عقب نشینی مقابل بازار، تا انتخابات

نویسنده

saeedleylaz802.jpg

الهام اسماعیلی

سعید لیلاز، اقتصاددان در مصاحبه با روز، درباره اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده و پیامدهای آن از جمله تعطیلی ‏بازار در اصفهان، تبریز، شیراز و تهران سخن گفته است. اوعقیده دارد دولت به دلیل کاهش درآمدهای نفتی ناچار است ‏درآمدهای مالیاتی را افزایش دهد که البته این امر به دلیل سیاست هایی که طی 3 سال گذشته اجرا شده، غیرممکن و ‏دردسرساز است. به همین دیل لیلاز بر این باور است که “عقب نشینی دولت در برابر بازار فقط تا پایان انتخابات” طول ‏می کشد. متن گفت و گو در پی می آید. ‏


‎ ‎چرا اجرای طرح مالیات برارزش افزوده ـ با وجود مطرح شدن ـ دردولت های پیشین اجرا نشد؟‎ ‎

زیرا در دولت های پیشین هیچگاه سهم درآمدهای مالیاتی در هزینه های دولت این گونه کاهش نیافته بود. به استثنای سال ‏های 53 تا 56 یعنی اواخر رژیم شاه، همیشه نسبت درآمدهای مالیاتی به هزینه های دولت بیش از آن چیزی بود که در حال ‏حاضر هست. به همین دلیل با توجه به کاهش شدید قیمت جهانی نفت خام، اکنون افزایش اتکای دولت به درآمدهای مالیاتی ‏گریز ناپذیر شده و اگر این اتفاق نیفتد ما دچار کسری بودجه های هنگفت خواهیم شد و موج تورمی که این کسر بودجه به ‏کشور تحمیل خواهد کرد از حد تحمل جامعه خارج است؛ به همین جهت حرف من این است که هم اتکای بیشتر دولت به ‏درآمدهای مالیاتی گریزناپذیر شده، هم هزینه های جاری و هزینه های عمرانیش به شدت افزایش پیدا کرده است. در واقع به ‏ازای افزایش شدید هزینه ها، درآمدهای مالیاتی دولت به همان سرعت افزایش پیدا نکرده است. در حال حاضر فقط 20 ‏درصد هزینه های دولت را، درآمدهای مالیاتی تشکیل می دهد و این نسبت بسیار خطرناکی است. نکته دیگر درباره اینکه ‏چرا دولت های دیگر اینکار را نکردند این است که در دوره های پیشین توان کامپیوتری و سخت افزاری کشورمان برای ‏اجرای این طرح پیچیده کافی نبود؛ البته الان هم نیست و یکی از دلایل اعتراض کسبه و اصناف نیزهمین است که اجرای ‏این قانون به یک زمینه و زیرساخت تکنولوژیکی و اطلاعاتی کامل نیاز دارد در حالی که ما الان هم این امکانات را ‏نداریم؛ اما 10 – 15 سال پیش این امکانات بسیار کمتر از این بوده است. چون اساسا کامپیوتر در اقتصاد ایران پدیده ای ‏نوظهور است که به همین دلایل هم دولت های پیشین به این قانون عمل نکردند. ‏


‎ ‎به لحاظ اقتصادی چطور؟ آیا زیرساخت های لازم را داریم؟‎ ‎

به نظر من ساختار اقتصادی هنوز هم برای اجرای این قانون آماده نیست و به لحاظ امکانات، هم نرم افزاری و اطلاعاتی و ‏هم به لحاظ ذهنی و فرهنگی؛ یعنی پس از اینکه به مدت 3 – 4 سال ما جامعه ایران را عادت داده ایم که مالیاتی از آنها ‏نخواهیم، اکنون تحمیل یک مالیات جدید به چنین جامعه ای بسیار سخت است. ما موارد زیادی داشتیم طی 4-3 سال گذشته ‏که آقای احمدی نژاد مثلا می گفت : “اجرای این قانون همه اش 20 – 15 میلیلرد تومان درآمد دارد، بیاییم فراموشش کنیم؛ ‏خود دولت آنرا می پردازد؛ دولتی که روزی چند صد میلیارد دلار نفت می فروشد که به این درآمدها نیاز ندارد.“‏

‏( نقل به مضمون ) ایشان از سر بزرگواری و دست و دلبازی و بخشش در این کشور مالیات نگرفته و طبیعی است که ‏جامعه به این روش ها عادت می کند و حالا یکباره طرح مالیات بر ارزش افزوده از نظر فرهنگی به مردم فشار آورده. ‏یعنی از نظر ذهنی، محیط کمتر از گذشته آماده پذیرش چنین شرایطی است؛ به همین دلیل دولت ناگهان با این واکنش ‏مواجه شده است. بنابراین الان هم هنوز زمینه کاملا آماده نیست. ‏


‎ ‎در کشورهای دیگر این قانون چگونه اجرا می شود؟‎ ‎

واقعیت این است که نسبت درآمدهای مالیاتی در ایران یک سوم و یک چهارم آن چیزی است که باید باشد. اول اینکه در ‏کشورهایی که 28 تا 30 درصد تولید ناخالص ملی آنها را مالیات تشکیل می دهد، آن دولت ها به مراتب کارآمدتر از دولت ‏فعلی در ایران هستند. کارآمدی دولت های ما به نقطه پایانی رسیده است. دوم اینکه در کشورهایی که مردم 28 تا 30 ‏درصد تولید ملی شان را مالیات می دهند بالاخره حکومت ها، دمکراتیک ترند و با رای مردم انتخاب می شوند. ما در ایران ‏دمکراسی کاملا نسبی و ناقص داریم؛ یعنی مردم به طور کامل بر سرنوشتشان حاکم نیستند و هر گاه بخواهند نمی توانند ‏دولتی را تغییر دهند. از سوی دیگر هزینه های دولت در ایران خیلی بیشتر از آنی شده که باید باشد. یعنی الان اگر با این ‏ساختار دولت ما بخواهیم هزینه های دولت را کاملا از طریق مالیات پوشش بدهیم، درآمدهای مالیاتی دولت باید در عرض ‏یک شب، چهار برابر شود که اصلا غیرممکن است. به همین دلیل راه حل اساسی این است که دولت در عین اینکه خودش ‏را کوچک می کند و کارآمدتر می شود اقدام به افزایش درآمدهای مالیاتی اش کند. دولتی که 80 میلیارد دلار خرجش است ‏تا سرپا بماند و به بدترین نحو ممکن به مردم خدمات بدهد، خیلی بدیهی است که مردم رغبتی به پرداخت مالیات به او ‏نداشته باشند. شما الان نگاه کنید آموزش و پرورش در ایران رایگان است ولی اصلا کیفیت ندارد. بهداشت و آموزش عالی ‏رایگان است اما بدون کیفیت؛ این باعث می شود که مردم آثار مالیاتی که به دولت می پردازند را در زندگی روزمره ‏مشاهده نمی کنند. در ماجرای شهرداری ها هم دیده ایم مردم معمولا هر گاه شهردار خوبی آمده و عملکرد خوبی داشته، با ‏رغبت و به نحوی مطلوب، مالیات تعیین شده را پرداخت کرده اند؛ مثلا الان قالیباف در شهر دارد کار می کند و مردم آثار ‏آنرا می بینند .‏


‎ ‎آثار افزایش درآمدهای نفتی دولت ها در ایران چیست؟‎ ‎

داستان افزایش درآمد نفت در ده سال اخیر یکی از استثنائات تاریخ ایران است. ما در واقع طولانی ترین دوران رونق نفتی ‏ایران را سپری کرده ایم که به تنهایی 10 سال طول کشیده است. دومین رونق نفتی طولانی، 5 ساله بود که در دوران امیر ‏عباس هویدا اتفاق افتاد. افزایش شدید درآمدهای نفتی، اتکای حکومت به مالیات را کاهش داد و این در واقع یعنی کاهش ‏اتکا دولت به مردم. چنین شرایطی منجر به ظهور این پدیده می شود که حکومت ها از نظر سیاسی سختگیرتر و دیکتاتورتر ‏شوند که در ایران هم این اتفاق افتاده است.‏

‏ ‏

‎ ‎بحث مالیات بر ارزش افزوده تا چه اندازه می تواند به کاهش درآمد ارزی ایران از طریق نفت مربوط ‏باشد؟‎ ‎

طبیعتا ارتباط مستقیم دارد وحال که قیمت نفت کاهش پیدا کرده با توجه به شکاف عظیمی که بین هزینه ها و درآمدهای ‏دولت وجود دارد ( که امسال بیش از 80 میلیارد دلار است )، دولت دیگر نمی تواند از طریق درآمدهای نفتی، این شکاف ‏را پر کند؛ در این بین یا ناچار است هزینه هایش را پایین بیاورد که البته این غیرممکن است و به شدت نارضایتی ایجاد ‏خواهد کرد؛ یا درآمدهای مالیاتی اش را بالا ببرد.بنابراین دولت ناگزیر به اتکای بیشتر به افزایش درآمدهای مالیاتی در ‏آینده نزدیک است و طبیعتا مسائل و بحران های ما حل نشده و در آینده تشدید هم خواهد شد. ما اگر بخواهیم درآمدهای نفتی ‏دولت را کاملا بپوشانیم باید هر بشکه نفت خام را به طور متوسط حدود 85 تا 90 دلار بفروشیم؛ در حالی که الان قیمت هر ‏بشکه نفت خام صادراتی ایران زیر 70 دلار است. بنابراین ما در هر روز حدود 35 تا 50 میلیون دلار کسری بودجه ‏داریم. این یک عدد سنگینی است که اگر تداوم پیدا کند منجر به رخداد تلاطم ها و زلزله های اجتماعی – سیاسی عجیب و ‏غریبی خواهد شد. اما به دلیل در پیش داشتن انتخابات ریاست جمهوری، دولت ترجیح می دهد این فشار را به مردم وارد ‏نکند و طرح مالیات بر ارزش افزوده را به تعویق بیندازد.‏


‎ ‎آیا این تعویق دو ماهه، یک عقب نشینی از سوی دولت نبوده است؟‎ ‎

همین طور است و متاسفانه عقب نشینی مطلوبی هم نبود. چون دولتی که می گوید “اگر به قیمت زمین خوردن دولت هم که ‏شده این طرح را اجرا می کنم” خیلی عجیب است که اینگونه عقب نشینی کند. این در تاریخ ایران بی نظیر است که یک ‏دولت ظرف چند ساعت حرف خودش را اینگونه زیر پا بگذارد. ‏

‎‎به این ترتیب به نظر شما عقب نشینی دولت نهایتا می تواند تا اتمام انتخابات ادامه داشته باشد؟‎‎

یقینا همینطور است. چون من در بشره آقای احمدی نژاد نمی بینم که اساسا بتواند صرفه جویی کند و هزینه های دولت را ‏کاهش دهد. البته این نکته را بگویم که این بسیار خطرناک است. هزینه های جاری دولت، 12 درصد افزایش داشته؛ یعنی ‏دولت آقای احمدی نژاد به هیچ وجه قادر به رعایت انضباط مالی در هزینه های جاری اش نیست و این بسیار پیچیده و ‏خطرناک است. ‏

‏ ‏

‎ ‎هیات های موتلفه و انجمن های اسلامی بازار که گرایش به روحانیت دارند در این قضیه موضع شان علیه دولت ‏بود. این به نظر شما می تواند نبرد بین بورژوازی و خرده بورژوازی تجاری با سرمایه داری نظامیان باشد؟‎ ‎

بازار در تاریخ سیاسی ایران همواره دارای جایگاهی بالا بوده و در بسیاری از مسائل موضع تعیین کننده داشته است. این ‏وضعیت پس از انقلاب هم ادامه داشته؛ اما اکنون این نقش درحال کم رنگ شدن است؛ حال بسیار طبیعی است که بازار و ‏روحانیت که همواره نقطه اتکای یکدیگر بوده اند احساس خطر کنند ودر برابر از دست دادن قدرت خود، واکنش نشان ‏دهند. ‏