اصولا مهم ترین مشکل انتخابات در ایران که متاسفانه تا همین هفته قبل به عقل هیچ کس نرسیده بود، همین ماجرای منشور اخلاق انتخاباتی بود و هست. واقعا اگر این منشور اخلاق انتخاباتی نوشته شده بود، این همه مشکل در مجلس ایران ایجاد می شد؟ باز هم خدا را شکر که چهار تا آدم حسابی منشورنویس بااخلاق پوتین های شان را درآوردند و با ناو و هلیکوپتر و بمب افکن و توپ و تانک معاون وزارت کشور شدند و توانستند بالاخره بفرموده سردار افشار منشور اخلاق انتخاباتی را انشاء الله تا یکشنبه آینده منتشر خواهند کرد. در همین راستا، از یکشنبه فرمان های زیر بفرموده ریاست ستاد انتخابات کشور برای کلیه کاندیداها قابل لازم الاجراست.
فرمان یک اخلاقی: به راست راست، طبل بزرگ زیر پای چپ، صندوق زیر پای راست.
فرمان دو اخلاقی: بفرموده فرماندهی کلیه کاندیداها، دست چپ از دماغ بیرون.
فرمان سه اخلاقی: بفرموده کلیه نامزدهایی که وسط پادگان تحصن کنند، کلاغ پر دور پادگان.
فرمان چهار اخلاقی: بفرموده کلیه نامزدها تا زمان رای دادن، از غقب و جلو نظام
فرمان پنج اخلاقی: بفرموده ریاست پادگان، کلیه چپ ها نظر به راست.
فرمان شش اخلاقی: از جلوی جایگاه، لنگ ها به هوا، خیره به تمثال
فرمان هفت اخلاقی: بفرموده ریاست پادگان، مرخصی یزدی ها به خوابگاه، مرخصی رفنسجانی ها لغو، الیگودرزی ها در حال آماده باش.
گرمابخش و نیروزا
اصولا استفاده بهینه چیز خوبی است. و قاعدتا احزاب چیز مهمی بشمار می روند و همچنین است رسانه ها که دولت محترم نهم آنقدر به آنها علاقه دارد که تا وقتی برای همه آنها سردبیر تعیین نکند، شب خوابش نمی برد. در همین راستا، رئیس سازمان بازرسی انتخابات وزارت کشور که معلوم نبود می خواهد مشکل سرما را حل کند یا مشکل برای رسانه ها ایجاد کند، گفت: « رسانه ها و احزاب دو عنصر گرمابخش فضای انتخابات هستند.» آگاهان اطلاع دادند که احتمالا در همین روزهای انتخابات احزاب و رسانه ها قرار است بیفتند توی تنور انتخابات که بکلی مشکل گرمای انتخابات هم حل شود.
زیبا کلام و کلام زیبا
طبیعی است که ما هم مثل خیلی از خوانندگان نوشته های زیباکلام از نظرات او بسیار لذت می بریم، ولی آدم هر چقدر هم صادق باشد، هر چقدر هم که کلام زیبایی داشته باشد، هر چقدر هم نظرات جالبی عرضه کند، اصولا نباید حرفی بزند که با عقل جور درنیاید. بالاخره ما هم که چیزی از سیاست سرمان نمی شود و نان گندم هم نخوردیم و دست مردم هم چیزی ندیدیم، ولی بالاخره هنوز کمی منطق سرمان می شود. اصلا چنین چیزی که آقای زیباکلام گفته امکان ندارد اتفاق بیفتد. غیر ممکن است. یعنی چه که ایشان بگوید که « مجلس هشتم از مجلس هفتم هم ضعیف تر خواهد شد.» اصولا امکان ندارد مجلسی تشکیل شود و از مجلس هفتم ضعیف تر باشد. حتی اگر همان نگهبانان و پیشخدمت ها و کارکنان اداری مجلس هم روی صندلی نمایندگان مجلس هفتم بنشینند، از این که هست ضعیف تر نخواهد شد.
مردان زن پوش و زنان پرده نشین
البته طبیعی است که آدم از کسی که برای اصلاح بشریت آفتابه به گردن متهمان می اندازد، انتظار ندارد که روی کارشان خدای ناکرده فکر کنند و به معنای کارشان فکر کنند. اصولا ما هم مدتی است خیال مان را راحت کردیم و به جای اینکه فکر کنیم « بشر قابل اصلاح است»، فکر می کنیم « انسان گرگ انسان است» بالاخره جای دوری نمی رود، ژان ژاک روسو نشد، تامس هابز، البته ما فرق این دو تا را خوب نمی فهمیم، البته فرق خاتمی و احمدی نژاد را می فهمیم، درست برخلاف اکبر گنجی که تفاوت کانت و روسو و هابز و مارکس و بقیه فلاسفه جهان را با هم بلد است، فقط تفاوت احمدی نژاد را با خاتمی نمی فهمد. البته من در این نوشته قصد نداشتم در مورد گنجی نظر بدهم، فعلا هم تا زمانی که آخرین نتایج صلاحیت ها را اعلام نکنند و آخرین موی خرس از این شورای نگهبان محترم کنده نشود، اصولا جوابیه ای را که توی آب نمک خواباندیم، فعلا منتشر نمی کنم، منتهی می خواستم به یک خبر مهم اشاره کنم که آدم وقتی به آن توجه کند، مثل آن آقایی که رفته بود لباس زیر بخرد و فروشنده فرق زن و مرد را نمی فهمید، ممکن است فرقش توی چشم فروشنده برود. و اصولا لازم است که بگویم که زن و مرد با هم فرق دارند. مثلا وقتی دزدها را می گیرند، تقریبا صد درصد شان( صد درصد تقریبی هم داریم) مرد هستند، ولی وقتی اراذل و اوباش را می گیرند، صد درصد آنها مرد هستند. در حالی که بیش از صد درصد قاچاقچی ها نه تنها زن نیستند، بلکه همه شان مرد هستند، البته زنان هم در بسیاری از پرونده های جرم و جنایت حضور جدی دارند، مثلا در حدود صد درصد تجاوز های به عنف توسط مردان در مورد زنان صورت می گیرد و بسیاری از زنان به قتل هم می رسند. پس می بینید که طبیعی است که ما بپذیریم که یک مجرم وقتی قرار است به بدترین شکل مجازات شود، باید شبیه زنانی بشود که قبلا بارها مورد جرم واقع شده اند. به همین دلیل در کرمانشاه نیروی انتظامی برای رسوا کردن یک زورگیر، به او لباس زنانه پوشید تا مردم بفهمند که این مجرم چقدر آدم بدی است که لباس زنانه پوشیده است. چقدر جالب است، چقدر می خندیم، چه حالی می کنیم، هم زنان را می کشیم و به آنها تجاوز می کنیم و هم وقتی مجازات شدیم شبیه آنها لباس می پوشیم، ولی، مردم از خنده…..
دو کلمه حرف حساب را سرقت نکنید
دیروز نوشته حسین شریعتمداری در کیهان با عنوان « دو کلمه حرف حساب» چنین آغاز شد. « خدا مرحوم کیومرث صابری- گل آقا- را رحمت کند. تیتر یادداشت امروز را از آن مرحوم وام گرفته ایم اگرچه موضوع این یادداشت، طنز نیست، بلکه «حرف حساب» به مفهوم واقعی کلمه است. نگاهی جدی به یک واقعیت تلخ…» البته طبیعی است که ما هیچ نظر خاصی در مورد مقاله آقای شریعتمداری نداریم و اصولا خیلی هم مهم نیست که در این مقاله چه گفته شده است، فقط در راستای اینکه مقادیر معتنابهی در سال های متمادی بغل دست آقای صابری نشسته بودیم و از مسائلی که برای مرحوم صابری و مرحوم گل آقا اتفاق افتاده بود، مطلع هستیم، به همین دلیل موارد زیر را اگر توضیح ندهیم، درخت توی شکم مان سبز می شود و چون سبز شدن درخت توی شکم آدم برای سلامتی انسان ضرر دارد، به همین دلیل توضیحاتی را جهت ثبت در تاریخ و جاهای دیگر ضروری می دانیم:
اولا: خدا بیامرز آقای صابری بعد از خدا، از بیشترین موجوداتی که می ترسید، کیهان و شریعتمداری بود و همیشه یکی از « دو کلمه حرف حساب» او این بود که با این ها اصلا نباید درافتاد، اینها مثل برادران حزب اللهی نیستند که فقط آدم را کتک بزنند، آدم را می کشند. هر وقت اینها با آدم درافتادند، باید تعطیل کرد و رفت.
دوما: از نگاه آقای صابری نوشته های طنز شریعتمداری که به عنوان « گفت و شنود» چاپ می شد و چاپ می شود و احتمالا تا وقتی ایشان یا مخالفان اش زنده هستند، همواره چاپ خواهد شد، طنزی بی ادب و پرخاشگر بود. خوانندگان گل آقا و کیهان یادشان است که کیهان در یکی از نوشته های خود، نوشت: « آمریکایی ها مثل گاو تحلیل می کنند» گل آقا هم همین جمله را ذکر کرد و نوشت که خدا را شکر که برادران متعهد ما خیلی مودبانه تحلیل می کنند.
سوما: مهم ترین اهانت ها در طول دوران کار صابری از سوی کیهان نسبت به او انجام گرفت.
چهارما: علت اصلی تعطیل گل آقا وحشت او از دارودسته کیهان بود.
در همین راستا، از آقای حسین شریعتمداری درخواست و تمنا و تقاضا می شود با توجه به این که آن مرحوم یک عمر از این کیهان ترسید و وحشت کرد و آخرش هم نشریه را تعطیل کرد، لااقل بعد از مرگ از استفاده ابزاری از گل آقا دست بردارند. فکر کنید یکی آدم را دق بدهد و سر قبرش حاضر شود و ول کن معامله اش نباشد.
این توضیح داده شد، به این دلیل که مساله گل آقا شوخی ندارد، اگر کیهان یک بار دیگر از گل آقا سوء استفاده کند، احتمالا در دو سه روز آینده جوراب شریعتمداری را پس از نصب در قایق مذکور حراج خواهیم کرد.