می گم: شورای امنیت می خواد قطعنامه علیه ایران تصویب کنن.
می گه: امکان نداره، چین و شوروی نمی ذارن، بذار بفرمایید شام ببینیم.
شش ماه بعد می گم: ببین، اینها می خوان قطعنامه دوم رو علیه ایران تصویب کنن.
می گه: حالا درسته یه قطعنامه علیه ایران تصویب کردن ولی برزیل نمی ذاره. بذار بخوابم.
یک سال بعد می گم: دارن قطعنامه چهارم رو تصویب می کنن، خطرناکه.
می گه: اون سه تا شانسی بود، قطعنامه چهارم رو امکان نداره تصویب کنن، ترکیه نمی ذاره. حالا می خوام برم مهمونی.
دو سال بعد می گم: اگه ایران تو اجلاس بغداد کوتاه نیاد، حمله نظامی می کنن به ایران.
می گه: درسته چهارتا قطعنامه تصویب کردن، ولی بیخودی نگرانی، ایران کلک می زنه، آخرش سرشون رو گول می ماله و باهاشون توافق می کنه جیگرجونم. تو اینها رو نشناختی.
دو سال و نیم بعد می گم: ببین، ناوهای هواپیمابر آمریکا اومدن توی خلیج فارس.
می گه: درسته ایران باهاشون تو بغداد توافق نکرده، ولی اونها جرات نمی کنن پاشون رو بذارن توی خلیج فارس، بریم یه سر دوبی و برگردیم، هیچی نمی شه.
یک ماه بعد می گم: ناو هواپیمابر آمریکا اومده بندرعباس، می خوان موشک بزنن تهران.
می گه: وای! عاچقتم، داری می ری رو اعصاب ها، حوصله مو سربردی، درسته ناوشون اومده خلیج فارس ولی یه دور می زنن خسته می شن، می رن خونه شون.
سه روز بعد می گم: از یک ربع قبل پونزده تا موشک خورده توی تهران.
می گه: درسته اومدن بندرعباس و نیرو پیاده کردن، ولی جرات نمی کنن موشک بزنن تهرون، این صداهایی که می آد صدای آتیش بازی برج میلاده.
یک روز بعد پرده رو کنار می زنم و می گم: ببین، تانک های آمریکایی دارن توی خیابون آزادی حرکت می کنن، ببین.
نگاه می کنه و می گه: واه! این کجاش تانک آمریکایی یه، امروز مانور سپاهه، حالا دو تا موشک زدن که چیزی نشده، فقط صد نفر مردن.
یک ساعت بعد می گم: ببین، توی محوطه مسکونی تون سربازای آمریکایی دارن راه می رن.
نگاه می کنه و می گه: توهّم زدی؟ درسته تانک ها اومدن تهران، ولی به ما کاری ندارن. این هم که آمریکایی نیست، این همسایه روبرویی مونه که چشماش سبزه، پسر خانم میرزایی، عاچق لباس های نظامی یه.
نیم ساعت بعد در روز باز می کنم و می گم: شهین جون! این آمریکائیه می گه آدرس دفتر ریاست جمهوری کجاست؟ بیا بهش بگو، من انگلیسی ام خوب نیست.
می گه: بهش بگو صب کنه من دارم با فاطی چت می کنم، الآن سر فاطی رو می کوبم به تاق می آم، دو دقیقه.
آدرس را به سرباز آمریکایی می دهد و می گوید: دیدی چقدر سربازه ناز بود، عین جورج کلونی بود، من می دونستم آمریکایی ها بالاخره می آن.
آقوی همساده در سفر برزیل
به دنبال حضور پیروزمندانه دلاور هسته ای دکتر محمود احمدی نژاد ریاست جمهوری اسلامی ایران و نزدیکترین یار آیت الله خامنه ای به برزیل، مراسم استقبال در برزیل بدون حضور مقامات برزیلی و با یک فرش قرمز، تعدادی سرباز، یک دژبان و اعضای زیرآبی نرفته و اخراج نشده سفارت ایران در برزیل برگزار شد. دیلما روسف رئیس جمهور برزیل درخواست دوم دیدار احمدی نژاد در حاشیه اجلاس ریو+ 20 را هم رد کرد. شهردار ریودوژانیرو هم مراسم رونمایی سرستون تخت جمشید را که قرار بود در یک میدان نصب شود، لغو کرد. احمدی نژاد که همراه با تمامی اعضای خانواده متهمان پرونده اختلاس به برزیل رفته است، برای اقامت به یک هتل پنج ستاره رفته و دو روز با همسرش یه قل دو قل بازی کرد. یک عضو پارلمان برزیل احمدی نژاد را خطری برای برزیل و آمریکای جنوبی خواند. صادق خرازی هم سفر شخص مذکور را توهین به کشور دانسته و خواستار پاسخگویی مقامات وزارت خارجه در این مورد به افکار عمومی شد.
یک مقام خیلی آگاه گفت: “درست است که او عقلش نمی رسید، ولی وزارت خارجه که….” همین مقام آگاه پس از چند دقیقه فکر کردن یادش افتاد اکثر مقامات عاقل وزارت خارجه اخراج شده اند، وی در ادامه گفت: “اصلا بهتر است درباره مسابقات فوتبال یورو 2012 حرف بزنیم” آقای بیگدلی استاد دانشگاه ملی سفر احمدی نژاد را خلاف تمام آداب دیپلماتیک و توهین به ملت ایران دانست. یک مقام ناآگاه دفتر ریاست جمهوری گفت: “آقای احمدی نژاد گفته بود وقتی من پام به برزیل برسد، همه شان صف می کشند و می ایستند جلوی من، نمی دونم چرا این طوری شد.” شخص مذکور که هنوز احساس می کند رئیس جمهور است، امروز ظهر در فرودگاه ریودوژانیرو توسط تعدادی محافظ و پانزده متر فرش قرمز مورد بدرقه قرار گرفت و با چشم گریان به کشور بازگشت.
یک مقام همراه رئیس جمهور که نخواست نامش فاش شود گفت: “در تمام مدت سفر، احمدی نژاد داشت درباره کلمه خس و خاشاک فکر می کرد و دائم می گفت: به قول قرآن اینها مثل خس و خاشاک هستند، مدتی روی آب می مانند و بعد بدون اینکه کسی متوجه شود بکلی می روند.” یکی از همراهان آقای احمدی نژاد معروف به آقوی همساده گفت: “آقو! له له شدیم، داغون داغون، ای قدر تحقیر شدیم، ای قدر تحقیر شدیم، وقتی رفتیم برزیل هیچ کس به استقبال ما نیومد، هاه هاه هاه، ولی از آنجا که خدا گر ز حکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری، موقع برگشتن هم این قدر ما رو تحقیر کردن، این قدر به ما بی اعتنایی کردن که در هیچ سفری این طور نشده بود”
واژه نامه:
“برزیلی شدن”: رئیس جمهوری به کشوری برود و بدون اینکه کسی را ببیند برگردد.
مجلس چند صدایی مشکوف
بعضی ها نمی فهمند معنی حرف شان چیست، بعضی ها هم می فهمند، ولی امیدوارند بقیه نفهمند که معنی حرف شان چیست. کاظم جلالی نماینده مجلس هشتم در کمال خوشنودی اعلام کرد: “ فقط ده نماینده مجلس اصولگرا نیستند.” آگاهان به این موضوع که از این ده نفر پنج نفرشان نمایندگان اقلیت های دینی هستند، فکر کردند. جلالی بعد از چند دقیقه متوجه شد که معنی حرفش چیست و لذا گفت: “ البته ما نمی خواهیم مجلس تک صدایی درست کنیم.” وی که تلاش می کرد به چشم خبرنگار که سرش را تا گردن توی موکت کف زمین فروبرده بود، نگاه نکند، گفت: “ باید اختلاف سلیقه ها را به رسمیت شناخت” در همین حال سقف مجلس با صدای شدیدی پایین آمده و فروریخت. در این حادثه کسی آسیب ندید و همه سالم به پایگاه خود بازگشتند.
علت کاهش قیمت مرغ
منحنی قیمت ها موفق شد از برج میلاد بالا تر رفته و به اولین ابر بالای سر منطقه گیشا فرو برود، بنا به گزارش برخی از خریداران ، قیمت آلبالوی اسرائیلی به کیلویی 4500 تومان رسید. در حال حاضر سیب لبنانی در بازار نایاب است. قیمت یک دلار به 1865 تومان افزایش یافته و یک سکه بهار آزادی 690 هزار تومان معامله شد. قیمت یک کیلو مرغ به 6500 تومان رسیده و قیمت یک کیلو گوشت قرمز از مرز 22 هزار تومان گذشته است .
محمد یوسفی رئیس هیئت مدیره انجمن پرورش دهندگان مرغ کشور در توضیح علل افزایش قیمت مرغ گفت: “سه عامل مهم در افزایش قیمت مرغ تاثیر داشت، یکی عدم تحویل غذای مرغ به مرغداری ها، دوم افزایش تقاضا برای خرید مرغ و سوم کاهش عرضه مرغ.” وی توضیح نداد که اصولا قیمت هر چیزی که بالا برود یا ناشی از کاهش عرضه است یا افزایش تقاضا، اما آقای یوسفی دخالت عواملی مانند افزایش تولید فیلمهای سینمایی هندی، محاکمه یک تروریست نروژی، برگزاری کنسرت احسان خواجه امیری، رونمایی از انگشت دیپلمات ایرانی در برزیل، پیروزی آلمان بر یونان در جام یورو 2012، از سرگیری آتشفشان ریکیاویک در سال 2009 را در افزایش قیمت مرغ رد کرد و گفت فقط عرضه و تقاضا. سازمان جهانی نوبل اعلام کرد که احتمال دارد به خاطر همین کشف آقای یوسفی جایزه نوبل اقتصاد امسال به وی داده شود.
باشگاه 2.5 درصدی ها
این مسوولان مملکتی هم جیگرهای کم نظیری هستند، طرف می گوید: نمی خواهم این چیزی را که می گویم پخش بشود، بعد جلوی دوربین هر تراوشات ملکوتی از او ترشح می کند، می گوید. خب، برادر من! آن چیز سیاهی که روبروی دهانت است، اسمش میکروفون است، آن هم که روی سه پایه است دوربین است، اگر نمی خواهی پخش بشود، حرف نزن. اگر حرف زدی و ضبط شد، پخش می شود. انگار مفهوم دوربین و پخش مستقیم و رادیو و تلویزیون و خبرنگار و آمار و هیچ چیزی توی کله این امت ویز ویز فرو نمی رود.
بعد از توفیق کم نظیر در مذاکرات مسکو که باعث حرکت ناو هواپیمابر آمریکا به طرف ایران شد، و بازدید احمدی نژاد از یکی از هتلهای پنج ستاره برزیل، اجلاس وزرای نفت ده کشور در تهران برگزار شد، یا می شود، یا خواهد شد. خبرش یک جوری است انگاربا ده کشور تولید کننده اول نفت جهان، یا دوم جهان، یا سوم جهان، یا دهم جهان یا سی ام جهان برگزار می شود. اصلا اسم این ده تا کشور را دیدید؟
بیا: “ترکیه، جمهوری آذربایجان، قزاقستان، ترکمنستان، قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان، پاکستان، افغانستان.” کلا فکر می کنید این کشورها هر کدام در رتبه چندم کشورهای تولید کننده نفت هستند و روزانه چند درصد نفت جهان را تولید می کنند؟
ایران( رتبه پنجم/ 4.8 درصد)، قزاقستان( رتبه هجدهم/ 1.5 درصد)، جمهوری آذربایجان( رتبه بیست و دوم/ 1.01 درصد)، ترکمنستان( رتبه چهلم/ 0.22 درصد)، ازبکستان( رتبه پنجاه و پنجم/ 0.08 درصد)، پاکستان( رتبه پنجاه و نهم/ 0.07 درصد)، ترکیه( رتبه شصت و دوم/ 0.06 درصد)، قرقیزستان( رتبه صد و پنجم/ کمتر از یک ده هزارم)، تاجیکستان( رتبه صد و هشتم/ کمتر از یک ده هزارم)، افغانستان( اصلا نفت ندارد). یعنی ده تا کشور با بالا و پائین شان جمعا روی هم به جز ایران 2.49 درصد کل نفت جهان را تولید می کنند که با 4.8 درصد ایران می شود 7.3 درصد کل نفت جهان که جمعا هفتاد درصد نفت عربستان سعودی است. یعنی برای چی؟ چرا؟ واقعا که چی؟