در چند ساله گذشته کسانی پا به عرصه ساختن سریال های طنز تلویزیونی گذاشته اند که برخی از آنها –جدا از مهران مدیری، رضا عطاران و سروش صحت - هیچ مناسبتی با این ژانرندارند و فقط به صرف بازی و یا کارگردانی یکی دو اثر پا به این عرصه گذاشته اند. این افراد به صرف خنداندن مخاطب دست به هرکاری می زنند. اتفاقی که در مجموعه طلاق در وقت اضافه نیز تکرار شده و با وجود حضور برخی بازیگران یا دیگر عوامل متبحر در این گونه، به دلیل ناپختگی و بی تجربگی نویسنده و کارگردان یک سریال دیگر به خیل مجموعه های بی بو و خاصیت سیما اضافه شده است…
طلاق در وقت اضافه
کارگردان: سید محسن یوسفی. نویسنده: علیرضا جزینی، احمد یاسر. تهیه کننده: محمد حسین لطیفی، مجید یاسر. طراح صحنه و لباس: رضا حاجی درویش. موسیقی: کارن همایونفر بهنود یخچالی. تدوین: رضا بهارانگیز. مدیر تصویربرداری : حسین ملکی. طراح گریم : علیرضا جوادپور. مجری طرح : مهدی عبداللهی. بازیگران: محسن قاضی مرادی[خسرو]، جمشید جهانزاده، بیژن بنفشه خواه، حسین معلومی، یوسف صیادی، مجید یاسر[هوشنگ اهلی]، روشنک عجمیان[نازنین]، خشایار راد[احمد تیزرو]، مریم امیرجلالی[ساکت]، مهوش وقاری، مهشید حبیبی[خانم وزیری]، نعیمه نظام دوست، محمد فیلی. محصول شبکه تهران.
«طلاق در وقت اضافه» داستان زن و شوهری به اسم هوشنگ و نازنین را روایت میکند که در زندگیشان با هم توافق ندارند. برای همین تصمیم میگیرند از هم جدا شوند. ولی درست در همین موقع دوستان خانوادگیاشان داوود و مریم از کانادا به تهران میآیند و تصمیم میگیرند مدتی را در خانه آنها بگذرانند. اما هوشنگ و نازنین که نمیخواهند مهمانهایشان از جریان طلاق آنها خبردار شوند، تلاش میکنند اختلافات شان را پنهان کنند و نشاندهند زندگی خیلی خوبی دارند. همین تظاهر به خوشبختی، لحظات طنزآمیزی را در کار ایجاد میکند. ضمن اینکه واکنشهای داوود و مریم هم به این ماجرا بیشتر کمک میکند
خسته از بی رنگی تکرار
محوریت قصه برمبنای شخصیت هوشنگ اهلی بنا شده است. هوشنگ با ساختن فیلمی کوتاه به موفقیتی بزرگ دست پیدا می کند. اوکه تا پیش از این اتفاق بدهی فراوانی داشت و به همین منظور چکی را به خانم وزیری داده بود، اکنون پس از معروفیت شروع به تسویه حساب های عقب افتاده خود می کند. اما غافل از اینکه یکی ازدوستان خانم وزیری چک را به یک شخص دیگری فروخته است. بخاطر وصول نشدن چک در بانک، هوشنگ بازداشت می شود، خسرو که دربان مجتمع مسکونی هوشنگ است وساطت می کند و با گذاشتن سند خود، هوشنگ را آزاد می کند. هوشنگ دیگر به شخصیتی معروف در شهر تبدیل شده و همه از او امضاء می گیرند. خانم وزیری که به تازگی ازکانادا بازگشته، به خانه هوشنگ می رود و با همسر او نازنین مواجه می شود. خانم وزیری چک برگشتی را به هوشنگ و همسرش بازمی گرداند و می رود. اما خسرو که در این میان سندش را گروگذاشته با تمهیدی هوشنگ را به کلانتری می کشاند تا سندش را آزاد کند. خسرو پس ازآزاد کردن سند از کلانتری برگه رضایت نامه شاکی را ازهوشنگ می گیرد و او را دوباره به زندان می اندازد. احمد تیزرو به همراه رضا و حسن که هر سه دوست هوشنگ هستند و همسران شان آنها را ترک کرده اند، به کلانتری می روند و پس ازپرداخت پولی به خسرو، او را آزاد می کنند.
مضمونی که دستمایه اثر قرارگرفته است، مضمونی تکراری و کلیشه ای است. البته پرداختن به چنین مضمون هایی ایرادی ندارد اما نوع نگاه و رویکرد گروه و کارگردان اگرخلاقانه و ازمنظری جدید نباشد، آنگاه مخاطب با اثری کسالت بار روبرو می شود.
ساختمان فیلمنامه دارای ضعف های ساختاری بیشماری است. عدم چیدمان صحیح ومنطقی رویدادها، عدم پرداخت شخصیت ها، خلق شخصیت های تضافی، استفاده نامناسب از زبان دردیالوگ نویسی و… ازنقاط اصلی این ضعف ها هستند. درواقع نویسنده به روابطی می پردازد که دیگر برای مخاطب به امری بدیهی تبدیل شده است. کشمکش میان زنان و مردان و اتفاقاتی که میان یک زوج جوان روی می دهد به کرات درچند ساله گذشته دستمایه ساخت آثاربیشماری بوده است. بنابراین مخاطب در مواجهه با چنین آثاری به دنبال عنصری ست که برای او جذابیت و تازگی داشته باشد.
کارگردان مجموعه به دلیل عدم تسلط بر ابزارش، دکوپاژی ابتدایی را ارائه می دهد. استفاده ازپلان های ساده، عدم استفاده از پلان های ترکیبی، ریتم کند اثر، عدم فضا سازی مناسب با اتفاقات، هدایت نادرست برخی ازبازیگران و… از نقاط ضعف اصلی بخش کارگردانی اثر به شمارمی رود.
کارگردانی یک اثر کمیک و طنز دکوپاژی متفاوت می طلبد که یوسفی کمتر به این امرتوجه داشته است. نمونه بارز این اتفاق سکانسی است که هوشنگ به معروفیت رسیده و مردم از اوامضاء می گیرند. این سکانس آنقدر درمجموعه تکرارمی شود که دیگرجذابیتی برای مخاطب ندارد و این تکرارباعث می شود ریتم اثر دچارنوسان شود و مخاطب از حال وهوای اولیه قصه خارج شود.
دربخش بازیگری نیز با ترکیبی ناموفق از بازیگرانی موفق مواجه هستیم. کسانی که هرکدام شان تجربه بازی در شیوه متفاوتی از یکدیگررا دارند. محسن قاضی مرادی، خشایارراد، بیژن بنفشه خواه، یوسف صیادی در زمره بازیگرانی هستند که تجربه خوبی در زمینه طنزدارند و بازی خوبی از خود ارائه می دهند. ولی زمانی که این جمع در کنار یکدیگر در یک صحنه ایفای نقش می کنند، دیگر بازی متفاوتی ازخود ارائه نمی دهند. مریم امیرجلالی هم که سابقه بازی طنز را در کارنامه خود دارد، تصویری تکراری همانند آثار پیشین اش خود ارائه می دهد.
به نظرمی رسد مجموعه به همان اندازه که از کارگردانی ناشیانه آسیب دیده، از انتخاب و ترکیب عواملی که با یکدیگر هماهنگی و هارمونی ندارند نیز ضربه خورده است…