میهمان کرملین کیست؟

نویسنده

nematahmadi.jpg

انتخابات درروسیه به اندازه انتخابات آمریکا مطبوعاتی نیست، انتخابات در آمریکا 10 ماه دیگر برگزار می‌شود اما ‏از هم‌اکنون تقریباً همه مردم دنیا از طریق مطبوعات و خبرها در جریان جزء به جزء انتخابات این کشور قرار ‏می‌گیرند.‏

گمانه‌زنی‌ها آغاز شده و حتی نام رئیس دولت بعدی آمریکا را می‌شود‎ ‎به‌سادگی رصد کرد اما انتخابات روسیه که در ‏ماه مارس برگزار می‌شود هرچند برای‎ ‎ایران به عنوان همسایه و کشوری که حداقل در دو مساله - یکی رژیم حقوقی ‏دریای خزر و‎ ‎دیگری نیروگاه اتمی بوشهر - مهم بلکه تاریخی است ناشناخته باقی مانده است، مساله‎ ‎عضویت دائمی ‏شورای امنیت و رأی روسیه هم بر سرنوشت ما مؤثر است، شاید اسامی خاص با‎ ‎توجه به پسوند خود ‌نمایه مناسبی ‏نباشند اما ازپیروزی انقلا‌ب اکتبر، اسامی با‎ ‎پسوند “ین” و “اف” به ترتیب زیر بر روسیه حکومت راندند: لنین، ‏استالین، خروشچف و برژنف؛ با مرگ برژنف تا دوره گورباچف را باید دوره بی‌قراری کوتاه‌مدت‎ ‎رهبران لرزان ‏روسیه نامید تا اینکه ستاره اقبال گورباچف ظهور کرد. مردی که با‎ ‎پرسترویکای خود امپراتوری آمال پطر کبیر که ‏برخون و جنگ و تصرف اراضی دیگران بنا‎ ‎شده بود را لرزاند. شوروی فروپاشید و از وسعت زمانه پطر هم ‏کوچک‌تر شد، هرچند هنوز‎ ‎وسیع‌ترین کشور دنیاست. مناطقی که به زور از پیکره دیگر کشورها جدا شده بودند به‎ ‎راه ‏خود رفتند و دوباره نوبت پسوند “ین” شد. یلتسین که الکل تاروپود او را‎ ‎فروخورده بود به یمن تانک‌سواری خود از ‏مجلس دوما تا کرملین، چند سالی در نشئگی‎ ‎شراب بر روسیه زخم دیده از فروپاشی فرمان راند، تا دوباره مردم ‏روسیه آرزوی تزاری‎ ‎جدید داشته باشند. پوتین، مردی ریزنقش که چهره‌ای یخی دارد و گویی غم فروپاشی روسیه‎ ‎بزرگ، خنده را از چهره‌اش فراری داده، طی 8 سال توانست غرور لگد‌مال‌شده را اندک‎ ‎مرهمی باشد. راز سربه مهر ‏روسیه این است که دموکراسی مردمی از طرف توده‌ها در این‎ ‎سرزمین یخ‌زده جایی ندارد و این حکمت کاخ‌نشینان ‏است که رئیس را تعیین می‌کند‎. ‎این‌بار نوبت پسوند‎ <‎اف‎> ‎است؛ دمیتری مدودف، مردی که با اشاره پوتین از‎ ‎صندوق‌های رأی بیرون خواهد آمد، چه مردم رأی بدهند و چه در هوای روزهای پایانی‎ ‎زمستان سخت روسیه، ‏خانه‌نشین باشند. سرنوشت مقدر انتخابات اینگونه است که در بعضی‎ ‎از کشورها، انتخابات برای تثبیت قدرت است، ‏یعنی قدرتمندان به بهانه مشروعیت خود تحت‎ ‎شرایطی انتخاباتی را برگزار می‌کنند که نماد بیرونی دموکراسی را به ‏ذهن متبادر کند، اما این انتخابات بهانه‌ای است برای تثبیت قدرت و به رخ کشاندن آن برای دیگران، اینجا انتخابات ‏برای گردش و انتقال مردمی قدرت نیست، نماد تثبیت قدرت است و اینگونه‎ ‎است که به اشاره تزار اخم‌آلود، جوانی ‏‏42 ساله زمام روسیه در حال گذار را به دست‎ ‎خواهد گرفت. روسیه درست بر بالا‌ی قله‌ای ایستاده که یک طرف آن ‏تزاریسم ازنوع‎ ‎انتخاباتی تثبیت قدرت و دیگر سو، دموکراسی از نوع چرخش قدرت است و این مدودف است که‎ ‎باید ‏یکی از این دو راه را که سرنوشتی محتوم دارند انتخاب کند؛ او کیست؟ مدودف‎ ‎هم‌اکنون رئیس شرکت گازپروم است؛ ‏شرکتی با سرمایه 345 میلیارد دلا‌ری که بیش از 30‏‎ ‎درصد از گاز اروپا را تأمین می‌کند. چند خط لوله در دست ‏احداث دارد که فرماندهی‎ ‎زمستان اروپا را در آینده‌ای نه‌چندان دور در دست خواهد گرفت؛ شرکتی با جاذبه تولید‎ ‎ماده‌ای که خانه و کارخانه‌های اروپا را روشن خواهد کرد و به گردش درخواهد آورد‎. ‎فراموش نکنیم گرهارد شرودر، ‏صدراعظم آلمان را که با انتخاباتی زودرس، صدراعظمی‎ ‎آلمان را به آنگلا‌ مرکل واگذار کرد و به‌سرعت به جمع ‏پوتین- مدودف پیوست و مدیر خط‏‎ ‎لوله‌ای شد که گاز را از قسمت شمالی وارد اروپا می‌کند و روز ‌جمعه 28 دی‌ماه‌ ‏بود‎ ‎که خط لوله جدید اروپای مرکزی را از بلغارستان به درون اروپا طرح‌ریزی کرد. زمانی‎ ‎که این دو خط لوله گاز ‏به پایان برسند تقریباً اروپا به تسخیر روسیه درآمده و آنگاه‎ ‎است که می‌تواند پله جدیدی را برای سکونشینی مساوی با ‏جهان غرب برگزیند که پایین‎ ‎آوردن روسیه ازاین سکوی استراتژیک نه آسان و نه کاری شدنی است، حال باید دید ‏مدودف‎ ‎کیست؛ مردی که راز انرژی را می‌داند و طعم گس سرمای ژانویه سال گذشته را با مدیریتی‎ ‎غیرقابل توصیف ‏زیردندان اروپا باقی گذاشت. او معتقد است که دوره سوبسید گاز روسیه‎ ‎به فرزند‌خواندگانش که سری در دامان غرب ‏دارند به پایان رسیده است؛ اوکراین و‎ ‎گرجستان و بلا‌روس باید ارزش واقعی انرژی را بدانند‎.‎

اولین بار در تاریخ روسیه این نیکلا‌ی دوم بود که در جوانی به قدرت‎ ‎رسید و اتفاقاً تزاری محبوب در روسیه نیست. ‏این دومین بارخواهد بود که دمیتری مدودف‎ 42 ‎ساله به مقام ریاست‌جمهوری خواهد رسید. او در عین حال که معاون ‏اول نخست‌وزیر‎ ‎است، ریاست شرکت گازپروم را هم برعهده دارد؛ شرکتی که به گفته مدودف قادر به هضم‎ ‎تمام ‏منابع انرژی روسیه نیست که باید به خاطر آن خدا را شکر کرد والا‌ گازپروم‏‎ ‎تبدیل به وزارت انرژی (چیزی از نوع ‏وزارت دوره شوراها) می‌شد که تمام روسیه را‎ ‎می‌بلعید. مدودف همانند پوتین زاده سن‌پترزبورگ است. زمانی که ‏کلنگ اصلا‌حات‎ ‎گورباچف بنای دولت شوراها را به لرزه درآورد، فردی در سن ‌پترزبورگ کعبه آمال‎ ‎جوانان ‏نوجوی این شهر شد: آناتولی سابچاک؛ این فرد که شناختی عمیق از چهره‌های‎ ‎تاثیرگذار داشت، پوتین را کشف کرد و ‏به مرشد و مراد پوتین تبدیل شد. زمانی که پوتین‎ ‎معاون شهردار سن‌ پترزبورگ در امور بین‌الملل بود - جوانی که در ‏رشته حقوق تحصیل‎ ‎کرده و به کرسی استادی در دانشگاه این شهر رسیده بود- به مقام ریاست اداره حقوقی‏‎ ‎شهرداری ‏سن پترزبورگ برگزیده شد. رفاقت پوتین و مدودف در شهرداری سن‌پترزبورگ تحت‎ ‎زعامت آناتولی سابچاک شکل ‏گرفت. این رفاقت هم‌اکنون 17 سالی هست که ریشه‌دار و عمیق‏‎ ‎شده است. وقتی پوتین به سال 2000 میلا‌دی از ‏طرف یلتسین به عنوان کاندیدای‎ ‎ریاست‌جمهوری معرفی شد. مدودف جوان به سرعت ستادانتخاباتی پوتین را ‏راه‌اندازی کرد‎ ‎و مدیر انتخاباتی او در راهیابی به کرملین- که چندان دشوار نبود - گردید. شرکت‎ ‎گازپروم تحت ‏مدیریت مدودف، اما با نظارت پوتین توانست طرح‌های پوتین در حوزه‎ ‎بهداشت، مسکن، آموزش، تأمین مواد غذایی و ‏تقسیم ثروت در جمهوری‌های فقیر را‎ ‎سروسامان دهد‎.‎

‎ ‎

پوتین با معرفی مدودف به عنوان جانشین خود لا‌بد برنامه‌هایی در‎ ‎سر دارد. مدیران بازمانده از عهد شوراها در سایه ‏قدرت پوتین به ثروت رسیدند و حاضر‎ ‎نیستند از ثروت با جا‌به‌جایی قدرت دست بکشند. از طرفی پوتین نیز در میانه ‏کارزار، مترصد قدرت خود است، او با خوشحالی عنوان رهبر ملی - منصبی که در قانون اساسی روسیه‏‎ ‎تعریف نشده ‏است- را به همراه پست نخست‌وزیری در کنار رئیس‌جمهور جوان آینده پذیرفته‎ ‎است. این بستگی به مدودف جوان که ‏دارای افکار بلندی است که با نوع دموکراسی تحت‎ ‎مدیریت کرملین مخالف و معتقد به ظهور احزاب قدرتمندی است ‏که در گردش قدرت دخالت‎ ‎داشته باشند، دارد، تا در سایه پوتین که عنوان رهبر ملی را به همراه پست اجرایی‎ ‎نخست‌وزیری در کنار مدودف بر عهده دارد و معتقد به کنترل قدرت و تثبیت آن در پناه‎ ‎انتخاباتی فرمایشی است، ‏بتواند شخصیت مستقل خود را بروز دهد و‎ ‎کم‌کم سایه پوتین‎ ‎تمرکزگرا را از کرملین دور کند. شاید این جوان حقوق‌ ‏خوانده و تربیت‌یافته در‎ ‎خانواده‌ای حقوقدان که همانند پدرش راه تعلیم و تربیت دانشجویان حقوق را برگزیده و‎ ‎نسیم ‏آزادی گورباچفی او را به سیاست کشاند و 17 سالی مشق سیاست کرد، می‌تواند‎ ‎همانند مشوق خود - پوتین - باشد که ‏شرایطی برای یلتسین مهیا کرد تا در سایه امنیتی‎ ‎که برایش فراهم آمده بود دوره بازنشستگی خود و آرامش خانواده‌اش ‏را پشت سربگذارد‎. ‎اما پوتین با آن چهره یخی که از کوران کاگ‌ب به آرامش کاخ کرملین رسید، می‌تواند در‎ ‎میانسالی ‏خانه‌نشین شود و شاهد ترقی جوانی که او را برکشیده، باشد؟ باید دید پس از‎ ‎انتخابات ماه مارس و جا‌به‌جایی صندلی ‏قدرت، شاهد تداوم رفاقت یا آغاز کدورت این دو‏‎ ‎در سرزمین همسایه شمالی که در سرنوشت ما مؤثراست خواهیم ‏بود؟ باید دید عصر‎ <‎اف‎>‎‏‌‌‌‌ها دوباره در روسیه شروع شده است؟ آیا پوتین ترجیح می‌دهد چهار سالی‎ ‎صبر کند تا مانع ‏قانون اساسی برطرف شود و با حفظ سمت رهبر ملی دوباره تزار شود یا‎ ‎ضربه هولناکی که مشاور نزدیک اقتصادی ‏او، استانیسلا‌و بکلوفسکی، که مدتی است از‎ ‎پوتین بریده و از ثروت افسانه‌ای او یاد می‌کند، سرآغاز درخواست پوتین ‏برای حفظ‎ ‎امنیت او و خانواده‌اش همانند یلتسین خواهد بود؛ ثروتی که به نوشته روزنامه گاردین‎ ‎انگلیسی و نشریه دی ‏ولت آلمانی او را ابرمرد ثروت اروپا معرفی کرده است، به گفته‎ ‎بکلوفسکی، تزارپوتین مالک شرکت گمنام نفتی ‏گاریور می‌باشد که در سال 2007 تنها 8‏‎ ‎میلیارد دلا‌ر سود خالص داشت و 75 درصد این سهام متعلق به پوتین است، ‏علا‌وه بر آن‎ ‎پوتین 37 درصد از سهام یک گروه نفتی ناشناس دیگر و نیز 54 درصد از سهام شرکت‎ ‎گازپروم را مالک ‏می‌باشد.اگر سمفونی ثروت افسانه‌ای پوتین همچون باله دریاچه قوی‎ ‎چایکوفسکی به آرامی نواخته شود با اطمینان ‏آرامش دریاچه ثروت پوتین به هم خواهد‎ ‎خورد و آنگاه این مدودف هوادار خصوصی‌سازی است که شاهرگ حیاتی ‏کنار گذاشتن پوتین را‎ ‎به دست خواهد آورد تا ضمن رسوایی مالی، با ارکستری بزرگ، برکناری وی را با آهنگی‎ ‎تند ‏در کرملین به نوا درآورد‎.‎

منبع: اعتماد ملی