بفرموده دست تو از توی دماغت در بیار

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

اصولا مهم ترین مشکل انتخابات در ایران که متاسفانه تا همین هفته قبل به عقل هیچ کس نرسیده ‏بود، همین ماجرای منشور اخلاق انتخاباتی بود و هست. واقعا اگر این منشور اخلاق انتخاباتی ‏نوشته شده بود، این همه مشکل در مجلس ایران ایجاد می شد؟ باز هم خدا را شکر که چهار تا آدم ‏حسابی منشورنویس بااخلاق پوتین های شان را درآوردند و با ناو و هلیکوپتر و بمب افکن و توپ ‏و تانک معاون وزارت کشور شدند و توانستند بالاخره بفرموده سردار افشار منشور اخلاق ‏انتخاباتی را انشاء الله تا یکشنبه آینده منتشر خواهند کرد. در همین راستا، از یکشنبه فرمان های ‏زیر بفرموده ریاست ستاد انتخابات کشور برای کلیه کاندیداها قابل لازم الاجراست.‏

فرمان یک اخلاقی: به راست راست، طبل بزرگ زیر پای چپ، صندوق زیر پای راست.‏

فرمان دو اخلاقی: بفرموده فرماندهی کلیه کاندیداها، دست چپ از دماغ بیرون.‏

فرمان سه اخلاقی: بفرموده کلیه نامزدهایی که وسط پادگان تحصن کنند، کلاغ پر دور پادگان.‏

فرمان چهار اخلاقی: بفرموده کلیه نامزدها تا زمان رای دادن، از غقب و جلو نظام

فرمان پنج اخلاقی: بفرموده ریاست پادگان، کلیه چپ ها نظر به راست.‏

فرمان شش اخلاقی: از جلوی جایگاه، لنگ ها به هوا، خیره به تمثال ‏

فرمان هفت اخلاقی: بفرموده ریاست پادگان، مرخصی یزدی ها به خوابگاه، مرخصی رفنسجانی ‏ها لغو، الیگودرزی ها در حال آماده باش.‏

گرمابخش و نیروزا

اصولا استفاده بهینه چیز خوبی است. و قاعدتا احزاب چیز مهمی بشمار می روند و همچنین است ‏رسانه ها که دولت محترم نهم آنقدر به آنها علاقه دارد که تا وقتی برای همه آنها سردبیر تعیین ‏نکند، شب خوابش نمی برد. در همین راستا، رئیس سازمان بازرسی انتخابات وزارت کشور که ‏معلوم نبود می خواهد مشکل سرما را حل کند یا مشکل برای رسانه ها ایجاد کند، گفت: « رسانه ‏ها و احزاب دو عنصر گرمابخش فضای انتخابات هستند.» آگاهان اطلاع دادند که احتمالا در ‏همین روزهای انتخابات احزاب و رسانه ها قرار است بیفتند توی تنور انتخابات که بکلی مشکل ‏گرمای انتخابات هم حل شود.‏

زیبا کلام و کلام زیبا

طبیعی است که ما هم مثل خیلی از خوانندگان نوشته های زیباکلام از نظرات او بسیار لذت می ‏بریم، ولی آدم هر چقدر هم صادق باشد، هر چقدر هم که کلام زیبایی داشته باشد، هر چقدر هم ‏نظرات جالبی عرضه کند، اصولا نباید حرفی بزند که با عقل جور درنیاید. بالاخره ما هم که ‏چیزی از سیاست سرمان نمی شود و نان گندم هم نخوردیم و دست مردم هم چیزی ندیدیم، ولی ‏بالاخره هنوز کمی منطق سرمان می شود. اصلا چنین چیزی که آقای زیباکلام گفته امکان ندارد ‏اتفاق بیفتد. غیر ممکن است. یعنی چه که ایشان بگوید که « مجلس هشتم از مجلس هفتم هم ضعیف ‏تر خواهد شد.» اصولا امکان ندارد مجلسی تشکیل شود و از مجلس هفتم ضعیف تر باشد. حتی ‏اگر همان نگهبانان و پیشخدمت ها و کارکنان اداری مجلس هم روی صندلی نمایندگان مجلس هفتم ‏بنشینند، از این که هست ضعیف تر نخواهد شد. ‏


مردان زن پوش و زنان پرده نشین

البته طبیعی است که آدم از کسی که برای اصلاح بشریت آفتابه به گردن متهمان می اندازد، ‏انتظار ندارد که روی کارشان خدای ناکرده فکر کنند و به معنای کارشان فکر کنند. اصولا ما هم ‏مدتی است خیال مان را راحت کردیم و به جای اینکه فکر کنیم « بشر قابل اصلاح است»، فکر ‏می کنیم « انسان گرگ انسان است» بالاخره جای دوری نمی رود، ژان ژاک روسو نشد، تامس ‏هابز، البته ما فرق این دو تا را خوب نمی فهمیم، البته فرق خاتمی و احمدی نژاد را می فهمیم، ‏درست برخلاف اکبر گنجی که تفاوت کانت و روسو و هابز و مارکس و بقیه فلاسفه جهان را با ‏هم بلد است، فقط تفاوت احمدی نژاد را با خاتمی نمی فهمد. البته من در این نوشته قصد نداشتم در ‏مورد گنجی نظر بدهم، فعلا هم تا زمانی که آخرین نتایج صلاحیت ها را اعلام نکنند و آخرین ‏موی خرس از این شورای نگهبان محترم کنده نشود، اصولا جوابیه ای را که توی آب نمک ‏خواباندیم، فعلا منتشر نمی کنم، منتهی می خواستم به یک خبر مهم اشاره کنم که آدم وقتی به آن ‏توجه کند، مثل آن آقایی که رفته بود لباس زیر بخرد و فروشنده فرق زن و مرد را نمی فهمید، ‏ممکن است فرقش توی چشم فروشنده برود. و اصولا لازم است که بگویم که زن و مرد با هم فرق ‏دارند. مثلا وقتی دزدها را می گیرند، تقریبا صد درصد شان( صد درصد تقریبی هم داریم) مرد ‏هستند، ولی وقتی اراذل و اوباش را می گیرند، صد درصد آنها مرد هستند. در حالی که بیش از ‏صد درصد قاچاقچی ها نه تنها زن نیستند، بلکه همه شان مرد هستند، البته زنان هم در بسیاری از ‏پرونده های جرم و جنایت حضور جدی دارند، مثلا در حدود صد درصد تجاوز های به عنف ‏توسط مردان در مورد زنان صورت می گیرد و بسیاری از زنان به قتل هم می رسند. پس می ‏بینید که طبیعی است که ما بپذیریم که یک مجرم وقتی قرار است به بدترین شکل مجازات شود، ‏باید شبیه زنانی بشود که قبلا بارها مورد جرم واقع شده اند. به همین دلیل در کرمانشاه نیروی ‏انتظامی برای رسوا کردن یک زورگیر، به او لباس زنانه پوشید تا مردم بفهمند که این مجرم ‏چقدر آدم بدی است که لباس زنانه پوشیده است. چقدر جالب است، چقدر می خندیم، چه حالی می ‏کنیم، هم زنان را می کشیم و به آنها تجاوز می کنیم و هم وقتی مجازات شدیم شبیه آنها لباس می ‏پوشیم، ولی، مردم از خنده…..‏

دو کلمه حرف حساب را سرقت نکنید

دیروز نوشته حسین شریعتمداری در کیهان با عنوان « دو کلمه حرف حساب» چنین آغاز شد.‏‎ ‎‏« ‏خدا مرحوم کیومرث صابری- گل آقا- را رحمت کند. تیتر یادداشت امروز را از آن مرحوم وام ‏گرفته ایم اگرچه موضوع این یادداشت، طنز نیست، بلکه «حرف حساب» به مفهوم واقعی کلمه ‏است. نگاهی جدی به یک واقعیت تلخ…» البته طبیعی است که ما هیچ نظر خاصی در مورد مقاله ‏آقای شریعتمداری نداریم و اصولا خیلی هم مهم نیست که در این مقاله چه گفته شده است، فقط در ‏راستای اینکه مقادیر معتنابهی در سال های متمادی بغل دست آقای صابری نشسته بودیم و از ‏مسائلی که برای مرحوم صابری و مرحوم گل آقا اتفاق افتاده بود، مطلع هستیم، به همین دلیل ‏موارد زیر را اگر توضیح ندهیم، درخت توی شکم مان سبز می شود و چون سبز شدن درخت ‏توی شکم آدم برای سلامتی انسان ضرر دارد، به همین دلیل توضیحاتی را جهت ثبت در تاریخ و ‏جاهای دیگر ضروری می دانیم:‏

اولا: خدا بیامرز آقای صابری بعد از خدا، از بیشترین موجوداتی که می ترسید، کیهان و ‏شریعتمداری بود و همیشه یکی از « دو کلمه حرف حساب» او این بود که با این ها اصلا نباید ‏درافتاد، اینها مثل برادران حزب اللهی نیستند که فقط آدم را کتک بزنند، آدم را می کشند. هر وقت ‏اینها با آدم درافتادند، باید تعطیل کرد و رفت.‏

دوما: از نگاه آقای صابری نوشته های طنز شریعتمداری که به عنوان « گفت و شنود» چاپ می ‏شد و چاپ می شود و احتمالا تا وقتی ایشان یا مخالفان اش زنده هستند، همواره چاپ خواهد شد، ‏طنزی بی ادب و پرخاشگر بود. خوانندگان گل آقا و کیهان یادشان است که کیهان در یکی از ‏نوشته های خود، نوشت: « آمریکایی ها مثل گاو تحلیل می کنند» گل آقا هم همین جمله را ذکر ‏کرد و نوشت که خدا را شکر که برادران متعهد ما خیلی مودبانه تحلیل می کنند. ‏

سوما: مهم ترین اهانت ها در طول دوران کار صابری از سوی کیهان نسبت به او انجام گرفت.‏

چهارما: علت اصلی تعطیل گل آقا وحشت او از دارودسته کیهان بود.‏

در همین راستا، از آقای حسین شریعتمداری درخواست و تمنا و تقاضا می شود با توجه به این که ‏آن مرحوم یک عمر از این کیهان ترسید و وحشت کرد و آخرش هم نشریه را تعطیل کرد، لااقل ‏بعد از مرگ از استفاده ابزاری از گل آقا دست بردارند. فکر کنید یکی آدم را دق بدهد و سر ‏قبرش حاضر شود و ول کن معامله اش نباشد. ‏

این توضیح داده شد، به این دلیل که مساله گل آقا شوخی ندارد، اگر کیهان یک بار دیگر از گل آقا ‏سوء استفاده کند، احتمالا در دو سه روز آینده جوراب شریعتمداری را پس از نصب در قایق ‏مذکور حراج خواهیم کرد.‏

‏ ‏