پاتریسیا لالوند
سیاست خارجی آمریکا که بخش مهمی از آن برگرفته از پیمان کوئینسی در سال ۱۹۴۹ است [پیمانی که براساس آن ائتلافی میان عربستان سعودی و ایالات متحده شکل گرفت و عاملی شد تا چشمانمان را در برابر گسترش وهابیگری و سلفیگری ببندیم]، باعث شده تا دولت اوباما یک گام واقعی در ایجاد ارتباطات دیپلماتیک و بازنگری شرایط بردارد. تشکیل گروهی موسوم به “دولت اسلامی” میان خاک سوریه و عراق، سبعانیت اعضای این گروه، هرج و مرجی که به دلیل مداخله در لیبی به وجود آمده، توسعه جنایات دهشتناک بوکو حرام و اخیراً حمله تروریستی در اروپا تماماً از مسایلیاند که به شدت بر نگرانیها دامن میزنند.
سیاست اتخاذ شده ازسوی آمریکا که برگرفته از این ائتلاف پرمزیت با عربستان سعودی است، باعث شده تا شکستی در سودان [که در آن جنگی بی پایان به بهانه برقراری دموکراسی راه افتاده] به وقوع بپیوندد. این جنگ باعث به قدرت رسیدن عمر بشیر، یکی از رهبران اخوانالمسلمین شد که ازسوی دیوان بینالمللی کیفری محکوم شده، ولی همچنان ازسوی قدرتهای جهانی مورد استقبال قرار میگیرد. همچنین شاهد شکست بهار عربی بودیم که طی آن آمریکاییها با آغوش باز از سقوط دیکتاتورها و به قدرت رسیدن اسلامگرایان اخوانالمسلمین در مصر و تونس استقبال کردند.
این ائتلاف همچنین به جنبشهای وهابی و سلفی این امکان را داد تا بیشتر گسترش یابند و در سیاست خود دایر بر ایجاد بیثباتی در غرب، امتیازاتی به دست آورند. این ائتلاف ما را مجبور کرد که در کنار دوستان واقعی، دوستان دروغین بسیاری نیز داشته باشیم: عاملان جنگ در افغانستان، رؤسای جمهور خودکامه [تونس، مصر، یمن، لیبی، سوریه]، روسیه ولادیمیر پوتین، و صد البته ایران شیعه، که دشمن قسم خورده عربستان سعودی نیز محسوب میشود. این ائتلاف پرمزیت به عربستان اجازه داد تا بدترین نقضهای حقوق بشری را به انجام رساند: حبس زنان، سر بریدن در ملاء عام به مانند مورد مشابهی که اخیراً علیه یک زن جوان برمهای انجام شد. بی شک زبان در برابر این اقدامات ضدبشری قاصر است. این سیاست دوگانه [وحشت آفرینی نسبت به ایران شیعه و اغماض نسبت به رفتار قرون وسطایی پادشاهی سعودی] پیامدهای فاجعهباری به دنبال داشته که دولت اوباما تلاش میکند از وقوعشان جلوگیری کند.
هرج و مرج به وجود آمده در لیبی و دورنمای سناریوی مشابهی در سوریه، عمیقاً خط مشی دولت اوباما را در حمایت کورکورانه از شورشیان سوری و مبارزه علیه حکومت سوریه متحول ساخت. دیپلمات های آمریکایی متوجه شدند که ایران و روسیه در مبارزه علیه تروریسم اسلامگرای سلفی، شرکایی جدانشدنیاند. روسیه نیز قبلاً قربانی سلفیهای جهادگرا بوده: جنگ در قفقاز، گروگانگیری خونبار و سوءقصد در مسکو. ازسوی دیگر، ایران در مبارزه علیه تکفیریهای سلفی حمایت بی شائبهای از حکومت سوریه بعمل میآورد.
سوریه از مدتها پیش با افزایش قدرت اخوانالمسلمین و خواست آنان برای اسلامی کردن جامعه سوریه روبروست، درحالی که این جامعه برپایه احترام به اقلیتها، ازجمله علویون نزدیک به شیعیان، استوار است. البته اینها باعث توجیه جنایات و شیوه عمل بشاراسد نمیشود. آمریکاییها به خوبی به این مسأله پی بردهاند که جهادگرایان در سوریه، که ازسوی عربستان سعودی و قطر حمایت مالی شدهاند و تحت حمایت ترکیه نیز قرار داشتند، صد برابر از شیعیان ایرانی خطرناکترند.
ایران کشوری با تمدن بزرگ است که همواره به عنوان یک “دموکراسی مذهبی” معرفی شده؛ زنان در این کشور در مقایسه با دیگر حکومت های اسلامی در برخی کشورهای حوزه خلیج فارس به مراتب دارای جایگاه بهتری هستند و این کاملاً متفاوت از کلیشههایی است که ازسوی برخی رسانههای غربی منتشر میشود. ایران دولت اسراییل را به رسمیت نمیشناسد، ولی به دنبال نابودیاش نیز نیست [اظهارات محمود احمدی نژاد بارها و بارها مورد تکذیب قرار گرفته و دولت کنونی نیز کلاً خط خود را از او جدا کرد]. اگر ایران به واقع به حماس کمک کرده باشد، در راستای حمایت از مردم فلسطین بوده که از پاسخهای نابرابر اسراییل در مقابل پرتاب راکتها رنج میبرند.
تغییر موضع تاریخی ایالات متحده
مذاکرات کنونی میان تهران و گروه شش کشور باعث خواهد شد تا ایران به جمع ملتها بازگردد و نقش برخی کشورهای حوزه خلیج فارس کمرنگ شود. برنامه اتمی ایران در دوران شاه آغاز شده و مردم ایران از داشتن آن افتخار میکنند. ایرانیان به هدف لغو تحریمها که به شدت بر اقتصاد این کشور اثر گذاشته، حاضرند برخی مسایل را، در صورتی که به حق مشروعشان برای داشتن برنامه صلح آمیز اتمی خدشهای وارد نکند، قربانی کنند. دولت اوباما نمیخواهد درگیر یک جنگ شیعه و سنی شود، بلکه قصد دارد با بهره بردن از شیعیان و سنیها، علیه عناصر تکفیری و سلفی، به عنوان سردمداران داعش در عراق و سوریه، مقابله کند. به واقع بازگشت به تعادل برای ایجاد صلح در خاورمیانه لازم است.
کشورهای حوزه خلیج فارس چاره دیگری جز پیوستن به ائتلاف علیه داعش نداشتند، چرا که این گروه جهادگرا تهدیدی برای ثبات کل منطقه است. درحقیقت، هیولا از رویارویی در برابر خالق خود ابایی ندارد.
وظیفه دولت آمریکا در ارتباط سازی به هدف متعادل کردن سیاست خاورمیانه که به ویژه ازسوی وزیر خارجه این کشور، جان کری، انجام می شود، به واقع وظیفه سنگینی است. کنگره جدید آمریکا با اکثریت جمهوریخواهاناش، علی رغم فوریت در انجام این وظیفه، قصد دارد هرگونه تغییر در استراتژی واشنگتن در برابر متحد سعودی یا دشمن ایرانی را بلوکه کند. به همین دلیل دولت آمریکا در موقعیتی قرار گرفته که میتواند نقطه عطف مهمی در سیاست خارجیاش قلمداد شود؛ و این تغییر موضع برای حفظ نقشاش به عنوان قدرت بزرگ دموکراتیک در جهان کاملاً ضروری و لازم الاجرا به نظر میرسد.
منبع: هافینگتون پست، ۲۴ ژانویه