صحنه

نویسنده
جمشید کمالی

معجزه برای به دست آوردن فرزند داستانی تکراری در ادبیات مذهبی ایران است. داریوش ربیعی به عنوان نویسنده و زری طالبی در جایگاه کارگردان این بار پای خانواده ای مسیحی را به میان کشیده اند تا به داستان شکلی تازه تر بدهند. اما نکته اینجاست که…

 

قصه ای دچار عادت

همیشه این ماه از سال که فرا می رسد پس از یک دوره اجرای نمایش های عمومی همزمان با ایام مذهبی فاطمیه، نمایش هایی که روی صحنه می روند نیز حال و هوایی مذهبی به خود می گیرند. نمونه اش چند نمایش مذهبی که این روز ها روی صحنه است و “راز” به کارگردانی زری طالبی نیز یکی از آنها.

نویسنده: داریوش ربیعی. کارگردان : زری طالبی. طراح صحنه و لباس: ساناز طایفه. بازیگران: مرجان امیر ارجمند، حسن بزرا، الناز حبیبی، ساقی عقیلی و…

خلاصه داستان: این نمایش داستان خانواده ای مسیحی است که در انتظار داشتن فرزند هستند. زن خانواده که نا امیدانه به دنبال معجزه ای است به سفارش زن همسایه راهی یک سفر معنوی می شود تا شفا بگیرد.

نمایش راز اولین بار در جشنواره تئاتر رضوی روی صحنه رفت و آنجا جوایزی را نیز به خود اختصاص داد. بعد ها اجرایی نیز در جشنواره تئاتر فجر داشت.

نمایش راز مضمونی کاملا سفارشی دارد. سفارشی که جشنواره هایی همچون تئاتر رضوی و… برای کارگردان ها مطرح می کنند. وجود جشنواره های موضوعی بدین دلیل که این جشنواره ها  می تواند فضایی را برای شکل گیری یک گروه که نمایش کار می کنند ایجاد کند به نفسه حرکت خوبی است اما زمانیکه محدودیت ها در ارائه مضامین خاص بیشتر می شود این کارکرد مثبت یکسره به سمت رویکردی منفی پیش می رود.

این قضیه در مورد نمایش راز نیز صادق است. تماشاگر و کارگردان ایرانی عادت کرده است که آثار مذهبی، مضامینی تکراری و شیوه های اجرایی مشخصی داشته باشند. شیوه هایی که معنی و مفهوم خود را از آثاری به همین شکل در تلویزیون می گیرند.

“زری طالبی” در نمایش راز می کوشد با تحریک احساسات رقیق تماشاگر، داستان را به او تحمیل کند. او در این راه از هیچ امکان تئاتری بهره نمی گیرد و به همین دلیل نمایش فضایی خشک و کسل کننده دارد.

معجزه برای به دست آوردن فرزند داستانی تکراری در ادبیات مذهبی ایران است. داریوش ربیعی به عنوان نویسنده و زری طالبی در جایگاه کارگردان این بار پای خانواده ای مسیحی را به میان کشیده اند تا به داستان شکلی تازه تر بدهند.

اما نکته اینجاست که کار روایت داستان خیلی زود به همان منطق تکرار دچار می شود. نمایش از حداقل ها در طراحی صحنه و لباس سود می جوید. با توجه به فضای کلی شعارگونه نمایش نیز بازی ها به سمت اغراق می رود و همین نکات نمایش را چندین پله از آنچه هست پایین تر نشان می دهد.

نمایش راز با مبنای یک سفر شروع می شود. سفری که قرار است شخصیت زن خانواده مسیحی در آن بنابر تعالیم پیر زن همسایه به تعالی روحی برسد. داشتن فرزند نیز در اینجا بهانه است. تنها کارگردان  و نویسنده از دونشانه آشنای عمومی در نمایش خود استفاده کرده اند. یکی از آنها مسئله سفر است که همیشه در ادبیات دراماتیک نشانگر تحول است و دیگری داشتن فرزند که از میل به زندگی در آینده و جاودانگی می آید. کارگردان این دو مسئله را در کنار اعطای معجزه به عنوان تم اصلی نمایش خود انتخاب کرده و می کوشد آن را بسط و گسترش دهد.

در این شکل نمایش ها یک نیروی بازدارنده درونی نیز در اثر وجود دارد که با خواسته های دیگر شخصیت های کار به مقابله بر می خیزد و به عنوان شخصیتی که در انتهای نمایش مورد تحول واقع می شود در داستان حضور دارد. این شخصیت آنتاگونیست در ابتدا هیچ اعتقادی به معجزه ندارد اما بعد که آن را می بیند در مقابلش سر تعظیم فرود می آورد.

زری طالبی که در این نمایش سراغ ژانر مذهبی ایرانی رفته حداقل می توانست در پس داستان تکراری خود از نشانه های تازه ای در شخصیت پردازی کارکتر هایش بهره بگیرد.

شخصیت زن مسیحی می توانست بار دراماتیک مناسبی برای این نگاه مشخص باشد. آسیب پذیری او بنا بر زن بودن و دین متفاوتی که با باقی زن های اطرافش دارد دستاویز دراماتیک مناسبی جهت خلق یک شخصیت یکه است. اما او در این داستان زیر سایه زن همسایه قرار گرفته و در عمل به شخصیت دوم بدل می شود.

بازی بازیگران هم بخصوص با گریم هایی غلو شده یکسره تماشاگر را آزار می دهد. هیچ واقعگرایی و مینیمالیسمی در این داستان صورت نمی گیرد و کارگردان قصد دارد تا انتها دائم به تماشاگرش تذکر های مذهبی و اخلاقی داده و او را ارشاد کند. از همین روست که بازی بازیگر هم از روال عادی و طبیعی خود خارج می شود.

تنها نکته مثبت کارگردانی این نمایش شاید استفاده طالبی از فضاهای خالی میان شخصیت ها باشد. او با میزانسن های گسسته ای که تدارک می بیند می تواند فاصله شخصیت ها را از یکدیگر به نمایش بگذارد. این فاصله ها اندک اندک پر می شود و در انتها شخصیت ها که کاملا متحول شده اند به هم می رسند.