عوضعلی کردان وزیر کشور جمهوری اسلامی ایران در آخرین اظهار نظر خود، مدافعان حقوق بشر، طرفداران محیط زیست، فعالان زن و سایر نهادهای مدنی را دشمنان نظام دانسته که همگی در صدد فروپاشی نظام هستند. البته باید خدا را شکر کرد که مخالفان آزادی و حقوق بشر را همچون ایشان از میان افرادی آفرید که برای کسب قدرت مبادرت به هر عمل خلاف اخلاقی می کنند و البته یکی پس از دیگری نیز چهره شان برای ملت افشا می شود.
ایشان در حالی نهادهای جامعه مدنی را دشمن نظام می داند که در اکثر کشورهای دنیا سازمانهای غیر دولتی بازوی دولتها محسوب می شوند. این سازمان ها نه تنها در جهت افزایش رفاه عمومی و کاهش آسیب های اجتماعی تلاش می کنند، بلکه بوسیله دولتهایشان تکریم نیز می شوند، از فعالیت هایشان فیلم و گزارش تهیه می گرددوعملکرد آنها شاخص رشد و توسعه وبلوغ جامعه تلقی می شود. اما وزیر کشور ایران این سازمانها را دشمن می خواند. این در حالی است که مردم ما بخوبی می دانند دشمن واقعی افرادی هستند که در سایه دروغ و کلاه برداری و رانت های سیاسی و اقتصادی و اداری وفرهنگی، کشور ایران را در معرض جدی ترین خطرات داخلی و خارجی قرار داده اند. آنها به خوبی میدانند چه کسانی مانند موریانه به جان و مال مردم افتاده ودر سایه در آمدهای ریز ودرشت مالی آبرو و حیثیت و سرمایه ملی کشور را به تاراج می برند. مردم تشخیص می دهند در دولتی که مهمترین وزیر کابینه اش خود با پرداخت پول و جعل مدرک تحصیل درآمد نموده امکان برخورد با مفسدین وجود نداشته وشعارهای به ظاهر عدالتخواهانه رییس جمهور آن محلی از اعراب ندارد.
آقای عوضعلی کردان باید بداند که مردم دشمن واقعی خود را بخوبی می شناسند. دشمن آنها آقازاده هایی هستند که با تکیه بر نام پدرانشان به دلالی و واسطه گری های میلیاردی پرداخته و رنگ وروی سوا و باز خواست و زندان را نمی بینند. مردم دشمن خودرا امثال آقای مددی می دانند که اتاق معاونت آموزشی دانشگاه را محل لهو ولعب خود قرار می دهند و در سایه تهدید، امنیت را از فرزندان ما گرفته اند.
مردم شیرین عبادی، اصانلو، فعالین حقوق زنان و مدافعان حقوق بشرو دمکراسی خواهان را دشمن خود نمی دانند و بخوبی درک کرده اند که در نظام های دموکراتیک که آزادی اندیشه و بیان وقلم دارند، امثال آقای کردان حتی یک روز هم نمی توانند بر مسند وزارت تکیه زنند. چرا که همه نهادهای مدنی آماده اند که فساد را درهر پستی رصد وپی گیری کنند. مردم می دانند که در یک نظام دموکراتیک کارگران اجازه تشکیل سندیکا و نهادهای حمایتی دارند. می توانند به وضع معیشتی خود اعتراض کنند بدون آنکه در خیابان ربوده شوند، مورد ضرب و شتم قرار بگیرند یا به بازجویی وزندان انفرادی تن دهند. می دانند که حق دارند آزادانه فکر کنند، بنویسند، حزب داشته باشند و سازمان غیر دولتی تاسیس کنند، بدون آنکه خانه هاشان مورد هجوم قرار گیرد. از برابری حقوق زن و مرد بگویند، بدون آنکه به زندان و شلاق محکوم شوند. سبک زندگی خود را خود انتخاب کنند، بدون آنکه ممنوعیت منبر، قلم و ده ها ممنوعیت دیگر شامل حالشان شود. جوانهایشان آموزش بهداشت و محیط زیست و حقوق شهروندی را ببینند بدون آنکه تهمت غرب زدکی را یدک بکشند.
مردم بخوبی می دانند می توان در سایه دموکراسی انتخابات آزاد داشت و چند صدایی را جایگزین تک صدایی کرد و ده ها امکان دیگر برای زندگی و رفاه بیشتر فراهم نمود، بدون آنکه کسی در باره آنها قضاوت کند یا مورد تهمت و افترا قرار بگیرند. درباره حفظ محیط زیست صحبت کنند بدون آنکه وزیر کشور طرفداران محیط زیست را چالشگران امنیت کشور بخواند که در تکاپوی جنگ نرمی هستند که خارجی ها طراحی کرده اند.
در نهایت باید به جناب کردان گفت که ایشان می تواند به واسطه داشتن قدرت فعالان حقوق بشر را با هر چوبی براند. ولی آنها نیز خستگی نا پذیر به مسیر خود ادامه داده و در افشای افرادی چون ایشان از هیچ کوششی فرو گذار نخواهند کرد.