گاز، خس، خاشاک، احترام

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

اصولا خیلی مهم است که به آدم احترام گذاشته شود، من عاشق احترام هستم. خیلی اوقات وقتی به من احترام گذاشته می‌شود، حالم چنان خوب می‌شود انگار آخرت را به مصباح یزدی دادند، مثلا همین کاری که احمدی نژاد با مخالفانش کرد، با احترام تمام به مخالفانش گفت “خس و خاشاک” و اینقدر احترام به مخالفانش می‌گذاشت که دستور داد آنها با احترام تمام مننژیت بگیرند و محترمانه در کهریزک نوشابه مصرف کنند، یا مثلا همین که در کمال احترام خاتمی ممنوع الخروج از کشور، هاشمی ممنوع الورود به خیابان و موسوی و کروبی و رهنورد در کمال احترام از خانه‌شان ممنوع الخروج شدند. اصلا همین حرف‌های محترمانه‌ای که احمدی نژاد به ممه مخالفان و اونجای آنها زد که دائم روی آن آب می‌ریخت، اصلا همین احترامی که به نمایندگان مجلس می‌گذاشت و هر وقت از او سئوال می‌کردند، در کمال احترام اصلا آدم حساب‌شان نمی‌کرد. اصلا همین احترامی که به مخالفانش در جنبش سبز می‌گذاشت، اصلا اگر به آنها نمی‌خواست احترام بگذارد، پنج هزار نفر را زندانی نمی‌کرد و صدها هزار نفر از کشور فراری نمی‌شدند. واقعا همین احترام باعث شده که آدم وقتی یاد دکتر محمود می‌افتد، تمام تنش کهیر بزند، از بس که احساس احترام می‌کنیم. بیخودی نیست که آقای حسینیان گفته که “احمدی نژاد به مخالفان بیشتر احترام می‌گذاشت.” عرض کردم که، همین احترام گذاشتنش ما را کشته است. البته برای آقای حسینیان که بقول خودش زمانی قاتل بوده، اصلا واجبی خوردن و سنگ پرت کردن و گاز گرفتن خودش احترام گذاشتن است. دیده که می‌گه!

 

ادبیات نوین فقهی

یکی از مسائلی که باعث شده هزاران سال رابطه فقها و جامعه به هم بخورد و دور از جان باعث شود مردم فرمایشات علما را دایورت کنند به مرکز انرژی هسته‌ای وجودشان، همین است که صمیمانه و به زبان کلونتری حرف نمی‌زدند، ولی الحمدالله و المنه، حالا علما با صمیمیت تمام قشنگ و خوشگل استریپ تیز کرده‌اند و عمق وجودشان را تا دسته فرو کردند توی چشم ما. مثلا همین حرفی که آقای مصباح یزدی به همان زبان کلونتری زده و درباره هاشمی گفته “آدم غافل مثل سگ و الاغ است.” اصلا همین جالب است که کسی با ما صمیمانه حرف می‌زند.

سی سال همه می‌گفتند انسان نباید غافل باشد، ما هم هرچه به این عقل ناقص‌مان با این آی کیوی درحد مورچه سواری، نمی‌فهمیدیم غافل یعنی چه، تازه الآن می‌فهمیم غافل یعنی همان سگ و الاغ که از کودکی با آن آشنا بودیم. بقیه‌اش هم همینطوری است. در همین راستا پیشنهاد می‌کنم بقیه اصطلاحات دینی و فقهی ادبیات شیعه را به همین زبان کلونتری یاد بگیرید

کافر: عوضی/ مومن: بچه محل/ ذوب شده در ولایت: آنتن/ عصمت: جیگر جون/ طهارت: آفتابه/ نجیب: داف شخصی/ منحرف: کره خر/ ارزشی: گنده لات/ مراقبه اخلاقی: چتلی زدن درونی/ معنوی: زیر قیمت/ سعادت اخروی: حرف مفت/ کرامت انسانی: اظهارات بی منطق/ ایثار: اند حقه بازی

… و از این جور داستانها که در زندگی بشر نقش اساسی دارد. یعنی تازه آدم می‌فهمد این آیت الله مصباح چقدر می‌فهمد و علاوه بر اینکه مومن و ارزشی است، کلا زبان کلونتری را هم فوت آب است.

 

بهینه سازی مصرف در فقه شیعه

بقول استاد صاحب زمانی که به آن دختر لیزخورده برهنه گفته بود که “می‌تونی بهم بگی مهدی” واقعا چقدر خوب است که انسان در جاهای مناسب از ائمه استفاده کند و اینجوری کلی مشکل هم حل می‌شود، مثلا همین که آقای مصباح فرموده که: “آتش فتنه ۸۸ را فقط امام زمان خاموش کرد.” به این می‌گویند استفاده بهینه، ما که نباید فقط موقع دفن شهدا از مهدی استفاده کنیم، یک موقع هم شاید لازم شود که برای خاموش کردن آتش فتنه از امام زمان استفاده کنیم. به نظرم اگر در مورد استفاده از منابع فقهی و دینی درست عمل کنیم، هم به نتیجه بهتر می‌رسیم، هم در استفاده از خداوند و پیامبران و ائمه صرفه جویی می‌کنیم. لذا موارد مقتضی برای مصرف بهینه ائمه اطهار پیشنهاد می‌گردد.

یا ابوالفضل: برای وزنه برداری

یا علی: برای حمل اشیاء سنگین

به مرتضی علی: برای خوردن قسم دروغ

یا حسین: در هنگام گرسنگی برای خوردن غذای نذری، در هنگام خوردن مشت، در هنگام تصادف با اتومبیل، در هنگام پرت شدن از ارتفاع

به ولای علی: زمان از دست دادن اعتماد به نفس، کنار گذاشتن کودک درون

یا فاطمه زهرا: در هنگام تبلیغات انتخاباتی

یا امام رضا: در هنگام دریافت وام، یا حل مشکل نازائی

( برای بقیه ائمه اطهار کاربرد‌های مناسب را پیدا کنید، لطفا اسراف نکنید.)

 

بهائیان و بودجه ماهواره

بهائی‌ها هم برای بعضی از علما شده‌اند مثل انگلیس و خدا که هر چیزی را که از آن اطلاع نداریم به این یکی نسبت می‌دهیم. نمی‌دانیم دلیل فلان چیز چیست، می‌گوئیم خدا کرده یا دست انگلیس در کار است، بهائی‌ها هم چنین وضعی دارند. هویدا کی بود؟ بهائی بود. حالا اینکه اسمش امیرعباس بود و مادرش چادری بود و نماز می‌خواند و خانواده‌اش مذهبی بودند اصلا مهم نیست. بدبختی هم این است که همین آدمی که به همین سادگی بهائی می‌شود، یک دفعه همه امت ویزویز می‌کند که همه فراماسون هستند و این آدم هم می‌شود فراماسون.

احمد خاتمی گفته که “بودجه ماهواره‌ها را بهائی‌ها تامین می‌کنند.“، بهائی‌ها هم که چند نوع هستند، یک گروه بهائیان آمریکایی هستند و دو حزب جمهوریخواه و دموکرات آمریکا را اداره می‌کنند و بودجه تلویزیون ماهواره‌ای صدای آمریکا را می‌دهند، یک گروه از بهائیان هم که انگلیس و دربار انگلیس را در دست دارند که بودجه بی بی سی را می‌دهند، یک گروه از بهائی‌ها هم حکومت آلمان را اداره می‌کنند و بودجه دویچه وله را می‌دهند، عده‌ای از بهائی‌ها هم که دولت هلند را اداره می‌کنند و بودجه رادیو زمانه را می‌دهند، بخشی از بهائی‌ها هم که حکومت قطر را اداره می‌کنند و بودجه الجزیره را می‌دهند، عده‌ای هم حکومت عربستان سعودی را اداره می‌کنند و کلا با همین فرمان که جلو بروید می‌بینید که جز جزایر کومور و القاعده و الیائسه بقیه کشورهای جهان را بهائی‌ها اداره می‌کنند، اصلا شوخی نمی‌کنم، دقت کنید، دست همه اینها توی یک کاسه است. اصلا همان گوادالوپ، همان کازرون، همان ممسنی، همان غیاث آباد…

 

دور نزن، مستقیم اکبر آباد

بگو آخه برادر من! شما که وقتی می‌خواهی به روستای پدری‌ات در بهرمان و نوق هم ممنوع الورود هستی، برای چی هی آدرس خانه علی اقای کدخدا را می‌پرسی؟ حالا به فرض که خانه هم باشد، او که با تو قراری نمی‌گذارد همدیگر را ببینید، برای چی وزن خودت را کم می‌کنی؟ این اکبر آقا خیلی خوش پروپاچه است، لب خزینه هم می‌نشیند. ایشان گفته که “مجمع اگر تشخیص بدهد می‌تواند قانون و فتاوای شرعی را دور بزند.” آقای اکبر آقا! لازم نیست شما دور بزنی، همان مسیر مستقیم را برو، دوباره بچه‌ها را می‌گیرند و می‌اندازند زندان باید مکافات بکشی. بیخودی دور نزن، مستقیم برو یادگار امام، خاطره هم تعریف نکن.