فیلم روز♦ سینمای جهان

نویسنده
آرینا امیر سلیمانی

فیلم های روز سینمای جهان از کشورهاو ژانرهای مختلف برگزیده و در این شماره هم مانند گذشته معرفی شده اند.

معرفی فیلم های روز


sarsakhtb.jpg

سرسخت/بی رحم Knallhart/Tough Enough

کارگردان: دتلو باک. فیلمنامه: زوان درونکار، گرگور ترسنوف. مدیر فیلمبرداری: کولیا براندت. طراح صحنه: آدو کرامر. بازیگران: دیوید کراس[مایکل]، جنی الورس[میریام]، ارهان امره[حامال]، اوکتای اوزدمیر[ارول]، کیدا رامادان[باروت]، ارنل تاکی[کریل]، کای مولر[متز]، هانس لوو[کمیسر گربر]، یان هنریک اشتاهلبرگ[دکتر کلاوس پترز]. ۹۸ دقیقه. محصول ۲۰۰۶ آلمان. برنده جایزه فیپرشی و معرف سینمای اروپا از جشنواره برلین، برنده دوربین برنز برای بهترین فیلمبرداری از جشنواره برادران ماناکی، برنده جایزه طلای بهترین تدوین و نامزد بهترین موسیقی و بهترین فیلم از مراسم فیلم آلمان، برنده بهترین بازیگر جوان نقش مکمل از جشنواره اوندین.

مایکل پانزده ساله و مادرش میریام که به زندگی در محله های مرفه نشین خو کرده اند، پس از جدایی میریام از معشوق ثروتمند خود مجبور می شوند به محله ای فقیر نشین که آکنده از آدم هایی متعلق به ملت ها و نژادهای متفاوت است، نقل مکان کنند. محله زیر نفوذ جوان ترک گردن کلفتی به نام ارول و گروهش قرار دارد که به زودی زندگی مایکل را در مدرسه تبدیل به جهنم می کنند. زندگی او در خانه نیز تفاوتی با جهنم ندارد. چون مایکل مجبور است با مردهای مختلفی که مادر در جستجوی محبوبی دایمی به خانه می آورد، رفتاری سازگارانه داشته باشد. مایکل جوان به زودی قواعد بازی در جامعه اطراف خود را یاد گرفته و به انجام جرم های کوچک خو می کند. مایک برای مواد فروش های محلی نقش پیک را بازی می کند و به زودی ثابت می کند که به اندازه کافی خونسرد و خشن است. اما خبر ندارد که این شهرت به زودی پای او را به بازی های خطرناکی خواهد کشاند.

چرا باید دید؟

یک فیلم خشن و خوش ساخت آلمانی برای آنها که با سینمای جدید آلمان آشنایی زیادی ندارند. بی رحم/ سرسخت که برای اولین بار در بخش پانورامای جشنواره برلین امسال به نمایش در آمد و جوایزی هم به حق نصیب خود ساخت درباره زندگی سخت مهاجران در آلمان، مشکل انطباق، جوامع چند ملیتی و خشونت رایج در چنین محیط هایی را با زبانی به شدت واقع گرایانه بیان می کند.

دتلو باک متولد ۱۹۶۲ بازیگر، نویسنده، تهیه کننده، تدوین گر و فیلمبرداری است که عمده شهرت خود را مدیون فیلم سابقه دار ۱۹۹۶و Wir können auch anders…[۱۹۹۳ نامزد خرس طلای جشنواره برلین] است. او اولین فیلمش را در ۲۱ سالگی ساخته و تا ۱۹۸۹ در ‘Deutsche Film- und Fernsehakademie’ به تحصیل سینما پرداخته است. او در اغلب فیلم هایش به نشانه امضاء نقشی هم بازی می کند. سرسخت در میان فیلم های آخرین ماه سال ۲۰۰۶ یکی از بهترین هاست که می توان با اطمینان خاطر به تماشای آن نشست.

ژانر: جنایی، درام.

mardhasiri.jpg

مرد حصیری The Wicker Man

کارگردان: نیل لابوت. فیلمنامه: آنتونی شیفر. موسیقی: آنجلو بادالامنتی. مدیر فیلمبرداری: پل سارسوسی. تدوین: جوئل پلاچ. طراح صحنه: فیلیپ بارکر. بازیگران: نیکلاس کیج[ادوارد مالوس]، الن برستین[خواهر سامرزآیل]، کیت بیهن[خواهر ویلو]، فرانسس کانروی[دکتر ماس]، مالی پارکر[خواهر رز/خواهر تورن]، لی لی سوبیسکی[خواهر هانی]، دیان دلانو[خواهر بیچ]، مایکل وایزمن[پیت]. ۱۰۲ دقیقه. محصول ۲۰۰۶ آلمان، آمریکا.

ادوارد مالوس مامور پلیس- گشت بزرگراه کالیفرنیا- پس از این که شاهد مرگ دختری کوچک و مادرش در یک سانحه می شود، روزهای بدی را می گذراند. یک روز نامه ای بدون تمبر از محبوب پیشین خود ویلو دریافت می کند و این نامه او را به جزیره ای سامرزآیل می کشاند. ویلو سال ها قبل وارد زندگی ادوارد شده و ناگهان او را ترک کرده است. او در نامه از گمشدن دختر کوچکش به نام راون نوشته و این که او تنها کسی است که در یافتن راون می تواند به وی اطمینان کند. ادوارد خیلی زود درمی یابد که پیدا کردن راون در جزیره کار راحتی نخواهد بود. چون مردم جزیره صاحب آداب و رسوم و فرهنگی خاص هستند و در راس آنها خواهر سامرزایل قرار دارد که به او می گوید هرگز دختری به نام راون در آن جزیره نزیسته است.

چرا باید دید؟

مرد حصیری بر اساس فیلم ۱۹۷۳ رابین هاردی به همین نام با شرکت ادوارد وودوارد و کریستوفر لی ساخته شده که فیلمنامه اش توسط آنتونی شیفر[برنده جایزه تونی برای نمایش بازرس] از کتاب آیین نوشته دیوید پاینر اقتباس شده بود. این فیلم که در زمان نمایش خود در انگلستان و بسیاری دیگر مورد استقبال گسترده مردم قرار گرفت نقطه قوت خود را از پرداخت هاردی و طرح سوال هایی درباره ایمان و باور می گرفت. اما آخرین فیلم نیل لابوت که چند سال قبل با پرستار بتی توانست برای خود شهرتی معقول و به سزا کسب کند، فارغ از این پرسش ها بیشتر به یک بازسازی هالیوودی بی منطق شبیه است. شایعات حاکی از آن است که ادوارد وودوارد نیز حاضر نشده نقشی یادگاری در فیلم لابوت بازی کند. تنها نکته اصلی تغییر یافته در روند داستان عوض کردن شخصیت ارباب جزیره از یک مرد به یک زن-الن برستین به جای کریستوفر لی- است. فیلم تا این لحظه هدف منتقدان سرزنش برخی بوده، اما عموم به خاطر نیکلاس کیج و دیگر بازیگرانش استقبالی نسبی از آن کرده اند. مرد حصیری در آمریکای شمالی بر خلاف انتظار سازندگانش فقط ۲۰ میلیون دلار عایدی به دست آورد که در مقایسه با بودجه ۴۰ میلیون دلاری اش یک شکست نیم بند محسوب می شود. بین خودمان بماند اگر دم دست تان ویدئو کلوبی پیدا می شود که فیلم اصلی را داشته باشد، تماشای آن بر این بازسازی گران قیمت ارجح است!

ژانر: درام، ترسناک، راز آمیز، تریلر.

ghat.jpg

قطع / بریدن Severance

کارگردان: کریستوفر اسمیت. فیلمنامه: جیمز موران، کریستوفر اسمیت. موسیقی: کریستین هنسون. مدیر فیلمبرداری: اد وایلد. تدوین: استوارت گازارد. طراح صحنه: جان فرانکیش. بازیگران: تابی استیونس[هریس]، کلودی بلیکلی[جیل]، اندی نایمن[گوردون]، بایو کیسی[بیلی]، تیم مک اینری[ریچارد]، لورا هریس[مگی]، دنی دایر[استیو]. ۹۰ دقیقه. محصول ۲۰۰۶ آلمان، انگلستان.

هفت کارمند و دوست که در دفتر فروش اروپایی یک شرکت تولید کننده اسلحه در انگلستان کار می کنند، به خاطر نشان دادن رفتاری حرفه ای و بازده خوب پاداش دریافت می کنند. این پاداش سفری تفریحی در جنگل های مجارستان است. در این سفر تفریحی قرار ست تا ضمن سرگرمی و تفریح همدیگر را بیشتر بشناسند. اما جایی که در آن پا گذاشته اند به زودی زیر سیطره کسانی قرار می گیرد که تشنه خون هستند. در این جا دیگر قواعد و روابط محیط کار کاربردی ندارد، هر کس باهوش تر باشد از این سفر تفریحی جان سالم به در خواهد برد….

چرا باید دید؟

اگر کمدی رمانتیک ها تیشه به ریشه فیلم های عاشقانه می زنند، فیلم های کمدی/ترسناک هم به همان میزان خطر کاهش جدیت و وزن ژانر ترسناک را با خود حمل می کنند. مثلاً مقایسه کنید میزان تماشای فیلم Shaun Of The Dead را با فیلم ۲۸ روز دیگر! این حقیقتی غیر قابل چشم پوشی است و این بار کریستوفر اسمیت نیز با ساخت فیلمی پر شباهت به جمعه سیزدهم در تلفیق با کمدی وارد چنین حیطه پر مخاطره ای شده است. البته اگر حاصل کار طنز سیاه بود، می شد از آن به عنوان تجربه ای تماشایی یاد کرد، ولی…

کریستوفر اسمیت که اولین فیلمش را در ۱۹۹۷ به نام ۱۰۰۰ مین روز کارگردانی کرده، با فیلم Creep- با شرکت فرانکا پوتنت- در سال ۲۰۰۴ توانست برای خود جای پای محکمی در صنعت فیلمسازی فراهم کند. و حال به نظر می رسد با انتخاب قطع/بریدن توسط هیئت داوران جشنواره فیلم های فانتزی Puchon ادامه کار در هالیوود چندان دور از دسترس به نظر نمی رسد.

دستمایه اصلی فیلم قطع/بریدن شوخی با این حقیقت است که همکاران اداری شما خانواده دوم شما هستند و این که روحیه جمعی کشک است! و انتخاب این کارمندان دفتر فروش یک کمپانی تولید کننده اسلحه خود نکته طنزآمیز آشکار و درخور توجهی است. آدم های اتو کشیده ای که از قدرت تخریب سلاح هایی که می فروشند هیچ گونه تصور واقعی ندارند و اینک باید با چنگ و دندان حیات خود را حفظ کنند. البته قطع/بریدن می تواند یک بازی درمانی هم محسوب شود، اما این کجا و بازی دیوید فینچر کجا!؟

ژانر: کمدی، ترسناک، تریلر.

gorizrahha.jpg

گریز راه ها/ دو دختر Meurtrières

کارگردان: پاتریک گران پره. فیلمنامه: پاتریک گران پره، فردریک مورو بر اساس ایده ای از موریس پیالا. موسیقی: Silth. مدیر فیلمبرداری:پاسکال گوبره، پاتریک گران پره. تدوین: دومینیک گالینی. بازیگران: هانده کودیا[نینا]، سلین سالته[لیزی]، جیانی جراردینلی[یان ژوبر]، آنائیس د کورسون[هلن ژوبر]، ایزابل کوبره[مادام ژوبر]، شفیق احمد[مالک]. محصول ۲۰۰۶ فرانسه. برنده جایزه نوعی نگاه از جشنواره کن.

لیزی ۱۹ ساله تنها گریزراه خود در زندگی را خودکشی می داند. نینا نیز که هم سن اوست پس از مرگ پدرش خود را تنها و گناهکار می داند. نینا برای کار به هتلی در لاروشل می رود. اما فشار روانی ناشی از تنهایی و احساس گناه روز به روز او را بیشتر عذاب می دهد. لیزی که از تولد خود تاکنون در لاروشل زیسته، بعد از یک خودکشی ناموفق به بیمارستان منتقل می شود در آنجا، دو دختر جوان در یک برنامه گروه درمانی با هم آشنا می شوند. نینا برای از بین بردن تنهایی خود یک دوست یافته است، لیزی نیز میل به زندگی را دوباره کشف کرده است. اما به زودی راه مشترک این دو توسط کسی دیگر قطع می شود…

چرا باید دید؟

با نام پاتریک گران پره متولد ۱۹۴۶ برای اولین بار در قسمت هایی از سریال کمیسر مولن برخورد کردم، اما مرور در منابع مکتوب مرا به فیلم مونا و من[۱۹۸۹] رساند که جایزه ژان ویگو را دریافت کرده بود. پاتریک گران په از ۱۹۸۱ فیلمسازی می کند، اما تا امروز و فیلم گریزراه ها به شهرتی که لیاقت ان را داشته، نرسیده است. هم اکنون نیز فیلم زیر سایه موریس پیالا قرار دارد. چون کریزراه ها در واقع پروژه ای متعلق به کارگردان نامی فرانسه موریس پیالا بود که قصه آن را بر اساس خبری در روزنامه ها نوشته بود. پیالا این خبر واقعی را تبدیل به فیلمی درباره جان های سرگشه و خشونت کرده بود. ولی با مرگ وی در ۲۰۰۳ پاتریک گران پره برای تبدیل اخرین آرزوی دوستش به واقعیت دست به کار شد . حاصل کار وی در بخش نوعی نگاه امسال جشنواره کن به نمایش در آمد و برنده جایزه نیز شد. با این حال امکان دارد فیلم برای بسیاری از تماشاگران همچون کارهای خود موریس پیالا اندکی خسته کننده و کند به نظر بیاید. پیالا و گران پره هر دو سال ها برای یافتن بازیگران مناسب صبر کرده اند و به نظر می آید که این تحمل نتیجه ای مثبت به بار آورده است. هر دو بازیگر اصلی فیلم- هانده کودیا، سلین سالته- مشاور فیلمنامه نیز بوده اند و حتی برخی خصوصیات شخصی خود را به کاراکترها افزوده اند. مانند تبار ترک هانده کودیای ۲۲ ساله که آن را به نینا وام داده و از رهگذر بازی در اولین فیلمش به شهرتی قابل توجه دست یافته است. اگر مدتی است فیلم متفاوتی از سینمای فرانسه ندیده اید، گریزراه ها انتخابی است که از تماشای آن پشیمان نخواهند شد. هر چند امکان دارد که نام فیلم و قصه آن شباهت هایی با فیلم خوب پیتر جکسون قبل از حلقه ساز شدن به نام موجودات بهشتی ایجاد کند، ولی مطمئن باشید که می تواند عینهو جعبه پاندورا پر از شگفتی باشد!

به تماشاچیان طالب اکشن که از دیدن ژانر جنایی فیلم قصد تماشای آن را دارند، استدعا می کنیم پول و زمان خود را صرف دیدار از فیلم دیگر کنند!

ژانر: درام، جنایی.

mardanparande.jpg

مردان پرنده/خلبان ها Flyboys

کارگردان: تونی بیل. فیلمنامه: فیل سیرز، بلیک تی. اوانز، دیوید اس. وارد بر اساس داستانی از بلیک تی. اوانز. موسیقی: تره ور رابین، مدیر فیلمبرداری: هنری براهام. تدوین: کریس بلوندن، ران راسن. طراح صحنه: چارلز وود. بازیگران: جیمز فرانکو[بلین راولینگز]، کریستین انهالت[هیگنز]، ، فیلیپ وینچستر[ویلیام جنسون]، ژان رنو[سروان تنالو]، مارتین هندرسون[رید کسیدی]، عبدل سالیس[یوجین اسکینر]، جنیفر بکر[لوسینه]، تیلر لابین[بریجز لائوری]، دیوید الیسن[ادی بیگل]. ۱۴۰ دقیقه. محصول ۲۰۰۶ فرانسه، آمریکا.

سال ۱۹۱۶. دومین سال جنگ جهانی اول که با شدت و خشونتی بی مانند ادامه دارد. گروهی از داوطلبان آمریکایی برای کمک به متفقین در برابر خلبان های آلمانی اسکادرانی ویژه تشکیل می دهند. بلین راولینگز که مجبور به تخلیه مزرعه موروثی خود در تکزاس شده، هیگینز که در خانواده ای نظامی متولد شده و در لزیون خارجی فرانسه نیز خدمت کرده و ویلیام جنسون اهل نبراسکا که می خواهد بر خلاف خواست پدر ثروتمند و قدرتمند خویش زندگی کند؛ در میان این داوطلبان هستند. آنها باید برای غلبه بر ترس خود و زنده ماندن تن به نبردهای سهمگین بدهند.

چرا باید دید؟

تونی بیل متولد ۱۹۴۰ سان دیه گو بازیگر و کارگردان تلویزیون و تهیه کننده سینماست که در دهه ۱۹۷۰ اسکاری هم برای تهیه فیلم نیش دریافت کرده و نامش نیز در تالار افراد مشهور ثبت شده است. جرارد آنتونی بیل به عنوان بازیگر با کارگردان های نام آوری چون اسپیلبرگ و کوپولا کار کرده و از ۱۹۸۱ با فیلم محافظ شخصی من روی صندلی کارگردانی نیز نشسته است. اما دو دهه و اندی فیلمسازی غیر از فعالیت در دنیای تلویزیون و فیلم های تبلیغاتی ثمره چندانی در سینما نداشته است. و حال پس از گذشت سال ها در زمینه ای که طبق گفته خودی وی به آن وقوف کامل دارد، فیلمی ۶۰ میلیون دلاری تهیه و کارگردانی کرده است. او که از ۱۴ سالگی خلبان رسمی آکروباسی بوده و صاحب بزرگ ترین مجموعه کتاب درباره جنگ جهانی اول است داستان واقعی اولین خلبان های داوطلب آمریکایی اسکادران جنگنده لافایت در جنگ جهانی اول را موضوع فیلم خود قرار داده که برای اولین بار در فیلم بال ها مورد توجه قرار گرفت و اولین اسکار تاریخ سینما ۱۹۲۹ را هم نصیب خود ساخت. این قصه بعدها در پاسداران سحر/گشت سحرگاهی و فرشتگان دوزخ دستمایه فیلمی هالیوودی شد و امروز پس از گذشت نیم قرن بار دیگر به روی پرده راه یافته است. البته پر خرج تر، دقیق تر و بیش از اندازه واقع گراتر که همین امر از مزایای آن و دلیل اصلی توصیه آن برای دیدن به شمار می رود! با این حال ظاهراً جدیت فیلم مورد پسند تماشاگر آمریکایی قرار نگرفته و بیش از ۱۳ میلیون دلار ناقابل از بودجه خود را برنگردانده است. به نظر می رسد قصه آخرین جنگجویان جنتلمن قرن بیستم مشتری زیادی در ینگه دنیا ندارد. با این حال برای دوستداران فیلم های جنگی-به خصوص از نوع هوایی اش- و علاقمندان به تاریخ قرن بیستم و دو جنگ جهانی فیلمی است که هر چند از غافلگیری به دور است، اما تمامی توقعات را هم برآورده می کند!

ژانر: اکشن، ماجرایی، درام، جنگی.

shenevandedarshab.jpg

شنونده در شب The Night Listener

کارگردان: پاتریک استتنر. فیلمنامه: آرمیستید مائوپین، تری اندرسون، پاتریک استتنر بر اساس رمانی از آرمیستید مائوپین. موسیقی: پیتر ناشل. مدیر فیلمبرداری: لیزا رینزلر. تدوین: اندی کایر. طراح صحنه: مایکل شاو. بازیگران: رابین ویلیامز[گابریل نون]، تونی کولت[دانا دی. لوگاند]، جو مورتون[اشی]، بابی کاناواله[جس]، روری کالکین[پیت دی. لوگاند]، ساندرا اوه[آنا]. ۹۱ و ۸۲ دقیقه. محصول ۲۰۰۶ آمریکا.

گابریل نون نویسنده ای که به تازگی از محبوب خود جدا شده است، با قبول پیشنهاد ناشرش برای خواندن دست نوشته یک رمان با سرگذشت پر تلاطمی آشنا می شود. این رمان درباره پسر سیزده ساله ای به نام پیت لوگاند است که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است. گابریل تصمیم می گیرد پسرک را بیابد و با وی ارتباط برقرار کند. گابریل در می یابد که پیت از سوی زنی به نام دانا به فرزندی پذیرفته شده است. گابریل با پیت آشنا می شود، اما پس از مدتی به این فکر می افتد که دانا شخصی خیالی است که پیت او را خلق کرده است. گابریل می کوشد تا رازهای پیرامون پیت و دانا را کشف کند، اما همزمان خاطرات دردناک گذشته خودش نیز به طرف او هجوم می آورند.

چرا باید دید؟

چند سالی است که ویلیامز به همراه بالا رفتن سن خود می کوشد تا تصویری که از خود به عنوان بازیگر اختصاصی نقش های کمدی ساخته بود، با پذیرش نقش های درام و حتی منفی در نزد تماشاگر از میان برده و به آنها بقبولاند که قادر به ایفای هر نقشی است[البته این کار ممکن است تصویر او را در نزد تماشاگران نسل جدید به عنوان یک کمدین خدشه دار و حتی غیر قابل باور کند] و حال پس از بیخوابی و سفیدی پهناور بار دیگر در درامی جنایی و راز آمیز شرکت کرده است. ویلیامز این بار نقش شخصیت راز آمیز نویسنده ای را بازی می کند که از سوی آرمیستید مائوپین نویسنده داستان یک شهر خلق شده است. مائوپین ۶۴ ساله نویسنده کتاب شش جلدی داستان یک شهر اساساً خبرنگار است و کتاب های او نیز بر تجارب روزنامه نگاری وی متکی است. سه جلد اول کتابهای او به فیلم های تلویزیونی تبدیل شده و شنونده در شب که شش سال قبل منتشر شد، اولین کتاب اوست که دستمایه فیلمی سینمایی قرار می گیرد. شنونده در شب که به ادعای او و کارگردان فیلم بر اساس داستانی واقعی ساخته شده، از فیلم های کم هزینه هالیوود محسوب می شود که بودجه ۴ میلیون دلاری آن در مناسبات امروز هالیوود مبلغ مهمی نیست. اما زمانی که همین فیلم در نمایش اولیه خود دو برابر این مبلغ را برمی گرداند، یک موفقیت صد در صد خلق می شود. موفیتی که نه فقط مدیون ساختار هیچکاک گونه اثر، که مدیون شهرت ویلیامز و تونی کولت هم هست.

پاتریک استتنر که در سال ۱۹۹۶ با فیلم Flux شروع به فیلمسازی کرد، با دریافت جایزه بهترین فیلم کوتاه جشنواره اوپسالا برای همین فیلم نشان داد که کارگردانی در حال متولد شدن است. فیلم بعدی او کار بیگانگان در جشنواره سندنس نامزد دریافت جایزه بزرگ هیئت داوران شد و از جشنواره های پاریس و سن فرانسیسکو جوایز با ارزشی به دست آورد. شنونده در شب سومین فیلم و اولین فیلم بزرگ اوست که نشان از استعداد و قدرت کارگردانی اش دارد. دیدن این فیلم توصیه قطعی من به کسانی است که سویه تاریک رابین ویلیامز را می پسندند و از تریلر خوش شان می آید!

ژانر: درام، راز آمیز، تریلر.

zanzendegimani.jpg

زن زندگی منی Hayatımın Kadınısın

نویسنده و کارگردان: اوغور یوجل. موسیقی: سرادایان کورپیل. مدیر فیلمبرداری: یورگن یورگس. تدوین: آیلین تینل. طراح صحنه: گولای دوغان. بازیگران: ترکان شورای[آسومان کاراجا]، اغور یوجل[توپهانه لی تایفور]، یلدیریم ممیش اوغلو[نژدت]، ازگی مولا[آهو]، کادیر کاندمیر[بارکون]، ستار تاری اوعن[سادی]. محصول ۲۰۰۶ ترکیه.

آسومان کاراجا خواننده مشهور و قدیمی رادیو و کاباره ها در دهه ۱۹۸۰ بوده. بیش از صدای غمگین وی، افسانه هایی از زیبایی بی مانند او و این که مردهای بسیاری را اسیر خود ساخته، سر زبان هاست. او بعد از رها کردن حرفه خود و ازدواج به همراه شوهرش در آپارتمانی دو طبقه و قدیمی زندگی معمولی را می گذراند. آسومان که بعد از ازدواج به الکلی و قمارباز بودن شوهرش پی برده، سال ها چشم بر روی زندگی شبانه شوهرش به دور از او بسته است. دخترش آهو- از همسر اولش- در سنین نوجوانی خانه را ترک کرده و به همراه دوست پسرش در یک هتل زندگی می کند. او در خیال انتشار کاست و شهرت یافتن به عنوان خواننده ای محبوب است و با مادرش رابطه ای نه چندان محکم دارد. تا این که یک روز مردی به نام توپهانه لی تایفور به طبقه دوم ساختمان آنها به عنوان کرایه نشین اثاث کشی می کند و زندگی آسومان رنگی کاملاً متفاوت و تازه به خود می گیرد.

چرا باید دید؟

زندگی دو انسان تنها… نگاه من به استانبول و آدم های معمولی آن از ورای سینمای ترکیه. چیزهایی نوشتم که حسرت آنها را داشتم. اسنگول، اورهان گنجه بی، برگن، موسیقی کلاسیک ترک. می دانم که چند صحنه فیلم تماشاگران را- زنان خانه دار، عشاق موسیقی عربسک، عشاق موسیقی، عشاق فتورمان ها و ملودرام ها خواهد خنداند. پیش خودم در بعضی صحنه ها چشم های گریان و صورت های خندان شان را مجسم کردم. این فیلم را برای تماشاگران نوشتم. در تصاویر فیلم یک رمانتیسم واقعی را می بینم. حسرت گذشته و ارجاع به آن وجود دارد، اما این انسان ها کسانی هستند که همین امروز در محله های ما زندگی می کنند، زبان امروز را صحبت می کنند. این شخصیت ها را با عشق نوشتم، همه آنها دلی شکسته دارند…

اینها حرف های اغور یوجل کارگردانی است که با اولین فیلم بلندش شیر یا خط در سال ۲۰۰۴ تبدیل به یکی از پر افتخار ترین فیلمسازان ترکیه شد. شیر یا خط که توانست جوایز معتبری از جشنواره های داخلی و خارجی دریافت کند، انتظار تماشاگران فرهیخته و منتقدان را به قدری بالا برده که ممکن است در برخورد با فیلمی ساده چون زن زندگی منی از یوجل دلسرد شوند. حتی ممکن است تصور کنند موفقیت اولیه تصادفی بیش نبوده، ولی برای قطعیت یافتن چنین نظریه هایی حتماً باید صبر کرد و کار بعدی او را دید.

اغور یوجل متولد ۱۹۵۷ استانبول نویسنده، تهیه کننده، بازیگر و آهنگساز است. در کنسرواتوار استانبول بازیگری خوانده و از ۱۹۷۷ با نمایش های تک نفره شروع به کار کرده است. در ۱۹۸۳ اولین فیلمش را بازیکرده و از ۱۹۸۷ تا امروز کارگردانی می کند. زن زندگی منی که یوجل بعد از فیلم های رامون و امپراطور ساخته، بزرگداشت ملودرام های یشیل چام-سینمای قدیم ترکیه، همان فیلمفارسی خودمان که این جا باید گفت:فیلمترکی- است. یوجل این فیلم را در فاصله بازی قسمت های دو فصل از سریال دزد و پلیس با بودجه یک میلیون دلار و در عرض ۲۴ روز کارگردانی کرده است . یوجل شهرت خود را مدیون نقش جومالی در فیلم زیبای راهزن ساخته یاووز تورگول است که یکی از پروفروش ترین و موفق ترین فیلم های سینمای ترکیه در دو دهه اخیر است.

یورگن یورگز فیلمبردار مشهور آلمانی-فیلمبردار بسیاری از آثار وندرس و هانتکه- که پس از همکاری با زولفو لیوانلی در فیلم زمین آهن است آسمان مس با چند کارگردان معروف ترکیه همکاری کرده، این بار در کنار یوجل قرار گرفته است. بازیگر اصلی فیلم ترکان شورای نیز سه سال پس از نامه های فرستاده نشده[۲۰۰۳] بار دیگر در برابر دوربین قرار گرفته است. شورای در شصت سالگی همچنان زیباست-برای مردهایی در همین سنین البته!- او که از پانزده سالگی شروع به بازی در فیلم ها کرده، با حضور در زن زندگی منی در حال رساندن کارنامه بازیگری خود به رقم ۲۰۰ فیلم است!

ژانر: عاشقانه.