این طوری نیست که دلیلی برای تبدیل دولت آبادی و صادق هدایت به عنوان مهم ترین مشکل فرهنگی کشور وجود داشته باشد. اصلا. ممکن بود مثلا به هر دلیلی یک دفعه کشف می شد که کلیدر بزرگترین اثر ادبیات داستانی ایران است که در آن یک رگه هایی از عرفان اسلامی هم وجود دارد. آقا! یک دفعه امامزاده ای در روستای کلیدر درست می کردند، مارال می شد یک جلوه و گل محمد نمادی می شد از شیعه. بعد روزی سه بار جایزه می دادند به دولت آبادی. اپوزیسیون هم تمام اسناد همکاری دولت آبادی با حکومت را رو می کرد، و کلا مسئولیت اشغال سفارت آمریکا می افتاد گردن دولت آبادی. حالا این طوری نشده، برعکس شده. دیروز تمام نگرانی جامعه مومن کشور این بود که نکند کتاب زوال کلنل او مجوز بگیرد و منتشر شود، حالا مشکل این است که امروز رجانیوز اعلام کرده کلنل صهیونیست بوده و اصولا این رمان صهیونیستی است. فردا هم دلایلی کشف می شود که اصلا این رمان در دوره مک کارتی توسط سیا نوشته شده و حالا برای ضربه زدن به غنی سازی اورانیوم منتشر شده است. جان شما ممکن است بگویند. اصلا بعید نیست.
در مراحل مقدماتی است
اصولا در طول تاریخ سابقه ندارد که در عرض یک هفته قائم مقام یک رهبر روز شنبه برکنار شود روز یکشنبه ده میلیون پوسترش از همه جا حذف شود، روز دوشنبه دویست راهپیمایی علیهش تدارک شود، روز دوشنبه کل تاریخ زندگی اش از یازده هزار کتاب بیرون بیاید، روز سه شنبه تبدیل شود به شیخ ساده لوح، روز چهارشنبه در خانه اش بکلی و تا ظهور امام زمان گل گرفته شود و روز یکشنبه کلیه ارتباطات تلفنی اش قطع شود و روز جمعه همه ائمه جمعه که یک هفته قبل در نماز جمعه اسم قائم مقام رهبر ی را با تعقیبات می بردند و برایش صلوات می فرستادند، او را لعن و نفرین کنند. یعنی اگر قرار باشد بشود می شود. یک هو می بینی خواندن سیصد هزار رای ۲۵ روز طول می کشد تا پروین احمدی نژاد به زور و با فورسپس وارد شورای شهر تهران شود و چند سال بعد می بینی چهل میلیون رای سه ساعت قبل از دادن آرا شمرده می شود بدون اینکه اصلا صندوقی باز شود. همین است که یکهو می بینی انقلابی عظیم در کشور می شود و در همان روزهای اول انقلاب دو افسر اشتباها و به دلیل تشابه اسمی اعدام می شوند و یک آقایی که اسمش را نمی برم، سر پرونده دولتخواهان هفده سال بازداشت موقت می ماند.
حالا همه اینها را داشته باشید تا اینکه برسیم به اصل قضیه که در سال ۱۳۷۹ وکلای کشور ۳۸ مورد علیه قاضی مرتضوی شکایت کردند، نتیجه اش چه شد؟ الآن دو تا از آن وکلا در خارج از ایران هستند و بقیه زندانی اند. هفده نفر از مسئولان کشور هم تا حالا علیه سعید مرتضوی شکایت کردند و دلایل خیلی قطعی آوردند که او خلاف های بزرگی کرده است، نتیجه چه شد؟ همه آن مقامات برگنار شدند. چرا راه دور می رویم، شخص رهبر کشور خودش گفت که به وضع زندانیان کهریزک رسیدگی شود و رسیدگی شد و نتیجه چه شد؟ واقعا آقای خامنه ای شانس آورده که از رهبری برکنار نشده، وگرنه به این سادگی ها نیست. حالا بعد از دو میلیارد سال نوری قوه قضائیه اعلام کرد “پرونده مرتضوی همچنان در مرحله مقدماتی است.” قرار است تا پایان قرن هفدهم شمسی این پرونده در مرحله مقدماتی باقی بماند.
عملیات ریگی فوق العاده بود
هر چه از این اصطلاح “جوگیر شدن” و “جنبه نداشتن” که نشانه خودخواهی مردم ماست و اینکه یک دفعه هفتاد میلیون نفر فکر می کنند متفاوت با بقیه هستند و همه شان یک جور متفاوتند بدم می آید، ولی واقعا بعضی اوقات این جو دادن و فضاسازی هر چه فکر کنی بی دلیل به نظر می رسد. یک دفعه امروز بدون اینکه داستان عبدالمالک ریگی مطرح باشد، یا اصولا موضوعی در میان باشد، ۱۲۵ خبر و ۴۷ عکس از ریگی در همه وب سایت ها به نمایش در می آید، آدم فکر می کند نکند جایزه نوبل صلح را امروز دادند به عبدالمالک ریگی. من که هر چه فکر کردم نفهمیدم. داستان چی بود؟
صدا و سیمای اوکراین
من فکر کنم قرار است این رئیس جمهور برکنار شده و فراری اوکراین جای عزت ضرغامی رئیس صدا و سیما شود. وگرنه هیچ دلیلی ندارد که وقتی مردم اوکراین رئیس جمهورشان را بیرون کردند، تنها حامی او عزت ضرغامی و برادران حزب الله باشد. به نظر من که این کار هیچ دلیلی ندارد جز اینکه تیموشنکو خوشگل است و مردم اوکراین رنگ جنبش شان نارنجی است. قول می دهم اگر یکی شبیه رابرت موگابه اگر رهبر جنبش اوکراین بود و همه مردم طرفدارش لباس مشکی می پوشیدند، الآن در تهران دولت و صدا و سیما پیروزی بیداری اسلامی را جشن می گرفتند. البته ربطی ندارد که موگابه اسمش رابرت باشد یا اصغر، همین که بیریخت باشد کافی است. آدم نمی فهمد این طرفداری از کسی که نه مردمش او را می خواهند، نه منافع مشترک با کشور ما دارد، نه حتی سابقه دینی و سیاسی واحدی داریم، یا با کشور ما رابطه دارد، یا هر چیز دیگری چه معنی دارد؟
البته یک مشکل جدی حکومت کنونی ایران این است که به مشکلات همه جای جهان کار دارد، جز مشکلات مردم ایران. از یک طرف صدا و سیما از رئیس جمهور مخلوع اوکراین طرفداری می کند. از طرفی سردار جزایری رسما و خیلی با اعتماد به نفس اعلام کرده که “واشنگتن باید به ایالت هایی که مایلند از آمریکا جدا شوند حق خودمختاری و جدایی بدهد.” و نه تنها چنین نظری داده بلکه به عنوان یک مقام نظامی و نه یک استاد دانشگاه یا طراح لباس گفته که “جمهوری اسلامی از گروهها و نهضت های آزادیخواه حمایت می کند.” گفته: “ما معتقدیم مردم آمریکا حق دارند خط خود را از جنایات دولت مرکزی و مافیایی حاکم بر این سرزمین جدا کنند.” فکر کنید اگر خدای ناکرده یک مقام نظامی آمریکا چنین حرفهایی در مورد ایران و جدایی طلبان ایرانی زده بود، خشتکش برفراز کدام کشتی در کدام دریا بادبان شده بود؟ و فکر می کنید الان چند تا ژنرال آمریکایی از شدت خنده از خوانده سخنان درر بار سردار جزایری به حال غش افتاده اند.
ای کاش مسئله به همین جا ختم می شد. یکی از سایت های امت حزب الله به مالزی بخاطر استفاده از چربی خوک در تولید روغن نباتی اعتراض کرده. و از اینکه این کشور اسلامی برای صادرات گوشت خوک به کشورهای خریدار چراگاه خوک احداث کرده ابراز نارضایتی کرده، بعید نیست اگر دولت احمدی نژاد سر کار بود، الآن سفارت مالزی اشغال شده بود و تیم قرارگاه فتح داشت با تیم قرارگاه نصر در حیاط آن گل کوچک بازی می کرد. یکی دیگر از همین سایت ها به کشتار مسلمانان در آفریقای مرکزی اعتراض کرده اما در مورد کشتار مردم در سودان چیزی نگفته. در حال حاضر برادران حزب الله کمال نارضایتی و ناراحتی خود را از رابطه نامشروع رئیس جمهور فرانسه با دوست دختر جدیدش، احتمال طلاق اوباما از میشله، اجاره کردن مالدیو توسط ولیعهد عربستان سعودی ابراز داشتند. در داخل کشور فعلا هیچ مشکلی وجود ندارد، الحمد الله.
روزشمار نوکری
البته که ابراز ارادت چیز خوبی است و آدم باید گاهی به یک چیزهایی ارادت داشته باشد. در همین راستا، گروه هنری فرهنگی “روضه” به مناسبت فرارسیدن عید نوروز سالنامه و تقارن آن با ایام فاطمیه “روزشمار نوکری” ویژه سال ۱۳۹۳ را منتشر و روانه بازار نشر کرده است. در این روزشمار، مطالب مفید و بسیار ضروری از جمله منبر های دو دقیقه ای، اشعار آئینی، ناب ترین جملات بزرگان و احادیث موضوعی آمده است. در مقدمه کتاب سالنامه نوشته شده: “سالنامه، تقویم و یا سررسید هیچ کدامشان را نه می خواهم و نه به کارم می آید… . من دفتری می خواهم که ورق هایش روزشمارِ سالهای نوکری ام باشند و این دفتر، دفتر نوکریِ سالِ یک هزار و سیصد و زهراست. چرا که ابتدا و انتها ی امسال نوکری ام از آنِ کسی است که؛ ابتدایش انتها و انتهایش ابتداست…” این روزشمار برای چهارمین سال پیاپی است که منتشر می شود و دوازده ویژگی متفاوت با سایر سالنامه ها دارد: هر هفته یک موضوع اخلاقی( فحاشی روی منبر هم جزو این موارد است)، هر روز یک تک بیت اشعار آئینی یا ترانه های مهستی، سبک زندگی جهادی با پورشه، منبرهای دو دقیقه ای و ابراز ارادت به ائمه اطهار بصورت سرپایی، مراقبه که شامل مراقبت از خود و انواع تیراندازی در شهر هم می شود، آئین هیئت داری علمدار، انواع زیارتنامه همراه با راهنمای لندن و لارناکا. از سالهای بعد مواردی مانند آموزش سلاح، فحاشی در دو دقیقه، تکفیر فیلم سینمایی به زبان ساده، آموزش قمه زنی و تکواندو و همچنین بخش داروشناسی برای افرادی که مصرف می کنند در سالهای بعد خواهد آمد.