از شیرمرغ تا شترمرغ

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

با توجه به اهمیت تغییر مفاهیم اقتصادی در این برهه حساس زمانی که یک قرن است همچنان حساس است، معانی برخی واژه ها اعلام و در صورت حل نشدن مشکلات، بقیه واژه ها را هم معنی می کنیم.

مرغ(Morgh ): نوعی پرنده افسانه ای که زمانی زمینی بود. پرنده ای از تیره ماکیان که قدقد می کرد، ولی کسی قدرش را نمی دانست. در ادبیات؛ “مرغ از قفس پرید”( دولت سیاست هایش را اجرا کرد.)، “یه مرغ نازی داشتم، خوب نگرش نداشتم”( نوعی بیان احساسی واقعیات اقتصادی اخیر.)، “اول مرغ بود یا تخم مرغ؟”( یک سووال فلسفی که به دلایل اقتصادی جزو فلسفه ایده آلیسم محسوب می شود.)، “منطق الطیر”( یک اثر تاریخی در مورد میراث تاریخی طیور.) “مرغانه، سه قرانه”( یکی از جملات سنگ نبشته های سی سال قبل که در اطراف رشت به دست آمده است.). ایرانیان در گذشته با مرغ غذا می پختند و آن را می خوردند( عجایب المخلوقات فی البلدان القدیم، ص 239). سیمرغ: نوعی موجود افسانه ای در زمانی که سی تا مرغ با هم پیدا می شدند. جایخی: محلی که قبلا مرغ یخ زده در آن نگهداری می شد. بیت: صبحدم با خروس مرغی گفت/ هرکه تخم مرا خورد مرد است( ابوالقاسم حالت)

تحریم(Tahrim): محروم کردن گروه بزرگی از مردم که قدرت ندارند، به دلیل اشتباه گروه کوچکی از حکومتگران که قدرت دارند از یک چیز. چیز: تکیه کلام میرحسین موسوی قبل از اینکه به خیابان برود. کاربرد در جمله: “رهبری: تحریم ها هیچ اثری ندارد”( ترجمه: دهانمان آسفالت شده است.)، “رئیس جمهور: ما را تحریم کنید تا اقتصادمان شکوفا شود”( ترجمه: شکوفا می شویم، باز می شویم، جر می خوریم، شکافیده می شویم.)، “ فرمانده بسیج: تحریم ها در نطفه شکست خورده”( ترجمه: دلیل عجیب الخلقه بودن اقتصاد ایران شکست خوردن در هنگام بستن نطفه است.)

بیکاری( Bikari): اتفاقی طبیعی که وقتی عده ای که این کاره نیستند، سرکار می آیند برای کسانی که این کاره هستند اتفاق می افتد. عدم اشتغال به کار میلیونها نفر به خاطر سرکار ماندن صدها نفر. کاربرد در جمله؛ “رئیس جمهور گفت: امسال برای بیکاران شغل ایجاد می کنیم.“( ترجمه: گذشت چهار سال باعث تمام شدن امسال نمی شود.)، “وزیر کار: ایجاد اشتغال وظیفه وزارت کار نیست”( این جمله غیرقابل ترجمه است.). انواع بیکار: برکنار شده، اخراج شده، تولید کننده سابق، کسی که مثل من فکر نمی کند پس نباید کار کند.

دلار(Dollar): نوعی کاغذ پاره که روز به روز گران تر می شود و واحد پولی کشوری است که سالهاست دارد نابود می شود. نوعی پول که از صد سال قبل عکس چند آدم مشخص روی آن است و هرکسی بیاید و برود، عکس آن تغییر نمی کند. مهم ترین عامل تعیین کننده در ایالات متحده آمریکا.

قیمت(Gheymat): ارزش مالی هر چیزی. تنها موضوعی در ایران که رشد دائمی آن متوقف نمی شود. پولی که می پردازیم تا چیزی را به دست بیاوریم، وگرنه مجبوریم مثل وزرا دست به دزدی بزنیم. در کشورهای خارجی قیمت کالاها با عرضه و تقاضا رابطه دارد، ولی در ایران قیمت با باز شدن و بسته شدن دهان رهبران کشور مربوط است. کاربرد در جمله: “قیمت ها بالا رفت”( معنی: همه چیز مثل سابق است.)، “قیمت ها پائین آمد.”( معنی: باز این مرتیکه دروغ گفت.) نحوه برآورد قیمت کالا: خبرها را گوش می دهیم، اگر خبر جدیدی از موفقیت های کشور و پیروزی بر دشمن منتشر نشده بود، قیمت ها کمی بالا رفته است، وگرنه تعداد خبرهای مهم را بر تعداد کل خبرها تقسیم کرده و آن را در قیمت دیروز ضرب می کنیم، قیمت امروز به دست می آید. قیمتی: چیزی که دولت روی آن دست گذاشته باشد. ارزان قیمت: چیزی که دولت دستش را از روی آن برداشته باشد. کنترل قیمت: حرف مفت.

فساد مالی( Fesad e Maali): مجموعه کارهایی که مسوولان کشوری و لشگری انجام می دهند تا عقب نمانند. نوعی لکه زیر لباس روسا که تا وقتی لباس شان را درنیاورده اند دیده نمی شود. روش ایجاد فساد مالی؛ روش اول: همه پولدارهای مخالف تان را از دولت بیرون کنید، پولدارها یا فقرای موافق تان را به جای آنها بیاورید. روش دوم: اقتصاد را ببندید، هر چیزی توی آن ماند فاسد می شود. روش سوم: از رفت و آمد هوای تازه در محل جلوگیری کنید تا خوب بگندد. روش چهارم: یک پابرهنه را بگذارید رئیس کارخانه کفش ملی. روش پنجم: از یک کوتوله برای دراز کردن دیگران استفاده کنید. فاسد: مسوول محترم. افسد: مسوول محترم بعد از دو سال. مفسد: مسوول محترم بعد از برکناری. مفسدین: هیات دولت. تشبیه: پوتین را هرچه محکم تر ببندی بیشتر بوی گند می گیرد.

مالی( Maali): عملی که هنگام وررفتن با چیزی اتفاق می افتد. اقتصادی. انواع امور مالی: ماست مالی، ورمالی، گل مالی، حمالی. نام یک کشور آفریقایی که هنوز رابطه اش را کاملا با ایران قطع نکرده است. امور مالی: نوعی امور که تنها فعل آن مالیدن است. هر امری که با مشکل مواجه باشد. کاربرد در جمله؛ “به امور مالی پرداختم: “مقداری چیزهای مختلف را مالیدم ولی پولی به دست نیامد. “دولت با روسیه رابطه مالی دارد: “دولت پوتین روسیه را می مالد و برق می اندازد. “مشکل مالی مردم زیاد شده: “این قدر مردم را مالیدند که له شدند. سومالی: “نوعی کشور که از طریق ترکیه با آن رابطه مالی آبکی وجود دارد” جمع زورکی: مالیات( پولی که ما می پردازیم و دولت آن را تبدیل به زباله می کند.). مالیخولیا: بیماری خل شدن به دلیل مسائل مالی( “مالیخلیا” در نسخه چاپ پکن به دلیل واردات الکی، “مالی خلی ها” در نسخه چاپ مسکو پس از واردات اسلحه.)