میشل کولومس
روز یکشنبه، به دنبال تسخیر روستای “تورابیل” توسط شورشیان سنی که تنها پست مرزی میان عراق و اردن محسوب می شود، فوریت برای انجام واکنش نسبت به اقدامات جهادگرایان دو چندان گشت: جلوگیری از پیشروی ارتش تروریستی داعش و ممانعت از ادامه تقسیم بندی خاک عراق. در همین راستا، خبر نبردهای سنگین و نامشخص برای به دست آوردن کنترل بر پالایشگاه اصلی کشور در “بیجی” باعث شد تا قیمت نفت بلافاصله افزایش یابد.
ولی به واقع چگونه می توان در برابر این موج تعصب گرا واکنش نشان داد؟ به نظر می رسد ارتش عراق که به لحاظ نفرات و تجهیزات از داعش برتر است، در بیهوشی کامل بسر می برد. این وضعیت ارتش، آن طور که آمریکایی ها می گویند، نشان دهنده یک “ریزش روانی” است. در زمان تسخیر موصل، ده ها هزار سرباز خیلی آسان از صحنه های نبرد ناپدید شدند، بدون اینکه حتی یک گلوله شلیک کرده باشند. بسیاری از آنها بلافاصله یونیفرم های خود را درآورند و لباس های شخصی به تن کردند. ولی این مسأله باعث نشد که در حدود صدها نفر از آنها ازسوی اسلام گرایان شناسایی و اعدام نشوند.
تشکیل خلافت اسلامی
تجهیزات آنها [نفربرهای آخرین مدل و چند منظوره “هاموی”، توپ، راکت انداز، تانک و اسلحه] به سوی مرز سوریه در حرکت اند تا به تجهیزات کسانی که با گروه های بشاراسد درحال مبارزه هستند اضافه شوند. این اقدام ملموسی از سوی داعش است که نشان می دهد خلافت اسلامی مورد نظر جهادگرایان که تصمیم دارند میان عراق و سوریه ایجاد کنند، به تدریج درحال شکل گیری است، چرا که خط مرزی روز به روز بیشتر محو می شود. به علاوه، تفکیک عراق میان جامعه سنی، جامعه شیعه و کردها کم کم دارد به واقعیت تبدیل می شود.
آمریکایی ها بدون تعیین شرط و شروط برای کمک نظامی به دولت شیعه مالکی تصمیم گرفته اند اقدامی انجام دهند. اقدامی کوچک: اعزام ۳۰۰ مشاور که بخشی از آنها بر حملات احتمالی پهبادهای مسلح نظارت خواهد داشت و بخشی دیگر برای بازگرداندن نظم و قاطعیت به ارتش تلاش خواهند کرد. یک مأموریت تقریباً غیرممکن، چرا که در سال ۲۰۱۱، زمانی که این کشور تحت کنترل ارتش آمریکا بود، صدها آموزش دهنده از ورود به عراق سر باز زدند.
به هرحال، باید از رسیدن جهادگرایان به اهداف شان جلوگیری کرد. در همین راستا، اوباما و کری، که البته به طور رسمی ایده هرگونه ائتلاف با مقامات ایرانی را رد کرده اند، بر اهمیت تبادل اطلاعات و کمک های لجستیکی با کسانی که همچنان برای آنها “شیطان بزرگ” محسوب می شوند، تأکید ورزیدند. نزدیکی هدفمند بخاطر منافع مشترک [شکست دادن جهادگرایان سنی] از هم اکنون آغاز شده. و این اقدام تنها ازسوی آمریکا صورت نگرفته، چرا که لندن نیز سفارتخانه خود را در تهران بازگشایی کرده است.
تأمین کننده تروریسم
با این حال، خود را به آغوش ایرانیان انداختن کمی شتابزده به نظر می رسد و ممکن است درنهایت یک اقدام واهی باشد. ایران با بازوی مسلح خود، حزب الله، تأمین کننده اصلی اقدامات تروریستی در خاورمیانه محسوب می شود. این کشور [به همراه روسیه] مطمئن ترین متحد برای بشاراسد در سوریه است. با اینکه پیشرفت هایی در مذاکرات بین المللی در زمینه برنامه هسته ای ایران صورت گرفته، ولی این کشور هنوز به بازی موش و گربه خود با مذاکره کنندگان خاتمه نداده و همچنان از روند سابق تبعیت می کند.
به علاوه، از دید کسانی که نگران عراق هستند، نخست وزیر مالکی سرسپرده حکومت اسلامی است. او با چراغ سبز تهران حکومتی فرقه ای تشکیل داد که روز به روز نیز خودکامه تر شد و به طور سیستماتیک تمامی مسؤولان نظامی یا غیرنظامی سنی را به حاشیه راند. و ایران، برخلاف خواسته های ایالات متحده، هیچ دلیلی برای تغییر این وضعیت نمی بیند. مگر علی خامنه ای، رهبر انقلاب، اخیراً به آمریکا یادآوری نکرد که هیچ دلیلی برای مداخله در امور سیاسی بغداد نمی بیند؟ اکنون آمریکایی ها قبل از این که پاسداران را به عنوان بهترین دوست خود برگزینند، باید بیشتر تأمل و تعمق کنند: “بالاخره گربه شاخت می زنه، حتی اگر آسه بری و آسه بیایی.”
منبع: لوپوئن، ۲۵ ژوئن