دعوت از رئیس یک دولت خارجی برای مناظره، موضوعی است که برای اولین بار توسط محمود احمدینژاد رئیس جمهور ایران مطرح شد و طی آن از جرج بوش رئیس جمهور امریکا برای مناظره علنی و در حضور رسانهها دعوت به عملآمد. این دعوت هیچگونه پاسخی از طرف مقابل به دنبال نداشته اما <دعوت کننده> تاکنون حاضر نشده است از دعوت خود دست بردارد. او دو روز قبل مجدداً رئیس جمهور امریکا را مورد سرزنش قرار داد که <چرا حاضر به پذیرش مناظره علنی نشده است؟> البته میتوان حدس زد که اگر جرج بوش تن به مناظره دهد، مسائلی مورد بحث بین دو رئیس جمهور قرار خواهد گرفت که بسیاری از آنها ارتباط مستقیمی با منافع ایران ندارد؛ همانطور که در نامههایی که احمدینژاد ابتدا خطاب به جرج بوش و سپس برای ملت امریکا نوشت، مسائل بینالمللی و مرتبط با سایر کشورها جایگاهی بسیار پررنگ داشت و اصلیترین اختلافات ایران و امریکا مورد اشاره قرار نگرفتهبود. اما در همین مدت که احمدی نژاد رئیس جمهور امریکا را به مناظره فراخوانده است در داخل و خارج از ایران اتفاقاتی رخ داد که به نظر میرسد قابلیت بیشتری برای مناظره داشته و میتوانست منافع بیشتری برای مردم کشورمان فراهم نماید که نگارنده مایل است به دو نمونه از آنها بپردازد.
کمتر از دو هفته قبل، رئیس جمهور قزاقستان به صورت علنی چشم در چشم میزبانان ایرانی خود ادعایی را مطرح کرد که به نظر میرسید فیالمجلس بایستی از رئیسجمهور ایران پاسخ بگیرد تا رسانههای عمومی نیز شاهد دفاع از حق ایرانیان باشند. نورسلطان نظربایف که برای شرکت در اجلاس سران 5 کشور حاشیه دریای خزر به ایران آمده بود برای آنکه خود را از پاسخگویی درخصوص سهم واقعی ایران از دریای خزر خلاص کند گفت: <قرارداد 1940 ایران و شوروی در مورد دریای خزر به تاریخ پیوسته است> اما نه تنها مقام های ایرانی به این سخن - که مستقیما منافع ایران را نادیده میگرفت- پاسخ نگفتند بلکه حتی کسی رئیس جمهور قزاقستان را به مناظره دعوت نکرد تا در برابر رسانههای جمعی و افکار عمومی، به او پاسخ داده شود و از تثبیت یک دیدگاه زیاده خواهانه جلوگیری گردد.
در یکی دو سال اخیر که رئیس جمهور ایران، جرج بوش را به مناظره فرا خوانده تا ثمرات تجاوز او به عراق و حمایت او از اشغالگران فلسطین را به او یادآوری نماید، تعدادی از سران عراق، اتهاماتی را متوجه ایران نمودهاند و عدهای دیگر از آنها نیز برخلاف خواسته ایران، بر لزوم تداوم حضور امریکاییها در عراق تاکید کردهاند. اما برای این موضوع هم که با منافع و امنیت ایران مرتبط است هیچیک از مقامهای ایرانی، همتایان عراقی خود را به مناظره دعوت نکردهاند.
البته در عرصه داخلی نیز موضوعات مختلفی وجود داشته و دارد که در قابلیت تبدیل آنها به سوژه مناظره، هیچ تردیدی نیست.یکی از مهمترین موضوعات که مردم نیز اهمیت فراوانی برای آن قائل هستند، مقایسه عملکرد دولتهای قبلی با دولت فعلی میباشد. رئیس جمهور نهم به همراه برخی همکاران خود، ثابت کردهاند که علاقهزیادی به انجام این مقایسه دارند و البته ترجیح میدهند که در انجام این مقایسه، نقش متکلم وحده را ایفا کنند. ظاهراً تا چند روز قبل رئیس دولت هشتم هم تمایل نداشت که به پاسخگویی در برابر ادعاها و اتهام افکنی بپردازد. اما اکنون که خاتمی در فاصله چند روز، دوبار به صورت علنی در مقام پاسخگویی به احمدی نژاد بر آمده است، به نظر میرسد انجام مناظره بین او و احمدینژاد، اهمیتی به مراتب بیشتر از دعوت مکرر جرج بوش به مناظره دارد و نتیجهگیری مردم در خصوص ادعاهای هر یک از طرفین نیز، بسیار آسانتر از نتیجهگیری در خصوص مناظره احتمالی روسای جمهور ایران و امریکا میباشد. زیرا رئیس دولت نهم و همکاران او، در 5⁄2 سال گذشته با آزادی کامل در خصوص عملکرد دولت هشتم ادعاهایی مطرح کردهاند و هماکنون ذهن مردم آمادگی کافی برای شنیدن پاسخ دولتمردان قبلی را دارد. در مقابل، نتایج عملکرد دولت نهم نیز برای اکثریت مردم ملموس و قابل درک است ولذا ادعاهایی که توسط خاتمی در مناظره رودررو - به جای پاسخگویی از راه دور - مطرح شود به راحتی توسط مردم تجزیه و تحلیل خواهد شد.
مناظره احمدی نژاد با خاتمی از آن جهت اهمیت دارد که نتایج حاصل از این مناظرهمیتواند چراغ راهی برای بسیاری از مردم در گزینش نمایندگان مجلس هشتم و پس از آن رئیس جمهور دهم باشد. زیرا ادعاهای متقابلی که در روزهای اخیر در خصوص عملکرد دو دولت مطرح شده، ریشه در دیدگاههای سیاسی، اقتصادی و بینالمللی دو رئیس جمهور دارد و رای مردم در 24 اسفند ماه 86، مشخص خواهد کرد که اکثریت ملت کدام گفتمان را بر دیگری ترجیح میدهند.
البته به نظر میرسد حتی بدون انجام این مناظره هم، بسیاری از مردم تکلیف خود در انتخابات را میدانند اما پیشقدم شدن احمدینژاد و خاتمی برای این مناظره، علاوه بر رفع هر نوع ابهام، باعث نهادینه شدن پاسخگویی در عالیترین سطوح سیاسی کشور نیز خواهد گردید.
گفت وگوی رودر روی خاتمی با احمدینژاد شاید اولویتهای سیاستهای داخلی و خارجی کشور را آشکارتر سازد و نهایتاً باعث شود که دعوت بعدی از جرج بوش برای مناظره، این بار با امضای مشترک احمدینژاد و خاتمی ارسال گردد.
منبع: آفتاب یزد (سرمقاله 6 آبان 86)