از آنجا

نویسنده

نگاه آذر نفیسی پروژه ی اعترافات

آذر نفیسی، نویسنده ایرانی ساکن آمریکا و صاحب آثاری چون «لولیتاخوانی در تهران» و «آن چه که من درباره‌اش سکوت کردم»، در مطلبی در بخش دیدگاه‌های روزنامه تایمز لندن دیدگاه و احساس شخصی خود را نسبت به حوادث سیاسی اخیر ایران و به‌ویژه برگزاری دادگاه‌های نمایشی موسوم به «کودتای مخملی» در ماه‌های گذشته بیان کرده است.

 

آذر نفیسی در آغاز این مطلب می‌نویسد که با نگاهی به نام‌ها و چهره‌های به‌اصطلاح متهمان و اعترافات آنها می‌توان دید که بازداشت‌شدگان فهرستی طولانی از افرادی با گرایشات و جایگاه‌های مدنی و سیاسی گوناگون را تشکیل می‌دهند. برخی از آنها را شخصا و برخی دیگر را به خاطر شهامت نوشته‌های‌شان می‌شناسم. هستند افرادی در این فهرست که من به خاطر دیدگاه‌های سیاسی‌شان با آنها مخالفم و بالاخره گروه دیگری که کاملا برای من ناشناسند، ولی به خاطر سرنوشت غم‌انگیزشان برای من و میلیون‌ها نفر دیگر در سراسر جهان به چهره‌هایی آشنا بدل شده‌اند.

آذر نفیسی در ادامه مقاله خود در روزنامه تایمز می‌نویسد آنانی که اعتراف نکرده‌اند به‌زور ساکت شده‌اند و ما هیچ خبری از وضعیت و دفاعیات آنها نداریم. اما آنهایی که به‌اصطلاح اعتراف کرده‌اند همه تحت فشار و به زور شکنجه مجبور شده‌اند یک چیز را تکرار کنند. از نوجوان ۱۹ ساله یهودی تا فیلم‌ساز ۴۱ ساله گرفته تا استاد ۲۴ ساله فرانسوی و حتی معاون رئیس جمهور سابق همه از شخصیت و استقلال نظر خود تهی گشته و با تکرار داستانی واحد حرف‌های مورد نظر بازجو و دادستان را به زبان می‌آورند. مجرم اصلی در این صحنه‌گردانی بزرگ تفکر و کردار تمامیت‌خواهانه‌ای است که نظر و صدای مستقل را از این افراد ربوده است.

آذر نفیسی در بخش بعدی مطلب خود می‌نویسد در جمهوری اسلامی ایران این صحنه‌ها مواردی اتفاقی یا بی‌سابقه نیستند، بلکه از آغاز سنگ‌بنا و شالوده این حکومت بوده‌اند. او از خاطرات خود از اولین ماه‌ها و اولین سال‌های حکومت اسلامی می‌نویسد که چگونه برای سران حکومت پهلوی و یا اعضا و هواداران گروه‌های مخالف حکومت و حتی روحانیون سرشناسی که حاضر به پذیرش رهبری مطلق آیت‌الله خمینی نبودند دادگاه‌های مشابهی ترتیب داده می‌شد.

آذر نفیسی به یاد می‌آورد که چگونه نمایش چهره‌های شکنجه‌شده و مضطرب این افراد که قرار بود از مخالفت خود توبه کرده و به حاکمیت نظام جدید زانو بزنند فضایی از هراس را در سراسر جامعه برقرار می‌کرد. وی می‌نویسد در آن زمان سکوت ما در مقابل این اقدامات حکومت عملی خطا و مجرمانه بود و من تا ابد به خاطر سکوت در مقابل جرائمی که روی می‌داد خود را مقصر خواهم دانست.

خانم نفیسی ادامه می‌دهد که از همان آغاز دامن زدن به حس گناه و مجرم شماردن همگان یکی از مختصات حکومت اسلامی بوده است. از همان آغاز گروهی که به حکومت رسید به بسیاری از مردم گفت که باورهای شما، احساس شما، افکار شما و حتی نحوه ظاهر شما بیگانه است. آنها قوانین و مقررات خشونت‌باری را به اجرا گذاشتند و مدعی شدند که این آن چیزی است که ایرانی‌ها و مسلمانان به آن باور دارند.

این حکومت حقوق بشر و آزادی را به عنوان غرب‌زدگی محکوم می‌کرد و مبارزه برای حقوق زنان را بازیچه اجانب می‌دانست. آنها تاریخ چند هزار ساله ایران را حذف کرده و دین و مذهب را به نفع حکومت خود مصادره کردند. نه تنها پیروان ادیان دیگر و یا افراد بی‌دین، حتی پیروان گروه‌های دیگر از مذهب شیعه که دین رسمی است تحت فشار و اذیت و آزار قرار گرفتند. به یک معنا جمهوری اسلامی از همان روز اول دادگاه فرمایشی بزرگی بود که در آن مخالفان سیاسی و شهروندان عادی به محاکمه کشیده و مجازات شده و ابراز وجود و حق بیان افراد نشانه‌ای از خیانت تلقی می‌شد.

به نوشته آذر نفیسی، برگزاری دادگاه‌های فرمایشی اخیر نشان‌دهنده خشونت حکومت اسلامی است، ولی در عین حال با توجه به تنوع افرادی که محاکمه می‌شوند می‌توان دید که چتر مخالفان این نظام تا چه حد فراگیر شده است. مخالفان حکومت امروز تقریبا همه اقشار و گروه‌ها را در برمی‌گیرند، از فعالان دانشجویی و جنبش زنان تا کارکنان رسانه‌ها، از روشنفکران دینی و مسلمان تا افراد سکولار و حتی مقامات سابق خود حکومت.

آذر نفیسی ادامه می‌دهد که دیدن چهره‌های رنگ‌پریده و بی‌جان به‌اصطلاح متهمان تکان‌دهنده است، ولی به سرعت در تصاویر تاثیرگذارتری که از تظاهرات و حرکات مردمی در ایران می‌بینیم محو می‌شوند. حوادث اخیر در ایران بالاخره حکومت اسلامی ایران را وادار کرده که به ذات تمامیت‌خواه و خشونت‌طلب خود اعتراف کند. هرگاه که تظاهراتی در ایران سرکوب می‌شود موج بعدی اعتراض را تقویت خواهد کرد و این باعث بروز شکاف و اختلاف نظر بیشتری در حکومت خواهد شد.

مردم ایران به حکومت اسلامی و به سراسر جهان نشان داده‌اند که خواهان زندگی شرافتمندانه هستند که فقط در جامعه‌ای آزاد و تکثرگرا قابل حصول است. زور و سرکوب نمی‌تواند آرزوی مردم برای زندگی آزاد و سربلند را درهم بشکند. بی‌گناهی به‌اصطلاح متهمان دادگاه‌های فرمایشی اخیر نیز در همین نکته نهفته است. نه شکنجه، نه اعتراف اجباری و نه پرونده‌سازی نمی‌تواند مانع حرکت و تلاش مردم ایران برای آینده بهتری شود که تاکنون بسیاری از افراد بی‌گناه هزینه فراوانی برای آن پرداخته‌اند.

منبع: تایمز- رادیو فردا