی رود یا تغییر نمی کند، فقط نتیجه این می شود که ملت فکر می کنند، بنی امیه هم اگر شبیه همین آمریکا بوده، پس چه موجود باحالی بوده. دستش درد نکند.

البته تخصص این امام جمعه تهران، بیان همه چیز با تشبیه و تمثیل و این جور روشهاست. یعنی بنده خدا تقصیری هم ندارد، هر چند هفته یک بار یک کامیون می رود قم، حاج آقا را از حالت کما در می آورند و می آید تهران و وسط راه به او می گویند که باید علیه آمریکا و اسرائیل حرف بزند و دو تا مشت بزند توی دهان فتنه گران و یک هشدار به بدحجاب ها بدهد و یادی هم از شهید بهشتی بکند. این حاج آقای هم بالاخره یکی دو تا جمله که بیشتر نمی گوید، یا می گوید: “نیست بالاتر از سیاهی رنگ” یا می گوید: “ما قسم حضرت عباس تان را قبول کنیم یا دم خروس تان را.” بالاخره سروته حرف را با یکی دو تا ضرب المثل به هم می آورد. مطمئنم اگر بعد از بیست سال هم از او سئوال کنی آمریکای الآن چه فرقی با آمریکای سی سال قبل دارد، نمی تواند حرفی بزند. همین هفته قبل هم گفته “می خواهند آمریکا را از پنجره وارد کشور کنند.” یعنی چه؟ یعنی اینکه ما از در بیرونش کردیم و حالا می خواهند از پنجره واردش کنند. یعنی ما بطور رسمی کنارش گذاشتیم، حالا می خواهند بطور غیر رسمی واردش کنند.

بگو اگر غیررسمی است پس این دو هزار ساعت گفتگو چه بوده؟ اصلا مگر نه اینکه آمریکا براساس توافق میان رهبر ایران و رئیس جمهور آمریکا دارد با ایران رابطه اش را برقرار می کند؟ اصلا پنجره این وسط چکار می کرد؟ یعنی آدم وامی ماند که این علما چرا حداقل هر سی سال دو دقیقه از آن مغزی که احتمالا در جمجمه اش هست، استفاده نمی کند.

 

نژادپرستی ده هزار یورویی

نمی دانم چرا بعضی ها تعجب می کنند که در فرانسه یک نشریه معمولی عامه پسند فلان وزیر زن سیاهپوست این کشور را به میمون تشبیه کرده و محکوم شده به پرداخت ده هزار یورو جریمه. طرف هم می گوید: “واقعا توی فرانسه از این اتفاقات هم می افتد؟” انگار یادشان رفته که اصولا اگر این سه چهار تا کشور اسپانیا و پرتقال و فرانسه و آلمان نبودند، اصلا مسئله نژادپرستی موضوعیت نداشت.

اصلا نسل کشی و نژاد کشی موضوعی کاملا اروپایی است. فقط اروپایی ها آنقدر خشونت داشتند که دو نژاد سیاه و سرخ را از بین ببرند و الآن یک کشور فسقلی مثل اسپانیا باعث شود که بخش اعظم آمریکای لاتین همه اسپانیولی حرف بزنند. یا کشوری مثل فرانسه تا همین دهه شصت تمام آفریقا زیر بلیتش بود و آخرین کشوری است که هنوز هم با جدیت حامی نژاد پرستی است. اصلا بنیادهای یهودکشی یک سنت فرانسوی است. همین الآن هم تنها کشوری که نژادپرست های جبهه ملی اش بیست درصد رای دارند، فرانسه است.

وحشیگری، آدم کشی، نسل کشی، شکار کردن آدمها و حیوان پنداشتن آدمها یک سنت فرانسوی بود و هنوز هم هست. آشغال ترین و بی شعور ترین روشننفکران جهان هم همین روشنفکران فرانسوی بودند و فقط از مکتب فرانسوی برمی آید که روشنفکرانش مهم ترین گروه روشنفکری جهان باشد که وقتی استالین داشت روشنفکران روسیه را قتل عام می کرد، آنها عکس استالین را در پاریس بالای سرشان نگه داشته بودند. کمتر دیکتاتور بزرگی در جهان وجود دارد که تحصیلاتش را در پاریس نگذرانده باشد، یا از آنجا الهام نگرفته باشد.

هیچ وقت نباید از حضور یا بزرگنمایی اندیشه های تروریستی، انقلابیگری، نژادپرستی، نسل کشی و دشمنی با آزادی در پاریس تعجب کرد. بدبختی این است که فرانسوی ها هم مثل اغلب نژادپرستهای فاشیست ضدامپریالیست هستند و آخرش همه کثافتکاری ها را خودشان می کنند، ولی می اندازند گردن انگلیسی ها و آمریکایی ها. فقط بخاطر حسادت بی پایانی که به این دو تا دارند.