می دانم حالت از همه چیز به هم می خورد و دوست نداری ریخت نحس کسانی که از صبح تا شب نعره های کرکننده شان گوش را می خراشد، ببینی و اصلا دلت هم نمی خواهد پایت را به آن حوزه های رای گیری بگذاری که یک مشت موجود غیرقابل تحمل در آن نشسته اند و اتفاقا نشسته اند که تو نروی و رای ندهی و بدون حضور ملت، چهار تا کور و کچل را بفرستند به مجلس که هرچه می خواهند بکنند و آخرش آنچه البته به جایی نرسد فریاد تو باشد. اما یادت باشد همه چیز در دست توست، بهترین لباس ات را بپوش، شیک ترین حالتی که می توانی داشته باش، و یادت باشد فردا کسی نمی تواند به تو چیزی بگوید. برو و دقیقا به همان کسی رای بده که آنها نمی خواهند رای بیاورد، آیت الله خامنه ای امروز گفته است بروید به طرفداران دولت خدمتگزار رای بدهید، تکلیف مان روشن است، باید به کسانی که مخالف این دولت هستند رای بدهیم.
می دانم احساس می کنی تنهایی و در این سرمای سخت دولت احمدی و عوامفریبی و جنگ طلبی کسی همراه تو نیست، اما یادت باشد که بارها در همین شرایط دشوار آمدیم و نشان دادیم که ما هستیم، ما می توانیم در روزهای سخت تنهایی به داد خودمان برسیم. می توانیم درست در همان لحظه ای که هیچ کس گمان نمی کند ما زنده ایم، نشان بدهیم که زنده ایم و می توانیم خیابان ها را پر کنیم و می توانیم روی برگه هایی که حق ماست و با هزار حیله و فریب می خواهند از ما بگیرند، می توانیم بنویسیم که ما چنان که شما خواستید نیستیم، ما هستیم و سهم مان را خواهیم گرفت. ما باید رای اول تهران را بگیریم، تهران متعلق به ماست، آن را به دست لاشخورهایی که منتظرند ما نباشیم تا از نبودن یک ملت برای دزدیدن خانه مردم، استفاده کنند، نمی دهیم.
درها را بستند که نتوانیم وارد خانه مان شویم. نام بسیاری از آنها را که می توانستند حامیان حقوق یک ملت باشند، از دفتر سرنوشت یک ملت خط زدند، تا ما قهر کنیم و خانه بنشینیم و خیابان را به دست رجاله های زورگو بدهیم. تمام تلاش شان را کردند تا ما را به قهری بکشانند که نتیجه اش سرقت حق ماست. رد صلاحیت کردند. زمان را برای آگاهی ملت نابود کردند. رسانه ملی را به نفع زور مصادره به نامطلوب کردند. بداخلاق ترین و بی اخلاق ترین مردمان برای انتخابات ما قانون اخلاق انتخاباتی نوشتند تا این غذای خوشمزه دموکراسی که حق مسلم ماست را از ما بگیرند و چنان نجس اش کنند که حتی اگر از گرسنگی هم بمیریم، دست به غذایی که سهم ماست و حق ماست نبریم. چنین کردند. ساده دلانه گمان کردند همان می شود که می خواهند، حالا ما بر سر دو راهی سرنوشت مان هستیم، می شود بازی را چنان کنیم که آنان آغاز کردند و می شود بازی را عوض کنیم. می توانیم با قدرت در صحنه حاضر شویم و تا جایی که می توانیم حق مان را بگیریم. اصلاح طلبان گروهی هستند که ما با رای دادن به آنها وجود یک ملت را اثبات می کنیم، باید به آنها بگوئیم که رد صلاحیت ها فایده ندارد، باید بگوئیم که تبلیغات اگر فایده داشت می توانستید با نمایش دائمی کوتوله ای دروغگویی که سعی می کنید تا محبوب القلوبش کنید، قدری از نفرت عمومی از او می کاستید، اگر تبلیغات نفرت انگیز دهها رسانه تلویزیونی و رادیویی و روزنامه های دولتی مفید بود، امروز رهبری کشور نیاز به این نداشت که هر روز اثبات کند وجود دارد.
خاتمی همچنان پاکدامن و شریف است، اشتباه و کوتاهی را کدام کس بر سر قدرت نکرده است. او دروغ نگفته است و آلوده نام و نان و قدرت و ثروت نشده است. هنوز هم در جهانی که کوتوله مستبدی به نام احمدی نژاد و چکمه پوشان و چفیه بدوشان حامی اش نام ملت مان را در آن آلوده اند، نام خاتمی جز به نیکی و درستی و عقلانیت و بزرگی نمی رود. او سرمایه ملی ماست. حمایت از یاران خاتمی در انتخابات قدرت بخشیدن به اوست، خاتمی را هر چه بزرگتر کنیم، ملت بزرگتر می شود. ما می توانیم از یاران خاتمی حمایت کنیم. می توانیم با هنرمندان و آزادی خواهان و روشنفکرانی که در این روزهای دشوار و با وجود فشار سنگین استبداد حزب یاران خاتمی را زنده نگه می دارند، همراه شویم تا در این همراهی بزرگ، درد مشترک ملت مان درمان شود. بی توجهی، سهل انگاری و بی دقتی ما باعث شده است تا دشمنان آزادی و توسعه ایران، کشور را به فقر و سیاهی و کین و جنگ بکشانند. خاتمی پرچم سفید صلح ماست، خاتمی زبان گویای آزادی خواهان ماست، خاتمی آبروی ما برای اعاده حیثیت در جهان است، ما باید با تمام نیرو پرچم خاتمی را در دست بگیریم تا هم فراکسیون یاران خاتمی را در مجلس هشتم تثبیت کنیم و هم راه را برای مسیر دشوار انتخابات خرداد 88 هموار کنیم. به یاران خاتمی رای می دهیم.
تنهاییم، بیش از همیشه تنهاییم، ثروت ملی مان را بلندگویی کرده اند تا دشمنان آزادی و منافع ملی مالیخولیای فتح جهان را از آن فریاد بزنند، صدای ما را از ما ربوده اند. تنهاییم، مردان مان را رد صلاحیت کرده اند. تنهاییم، دوستان مان در این سرمای انگیزه کش و طاقت فرسا خانه نشین شده اند و بسیاری از روشنفکرانی که می توانستند امروز زبان ما باشند، تاب نامرادی و بی حرمتی نیاورده و خانه نشین شده اند و تنهای مان گذاشته اند. تنهاییم، بی ملت شده ایم، نیمی از ملت با حس نفرت از حضور در صحنه زندگی و جامعه غایب روزهای دشوارند، تنهاییم، حتی رفقای همیشه مان هم ساز قهر و جدایی کوک می کنند. تنهاییم و گریز از این تنهایی راه درمان رنج ملی ماست. باید خواب رفتگان را بیدار کنیم، زنگ خانه ها را بزنیم، کفش های مردمان را جلوی پای شان جفت کنیم تا از خانه بیرون بیایند، باید صدای شان کنیم، باید همه را بیدار کنیم تا این تنهایی همه مان را نپوساند و نمیراند. اگر از جا بلند شوی، اگر کفش ات را بپوشی، تمیز ترین لباس ات را اتو کنی و به تن کنی، در خانه را باز کنی، گام که به خیابان بگذاری، دیگر تنها نخواهی ماند. این درد مشترک را یکی یکی مان می توانیم درمان کنیم.
فردا روز انتخاب است، از خانه بیرون برویم، به یاران خاتمی رای بدهیم و به حکومتی که می خواهد حق ما را از ما بگیرد، نشان بدهیم که خانه ملت حق ماست.