احمد باطبی
با ریکاردو زیپولی، عکاس و زبان شناس ایتالیایی، به بهانه برگزاری نمایشگاه آثارش در موزه هنر های معاصر تهران گفت و گو کرده ایم. وی که از سرشناس ترین زبان شناسان است، می گوید: ”بدون آشنایی با ایران و زبان فارسی، عکاس نمی شدم.“
نمایشگاه عکس “چشم درون” که یکی از بزرگترین نمایشگاه های عکس داخلی طی چند سال اخیر محسوب میشود، روز سه شنبه 30 بهمن در محل موزه هنر های معاصر تهران افتتاح شد. عکس های انتخاب شده در این دوره مجموعه ای است از عکس های گنجینه دائمی هنر های معاصر تهران و همچنین آثاری از عکاسان ایرانی فعال در حوزه های مختلف و مجموعه ای از عکس های ریکاردو زیپولی عکاس و ایران شناس ایتالیایی.
پروفسور ریکاردو زیپولی Riccardo zipoli، استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه ونیز، متولد سال ۱۳۳۱/ ۱۹۵۲ شهر پراتوPratoدرایتالیاست.
او از سال ۱۹۸۷ عهده دار کرسی زبانشناسی ایرانی و زبان و ادبیات فارسی دپارتمان مطالعات اروپا و آسیا دانشگاه ونیز است.
او به عنوان متخصص زبان های ایرانی مطالعات ارزشمندی در باره شعر غنائی فارسی انجام داده وترجمه هایی نیز از آثار ادبی فارسی چه در زمینه نثر و چه در ارتباط با شعرمنتشر کرده است که از آن جمله می توان به آثار زیر اشاره کرد:
-کتاب ِ”رمزبندی و رمز گشایی در شعر فارسی” (رُم، ۱۳۶۷/۱۹۸۸)، “آمار و پروژه پژوهشی Lirica Persic ونیز، ۱۳۷۲/۱۹۹۳)، “
-فنِِّّ جواب: “پاسخگوییهای امیر علیشیر نوایی به حافظ و جامی” ( ونیز، ۱۳۸۲/ ۲۰۰۳)
-کتاب” سهم خواجه نصیرالدین طوسی در تکمیل نظریهی قافیه در شعر عربی و فارسی” (ونیز، ۱۳۸۲/۲۰۰۳)
زیپولی در چند سال اخیر مطالعات و تالیفاتی در زمینه کامپیوتری کردن شعر فارسی و انتقال اطلاعات مربوط به آن در برنامه های خاص پژوهشی از طریق تکنولوژی مدرن داشته که مورد توجه بسیاری از ایرانشناسان قرار گرفته است.وی به علت علاقه و توجه خاص به شعر فارسی، از سال ۱۹۸۹ به ویراستاری و انتشار آثار شعرای بزرگ ایران در ایتالیا مشغول است.
زیپولی گذشته از مطالعات و انتشارات گوناگون در زمینه زبان وادبیات فارسی، دوره های تدریسی کوتاه مدت و کنفرانس های متعددی نیز در دانشگاه های خارج از ایتالیا مانند دپارتمان فرهنگ و زبان های خاورمیانه دانشگاه کلمبیای نیویورک و دپارتمان مطالعات آسیائی دانشگاه کمبریج بعهده داشته است.
زیپولی علاوه بر کرسی استادی زبانشناسی ایرانی و زبان و ادبیات فارسی (سال های سوم و چهارم) سمت ریاست دپارتمان مطالعات اروپا و آسیا را نیز بعهده دارد.
وی همچنین در زمینهی ترجمه نیز کارنامه معتبری دارد که از آن جمله است ترجمه کتاب “قابوسنامه” به زبان ایتالیایی و ترجمهی تعداد قابل توجهی از اشعار شاعران سبک هندی( مخصوصاً صائب و بیدل) به زبان ایتالیایی. زیپولی دو مجموعه از شعرهای عباس کیارستمی، فیلمساز ایرانی را نیز به ایتالیایی برگردانده است: ”
-“Con il vento” همراه با باد) میلان، ۱۳۸۰/۲۰۰۱)
-” Un lupo in agguato “ گرگی در کمین ) تورین۱۳۸۲/۲۰۰۳)
علاوه بر پژوهش و تدریس و ترجمه، ، عکاسی و به ویژه عکسبرداری از مناظر طبیعی عشق بزرگ زیپولی محسوب میشود. او در سفرهای متعدد خود به ایران، همیشه بخشی از سفر را صرف ایران گردی و عکاسی از چشم اندازهای طبیعی ایران کرده است. به طوری که اکنون مجموعهی بزرگی از اسلایدهای مناظر ایران و بسیاری از کشورهای دیگر را در بایگانی خود داشته و چند نمایشگاه عکس درباره مناظر ایران برگزار کرده.
او کتابی نیز با اشعار سهراب سپهری با عنوان: باغی در صدا (Un Giardino nella voce) همراه عکس هائی از مناطق مختلف ایران منتشر کرده است.
استاد زیپولی، علاوه بر تجربههای شخصی و خودآموزی در عکاسی، دورهی فیلمسازی و عکاسی را نیز در مرکز سینمای تجربی رُم به پایان برده و دیپلم این مرکز را نیز دریافت کرده است. نخستین نمایشگاه انفرادی عکسهای او در اکتبر ۱۹۷۶/ مهر ۱۳۵۵ در مؤسسهی هنرهای معاصر لندن برگزار شد. سپس در سال ۱۳۵۶/ ۱۹۷۷ تعدادی از عکسهای خود را در دوسالانهی هنر سائوپائولو در برزیل، به نمایش گذاشت.
از آن تاریخ به بعد، نمایشگاههای گوناگونی از عکسهای او در شهرهای مختلف ایتالیا از جمله میلان، ونیز، بولونیا، پراتو و بولزانو برپا شده است.
وی نمایشگاه عکسی را هم با عنوان “تا شقایق هست” در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۳/۲۰۰۵ در گالری راه ابریشم تهران برگزار کرده است.
ریکاردو زیپولی در نمایشگاه “چشم درون” و دربخش میهمان نمایشگاهی از آثارش درباره ایران به نمایش گذاشته است. او همچنین علاوه بر نشست خبری در خصوص برگزاری این نمایشگاه در گفتگویی با روز شرکت کرده که آن را در ادامه می خوانید: این روزها، روزهای بسیار زیبایی برای من هستند؛ روزهای مهم. اولین بار سال 1972 به ایران آمدم. در آن زمان اصلا تصور نمی کردم روزی عکسهای من در این نمایشگاه به نمایش در آید.
وی می افزاید: من اگر ایرانشناس نمی شدم، عکاس هم نمی شدم.اولین عکسهایم را در سال 72 در ایران گرفتم.در آن زمان عشق عکاسی نداشتم، عشق به ایران داشتم.یعنی می خواستم زیبایی ایران را به مردم نشان دهم.اولین باری که به ایران آمدم عاشق این کشور شدم و با خودم گفتم دیگران هم باید این زیباییها را ببینند.یعنی غیر ممکن بود که این زیبایی ها را برای خودم نگه دارم و شروع به عکاسی کردم. بعد ها با خودم فکر کردم که من در جای دیگری غیر از ایران نمی توانم عکاسی کنم. و برای مدت 3 یا 4 سال فقط از ایران عکس گرفتم.البته بعدها به تدریج به کشورهای دیگری سفر کردم و فعالیتهای عکاسی من گسترده تر شد و در طول مسافرتهایی که از سال 75 به بعد انجام دادم آرشیو بزرگی از عکس دارم که شامل عکسهایی از حدودا 35 کشور می شود.این عکسها را در یک سایت گذاشته ام که آدرس آن این است: ( www.riccardozipoli.com )
از وی می پرسم: عکاسان ایرانی تا چه حد توانسته اند به عکاسان بین المللی نزدیک شوند؟
پاسخ او این است: من در گذشته نمایشگاهی از آثار عکاسان ایرانی در شهری نزدیک ونیز برپا کردم به همراه عکسهای خودم و کیا رستمی و 56 عکاس ایرانی دیگر.به نظر من کار عکاسان ایرانی فوق العاده است و شکی ندارم که کیفیت کار آنها بسیار بالاست. این نمایشگاه بسیار مورد پسند مردم واقع شد.البته همه جای دنیا از کار گردانان ایرانی که جایزه گرفته اند خبر دارند اما کمتر جایی از عکاسان ایرانی با خبر هستنند در حالیکه ایران عکاسان خوب بسیار زیادی دارد که شناخته نشده اند.
سئوال بعدی از این استاد زبان شناس این است: از دو مقوله ادبیات و عکاسی، به کدامیک علاقه بیشتری دارید و کدامیک شما را بیشتر ارضا می کند؟
و پاسخ وی هم این:من سعی کردم ارتباطی بین این دو مقوله پیدا کنم.نمی دانم که موفق شدم یا نه.ولی تلاشم برای بر قراری این ارتباط بود. در واقع من تصمیم دارم از طرف کار پژوهشی به سمت عکاسی بروم. دیگر دارم تبدیل به یک عکاس واقعی می شوم؛سر کلاس درس هم من اولین جمله ای که به بچه ها می گویم این است:ایران زیباترین کشور دنیاست
در بین شهر های ایران، کدام شهر را از همه زیبا تر دیدید؟
پاسخ دادن به این سوال کمی مشکل است؛ البته اصفهان بی نظیر است و همینطور یزد.
نظرتان در مورد مردم ایران؟
من مردم ایران را دوست دارم و در اینجا احساس غربت نمی کنم.از نظر اخلاق و فرهنگ ارتباطی و پیوندی هست میان ایتالیاییها و ایرانیها. مردم ایران هم در ایتالیا کمتر احساس غربت می کنند.
یک عکاس خوب باید چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
در این مورد می توان دو روز صحبت کرد اما در حد 2 دقیقه می توانم بگویم که عکاس از 3 چیز باید به بهترین شکل استفاده کند:
از چشم : یعنی صحنه مناسبی را با چشم انتخاب کنی.
ذهن : باید فکر کنی که از چه زاویه ای و در چه نوری این عکس را بگیری.
دل : باید احساسات خودت را در عکس بریزی.
هر کدام از این 3 موضوع در عکس کم باشد حتما نقطه ضعفی در عکس پدید می آید.مثلا شما به عکسی نگاه می کنی و کاملا مشخص است از چشم و ذهن استفاده شده اما در این عکس احساست نیست و این ضعف عکس است.