یکی از موضوعات مهم پیرامون فعالیت هسته ای ایران این است که واقعا کسی نمی داند در پشت آن دیوارهای بشدت حفاظت شده، یا در انتهای آن تونل های مخفی عمیق چه می گذرد و پس از این همه سال چه چیزی به نفع چه کسی قرار است از آن بیرون بیاید. حفاظت از چنین اطلاعات حساسی تا حدود زیادی طبیعی است و نظام هیچ کشوری اجازه نمی دهد چنین داده های ذیقیمتی درز کرده به دست دیگران برسد. اما در مورد ارزیابی ابعاد فعالیت هسته ای ایران افزون بر نگرانیهای دیگر، دو دغدغه اساسی موضوع را پیچیده ترمی کند.
در درجه اول اینکه از سخنان احمدی نژاد رییس جمهور که عالیترین مقام اجرایی کشور است و در قالب مدعی و مدافع و ناجی علمی و صنعتی کشور ظاهر شده و همواره پیرامون فعالیت های هسته ای ایران اظهار نظر و خبر رسانی می کند نمی توان اطمینان یافت که فعالیت هسته ای ایران در چه موقعیتی قرار دارد و نقطه پایان این فعالیت ها پاکستان و کره شمالی شدن است یا فرانسه و کانادا شدن. احمدی نژاد در تاریخ معاصر ایران به پر گویی، لاف زنی و وارونه نمایاندن حتی واقعیت های مهم شهرت دارد. بنا بر این نمی تواند مرجع قابل اعتنایی برای اطلاع ازموضوعات مهم و بسیار دقیق باشد. بر اساس گفته های او کوهی از ادعاهای پیشرفت ممکن است کاهی بیش نباشد وبرعکس، مهمترین مقوله های امنیتی و سیاست خارجی ممکن است محلی از اعراب نداشته باشد.
در درجه دوم، تجربه ده ساله بازرسان آژانس انرژی اتمی و بازرسی تاسیسات عراق حاکی از این است که به بازرسی ها و گزارشهای آژانس نیز نمی توان اعتماد کرد و آنان بیش از بازرسی و کار کارشناسی بیشتر یک ماموریت سیاسی را به انجام می رسانند، بخصوص در مورد کشورهایی مانند ایران که اسراییل نسبت به آن حساسیت خاص دارد. بازرسان آژانس حداقل در مورد عراق بارها اطلاعات این کشور را بزرگ نمایی کردند و نتایج بازرسی هایشان از عراق به جاهایی درز کرد که اسراییلی ها به آن دسترسی داشتند.
اکنون و پس از حدود نه سال از سقوط رژیم صدام حسین می توان با اطمینان گفت تقریبا همه ماموریت های بازرسان آژانس در عراق یک بازی سیاسی بسیار کثیف هدایت شده بود و عراق حداقل پس از نابودی تاسیسات اتمی اسیراک در سال 1981 از سوی اسراییل، دیگر هیچ فعالیت مشکوک اتمی نداشت، ولی لابی جهانی هوادار اسراییل، تبلیغ علیه عراق صدام حسین را هیچگاه متوقف نکرد. بازرسان آژانس از همان ابتدا همه ذخایر سلاح های میکربی، شیمیایی و مواد احتمالی اتمی عراق را نابود کردند، اما هیچگاه گزارشی منتشر نشد مبنی بر اینکه عراقی ها دیگر هیچ فعالیت مشکوکی ندارند و کاملا خلع سلاح شده اند. تا زمانی که رژیم صدام سقوط کرد و عملا هیچ ردی از سلاح های میکربی شیمیایی یا اتمی در این کشور پیدا نشد.
حال اگر از مراجع رسمی دولتی یا آژانس نمی توان به اطلاعات قابل اعتمادی دست یافت منابع اطلاعات حاشیه ای می تواند مورد استناد قرار گیرد.در مورد ایران حداقل یک گزارش اکونومیست حاکی از این است که ایرانی ها در بخش هایی پیشرفت قابل ملاحظه و استثنایی داشته اند که دستاوردی ملی است و به هیچ شخص یا دولتی در ایران تعلق ندارد.این پیشرفت تکنولوژیک که عاملی بوده تا احتمال حمله نظامی به ایران و نیز ضریب موفقیت آن بشدت کاهش یابد ابداع نوع جدیدی از بتون است که بتون هوشمند یا ابر مقاوم UHPC (Ultra High Performance Concret )نامیده می شود.
بر خلاف انتظار بتون نیز از اقلامی است که می تواند کاربرد دوگانه نظامی و غیر نظامی داشته باشد. از نظر ناظران خارجی شماری از مقالات علمی دانشگاههای ایرانی حاکی از این است که ایرانی ها در فرآوری و مقاوم سازی بتون به دستاوردهای جدیدی دست یافته اند؛ پیشرفتی که در اقلیم زلزله خیز ایران می تواند به مقاوم سازی سازه ها در مقابل زلزله منجر شود و لی در بخش نظامی یک تحول تکنولوژیک است. براساس دانش تولید این نوع از بتون ساختمان ها و تاسیساتی می توان ساخت که هیچ یک از بمب های موجود سنگر شکن و ضد بتون جهان نمی تواند آن را تخریب کند. وزارت دفاع آمریکا معتقد است تاسیسات غنی سازی ایران در نطنز و فوردو در زیر پوششی از این نوع بتون جاسازی شده اند. لئون پانتا وزیر دفاع آمریکا اخیرا گفته اگر قرار است حمله ای احتمالی به ایران صورت پذیرد قبل از آن باید بمب های سنگر شکن یا ضد بتون آمریکا به نام ( Massive Ordnance Penetrator) MOP ارتقا یابد. اکونومیست معتقد است آمریکایی ها نگران این هستند فردای صبحی که دودهای ناشی از حمله به تاسیسات ایران فرو می نشیند آمریکا مضحکه جهانی نشود.
تاکنون مقاوم ترین بتونی که ساخته شده Ductal نام دارد که توانایی تحمل بالاترین فشارها و شدید ترین انفجارها را داراست.نسل جدید بتونی که ایرانی ها ساخته اند با استفاده از تکنولوژی نانو،استفاده از اکسیدهای فلزی آهن، الومینیوم، تیتانیوم و مس چنان مقاوم شده است که حداقل چهار برابر مشهورترین بتون مقاوم دنیا استقامت دارد.طبق گزارش های پنتاگون در دانشگاه ابوعلی سینا فیبرهای پلیمری و پودر کوارتز به بتون اضافه کرده اند که ضربه گیری در برابرموج انفجار را چند برابر می کند. تحقیقات منتشر شده دانشگاه تهران نیز نشان داده که کاربرد فیبرهای فولادی بتون را نشکن می کند و افزودن فقط کمی پولیمر این مقاومت را تا 7 برابر افزایش می دهد و بتون را سبک تر، نازک تر، و مقاوم تر می کند. به این ترتیب اگر فقط بخشی از تکنیک های موجود در بتون ریزی تاسیسات نظامی و حساس ایران به کار رفته باشد در آن صورت حمله به تاسیسات پنهان شده در زیر این بتون ها عاقلانه به نظر نمی رسد.
سازه هایی که از این نوع بتون ساخته شده در برایر هرنوع زلزله ای مقاومت می کند، اما کارایی آن وقتی اهمیت پیدا می کند که کاربرد نظامی یابد و مثلا تاسیسات غنی سازی در پناه آن فعالیت کند. آزمایشی که روی یکی از این نوع بتون ها انجام شده ثابت کرده که این بتون در برابر فشار ناشی از انفجار 6تن TNT مقاومت می کند. کارخانه هایی که نسل جدید بمبهای سنگر شکن را می سازند معنای این تحولات تکنولوژیک را به خوبی درک می کنند.
در جریان جنگ خلیج فارس 1991 بمب های یک تنی آمریکا نتوانستند به برخی از سنگرهای عراقی نفوذ کنند. برای اجتناب از تکرار این ناکارآیی اکنون بمب های 13 تنی MOP ساخته شده که حتی هواپیماهای بمب افکن های B2 نیزقادر به حمل آن نبودند و برای حمل یک عدد از این بمب ها به ناچار تغییراتی در سیستم این نوع بمب افکن دادند تا قادر به حمل حداقل یک بمب 13 تنی باشد.
همین بمب 13 تنی قادر به شکافتن 60 متر بتون معمولی است و کارایی آن در برابر بتون اندکی مقاوم تر به 8 متر کاهش می یابد. معنای عبارت فوق این است که قوی ترین بمب سنگر شکن آمریکا توانایی آن را ندارد تا یک شکاف در آن دسته از تاسیسات ایرانی ایجاد کند که با بتون UHPC ساخته شده اند. یک تحقیق “بنگاه کاهش تهدید” DTRA وابسته به وزارت دفاع نیز نشان داده است که احتمالا فقط بارانی از بمب های 13 تنی قادر است لایه به لایه در چنین بتونی نفوذ کند. این در حالیست که وزارت دفاع آمریکا تا کنون فقط 20 عدد از این نوع ساخته است. برای اجتناب از این نقیصه توصیه شده که فقط ورودی های چنین تاسیساتی مورد حمله قرار گیرد یا شاید بتوانند با کاربرد بمب های مغناطیسی تاسیسسات برق این مراکز حساس را از کار بیاندارند.
یک برآورد دیگر که از سوی موسسه RAND انجام شده نظر مشابهی را ارایه می دهد؛ و آن اینکه اسراییلی ها حتی اگر همه صد بمب 5⁄2 تنی و همه بمب های کوچکتر سنگر شکن خود را علیه تاسیسات نطنز ایران به کار گیرند فقط 90 تا 35درصداحتمال دارد که نیمی از این بمب ها به هدف اصابت و فقط یکی از آنها ممکن است بتواند به چنین تاسیساتی نفوذ کند. در صورت وقوع چنین حمله ای نیز ایرانی ها با تجربه و توانایی که از جنگ 8 ساله با عراق به دست آورده اند توانا یی آن را دارند تا چنین خساراتی را جبران کنند.
فقط یک عامل ممکن است همه معادلات نسبی فوق را تغییر دهد و آن در شرایطی است که آمریکا یا اسراییل قصد کنند تا با استفاده از انفجارهای اتمی کوچک و کنترل شده به مقابله با ایران بپردازند که در آن صورت اساس همه معادلات دو طرف دگرگون خواهد شد.