چرا محمود احمدی نژاد که برای نشستن جلوی دوربین های تلویزیونی شبکه های خارجی ومصاحبه با خبرنگاران غربی اشتیاق زاید الوصفی ازخود نشان می دهد، ازپاسخ دادن به سوالات ساده دانشجویان کشور خودش سرباز می زند ومواجهه با مردمی که سیاست های دوساله گذشته وی آنها را اندک اندک به خشم می آورد به تعویق می اندازد؟
چگونه است که او حاضر است نیم ساعت شدیدترین اتهامات وسوالات تند رییس دانشگاه کلمبیا درنیویورک را که میلیون ها نفربه صورت مستقیم آن را مشاهده کردند تماشا کند، اما به سوالات چندصد دانشجو پاسخ ندهد؟ او که شیفته سخنرانی و جلسات پرسش وپاسخ است بعدازارائه تصاویری که ازوضعیت آزادی درایران ارائه کرد، چرازانوهای خود را جلوی دانشجویان سست یافت؟
به نظر می رسد اگر مشاوران مطبوعاتی ورسانه ایی رییس جمهوری نسبت به دینامیک گردش اخبارواطلاعات دردنیای امروزاشراف روزآمدی داشتند، به وی توصیه می کردند که نه تنها اجازه بدهد دانشجویان منتقد به طرح سوالات خود بپردازند، بلکه با توجه به تخصصی که وی از ارائه وضعیت گل وبلبل ازکشور دارد، پاسخ های خود رامطرح کند وآمار وارقام شگفت انگیز خود را از بهبود وضعیت ارائه نماید. درکنار دیگر شگردهای تبلیغاتی که وی دردوسال گذشته ازآن بهره برده وی می توانست حتی با الهام از اقدام خودجوش دانشجویان امیرکبیردر آتش زدن عکس رییس جمهوری درمراسم آذرماه سال گذشته، چند نفر همان ها که با کارت دعوت به جلسه سخنرانی آمده بودند را مامور کند تا چندین عکس ازوی را جلوی دوربین های تلویزیونی آتش بزنند. آنگاه او نیزدرمقابل لبخند می زد و پاسخ می داد تا دنیا بداند مردی که دردانشگاه کلمبیا از وجود آزادی درایران سخن گفت می دانست چه می گوید و چه چیزی ازدهانش خارج می شود. او می توانست به این ترتیب، بگوید نسبت به آنچه می گوید صادق است و داستان هایش ازوضعیت آزادی درایران به واقعیت نزدیک است وسخن بالینجر که اوهمه نشانه های یک دیکتاتورحقیر را درخود دارد، نادرست است وبا واقعیات وشخصیت وی همخوانی ندارد.
با این وجود محموداحمدی نژاد چنین انتخابی نکرد. نتیجه آنکه بیش از هر آنچه وی دردانشگاه تهران گفت، تصاویری از دانشجویان خشمگین تهرانی به جهان مخابره شد که رییس جمهوری خود را دیکتاتور می خواندند. برخی ازشبکه های تلویزیونی، همزمان درنوبت های مختلف، سخنان دیویدبالینجر رییس دانشگاه کلمبیا را پخش کردند که درآن احمدی نژاد را واجد همه شرایط یک دیکتاتورنامید. رسانه های غربی به این ترتیب، چنانکه ماههاست چنین می کنند، از آقای رییس جمهور کاریکاتوری ساخته اند که به چیزهایی که درمورد مردمش می گوید باور ندارد و دائم برای کشورهای دیگر خط ونشان می کشد و نه تنها برای مردمش خیری ندارد، دیریا زود شرش گریبان گیر دیگران خواهد شد. به گونه ایی که اظهارات متناقض احمدی نژاد به همراه انتقاداتی که به برخی سیاست های دولتش می شود باعث شده است که طی هفته های گذشته یا پای ثابت برنامه های طنزتلویزیونی باشد ویا محور بحث های جنگ طلب های آمریکایی درخصوص غیرقابل مهاربودن ایران.
اما پرداختن هزینه چنین تناقضی ناشی ازآن است که رییس جمهوری همواره در دفاع ازسیاست ها و اظهاراتی که مورد مسائل مختلف از برقراری صلح درجهان تا تحقیقات هولوکاست ویا انتقال اسراییل به آلاسکا ویا اروپا می کند، مردم ایران را به ضمیمه سخنانش می کند و حرفهای خود را خواست واقعی ملت ایران قلمداد می کند. به همین جهت برای وی خیلی مهم است که تصویری که ازایران به جهان ازطریق دوربین های صداوسیما و شبکه های دوست مخابره می شود، تصویری یک دست و هماهنگ باشد که درآن مردم پشت تصمیمات رییس جمهوری هستند.
اگر بیست سال پیش چنین کاری امکان پذیربود، این روزها عملا نیست. چرا که کوچکترین اعتراضی درکمترین زمان ممکن مرزها را پشت سرمی گذارد، روی اینترنت می رود ویا از شبکه های تلویزیونی سردر می آورد.
اعتراض دانشجویان، اتفاقا مدتی بعد از سخنرانی وی دردانشگاه کلمبیا، حساس ترین بخش گفتمان تبلیغاتی احمدی نژاد را نشانه گرفت وآن اینکه بسیار هستند درایران که نه با اظهارات او درخصوص مسائل مختلف موافقند نه بسیاری ازسیاست های وی را تایید می کنند وخواست احمدی نژاد لزوما خواست مردم ایران نیست.
نظرسنجی های اخیری که نشان می دهند بخش مهمی ازکسانی که به محمود احمدی نژاد رای داده اند، چندان ازاین اقدام خوشنودنیستند نیز شاهدی براین مدعاست. رییس جمهوری اگر طی دوسا گذشته دائما خرج پیگیری جاه طلبی های شخصی و رویاهای سیاسی اش را ازکیسه ملت می پرداخت، امروز اندک اندک متوجه خواهد شد که زمان جدا کردن خرج خود ازملت فرارسیده است. چرا که تلاشش درزمینه سنجاق کردن خود به اراده ملت خریدار وبازاری ندارد. شاهد دیگر آنکه امروز بسیاری ازکسانی که با امور ایران مختصر آشنایی دارند، صدای احمدی نژاد و ایرانیان را از مجراهای مختلفی می شنوند. به همین جهت، پاسخ ندادن وی به سوالات مردم درخصوص تهدیدات اقتصادی، سیاسی وامنیتی وهمچنین وضعیت آزادی بیان و تورم و دیگرقضایا، تنها ازعمیق ترشدن شکافی خبرمی دهد که اصرار محمود احمدی نژاد بر ادامه اظهارات نامحبوب و سیاست های غیرکارشناسی اش بین مردم و دولت وی پدید آورده است.
سیاست ها و اظهاراتی که علی رغم درآمدهای رویایی نفتی، نه تنها تغییری دروضعیت سفره های مردم پدید نیاورده بلکه با گسترش تحریم های مختلف علیه کشور، هر روز آن را تهی وتهی تر می کند. البته آنچه دولت احمدی نژاد با مخالفانش می کند، نسخه ایی ازشخصیت خود محمود احمدی نژاد است که درشنیدن بسیارضعیف ودر سخن گفتن بسیاردست ودل بازاست. مدلی که برخلاف مدل واقعی گفت وگو است که تصویرآن سری با دهانی کوچک وگوش هایی بسیاربزرگ است. برای رییس جمهوری که گوش هایی بسته ودهانی بسیار باز وبزرگ دارد ودرانتخاب بین خودش ومردم، سنگ خود و همفکرانش را به سینه می زند، البته این تازه آغاز راه خواهد بود.