سومین نماینده سازمان ملل برای سوریه

حسین علیزاده
حسین علیزاده

بان کی مون دبیرکل سازمان ملل، “استفان دیمیستورا” را به عنوان نماینده جدید این سازمان درامور سوریه منصوب کرده است. آقای دیمیستورا یکی از دیپلمات های برجسته بین المللی است که فعالیت های چشم گیری در عرصه بین الملل از جمله ریاست نمایندگی سازمان ملل در دو کشور بحران زده عراق و افغانستان را در کارنامه خود دارد.

به رغم تجربه کاری او در کشورهای بحران زده، وی در حالی متولی این مسئولیت می شود که افق پیش روی او بیش از دو نماینده پیشین سازمان ملل در امور سوریه، تیره و تار است.

پیش از دیمیستورا، کوفی عنان (دبیرکل اسبق سازمان ملل) برای ۱۰ ماه و اخضر ابراهیمی (وزیر خارجه پیشین الجزایر) برای ۲۰ ماه به ترتیب متولی مسئولیتی بودند که اینک به دیمیستورا واگذار شده است. هر دو نامبردگان به دلیل عدم پیشرفت در برقراری آتش بس میان طرف های درگیر در سوریه از مقام خود استعفا کرده بودند. (مراجعه شود به مقاله: ایران و استعفای اخضر ابراهیمی)

اخضر ابراهیمی در حالی پس از استعفای کوفی عنان، این مسئولیت را پذیرفت که امیدوارانه گفته بود”مردی است که همواره امید را در دلش زنده نگه می دارد و به رغم اطلاع از دشواری این مسئولیت، ناامید نیست.”

استعفای ابراهیمی پس از آن بود که وی با موفقیتی اندک توانسته بود کنفرانس ژنو2 را برای گفتگوی رو در رو میان دولت و اپوزیسیون سوریه (ائتلاف ملی) در زیر یک سقف و با حضور بیش از چهل کشور ترتیب دهد. استعفای ابراهیمی، دیپلمات کارکشته ای که کوله باری از تجربه در بحران هایی مثل عراق، افغانستان، لبنان، هائیتی و آفریقای جنوبی را با خود داشت، دلیل روشنی بود بر افق های تیره ای که بر مسئولیت او به عنوان یک میانجیگر بین المللی سایه افکنده بود.

 

افقی تیره تر از گذشته در برابر دیمیستورا

بنا به آمار رسمی سازمان ملل بحران سوریه که از مارس ۲۰۱۱ آغاز شد تاکنون بیش از ۱۵۰ هزار کشته و ۶۸۰ هزار مصدوم به جا گذاشته است. در نتیجه این بحران ۵/۲ میلیون سوریه ای به کشورهای خارجی پناهنده شده و ۳/۹ میلیون سوری در داخل کشور نیازمند کمک فوری هستند که از جمله ۵/۶ میلیون نفر بی خانمان شده اند.

صرف نظر از این آمار که تنها گوشه ای از وضعیت هولناک ویرانی در سوریه را نشان می دهد، آنچه وظیفه میانجیگری دیمیستورا را دشوارتر می کند موضوعاتی است به شرح زیر:

یکم؛ کوفی عنان و اخضر ابراهیمی همزمان نماینده سازمان ملل و اتحادیه عرب در بحران سوریه بودند. این در حالی است که دیمیستورا فقط نماینده نماینده سازمان ملل است و اتحادیه عرب توافق کرده که رمزی عزالدین رمزی (یک دیپلمات ارشد مصری) را به عنوان معاون او بگمارد. بدیهی است عدم واگذاری نمایندگی اتحادیه عرب به دیمیستورا از قدرت چانه زنی او خواهد خواست.

دوم؛ استعفای ابراهیمی پس از آن بود که بشار اسد برای بار دیگر نامزد ریاست جمهوری شد. او پیشتر هشدار داده بود که نامزدی بشار اسد به معنی نادیده گرفتن مفاد ژنو۱ است که خواستار انتقال آرام قدرت از بشار اسد شده بود.

پیشنهاد ابراهیمی این بود که لااقل بشار اسد موافقت کند که از گردونه قدرت کناره گیری کند، حتی اگر یکی از خانواده یا حزب او به جانشینی برگزیده شود، تا به این وسیله اپوزیسیون مسلح سوریه را مجاب به دست کشیدن از ستیز مسلحانه کند. نامزدی مجدد اسد، پایان امید ابراهیمی برای ایجاد هرگونه تغییری در آرایش مسلحانه دو طرف بود.

با این بیان، نقطه آغاز دیمیستورا نقطه ناامیدی ابراهیمی است که باید دید او چگونه می تواند راه حلی بر آن بیابد.

سوم؛ جنگ داخلی سوریه به گواه ناظران اینک نه صرفاً یک جنگ سوری- سوری بلکه به جنگ نیابتی تهران- ریاض تبدیل شده است. در میان اختلافات عدیده تهران- ریاض در مسائل منطقه ای از جمله بحرین و عراق، ایران با حمایت از بشار اسد و عربستان با حمایت از ائتلاف ملی، عوامل پشت پرده طولانی شدن جنگ داخلی سوریه به شمار می آیند. بی دلیلی نبود که ابراهیمی و گروه متنفذین برای رایزنی در بحران سوریه سفرهایی به تهران داشتند.

چهارم؛ درست یا نادرست تلقی شکل گرفته از جنگ داخلی سوریه این است که این جنگ، جنگ شیعه و سنی است به گونه ای که ایران و حزب الله لبنان در یک سو به حمایت خاندان علوی بشار اسد و عربستان و برخی دیگر از کشورهای عربی به حمایت از اپوزسیون سنی برخاسته اند.

سیل داوطلبان سنی از اتباع کشورهای مختلف حتی کشورهای اروپایی که برای جهاد به سوریه عزیمت کرده اند، خود گواه شکل گرفتن این تلقی است. شمار در حال افزایش داوطلبان سنی از اتباع کشورهای اروپایی نگرانی این کشورها را نیز دامن زده است.

پنجم؛ انتصاب دیمیستورا در حالی انجام می شود که وی به خوبی واقف است، اداره جنگ از دست دولت سوریه و ائتلاف سوریه نیز خارج شده است. دست کم دیگر سازمان های مسلح نظیر داعش، جبهة النصرة و اکراد مسلح سوریه دیگر طرف های درگیر در این جنگ داخلی هستند که بعضاً برخی از آن ها نیز با هم می جنگند. ارتش سوریه و ارتش آزاد سوریه تنها بخشی از نزاع مسلحانه درون سوریه هستند.

ششم؛ در نتیجه چندپارگی صورت گرفته در سوریه، این کشور در حال حاضر دارای سه دولت است: دولت مرکزی، دولت اسلامی داعش که امتداد آن به داخل عراق نیز کشیده شده و دولت خودمختار کردستان سوریه. بنا به برخی اخبار جبهة النصرة نیز به تبعیت از داعش خلافت خود را در خاک سوریه اعلام کرده است.

هفتم؛ بحران سوریه اینک به کشورهای عراق و لبنان سرریز کرده است. نمایندگی فرهنگی ایران در بیروت در چند نوبت هدف عملیات تروریستی قرار گرفت که در نتیجه آن نماینده فرهنگی ایران جان باخت. همچنین اهداف متعددی از حزب الله لبنان هدف تسویه حساب قرار گرفته اند که همگی به بهانه تلافی آن چیزی است که در سوریه جریان دارد.

 

نتیجه:

بحران سوریه در ۲۰۱۱ با سرکوب معترضان آغاز و در ادامه به جنگ داخلی، جنگ شیعه – سنی و نهایتا جنگ نیابتی تغییر ماهیت دادخ است. چنین بحرانی با چنین ابعادی اینک به بحرانی منطقه ای تبدیل شده که کلیه کشورهای منطقه را به گونه ای درگیر نموده است.

از سوی دیگر این بحران منطقه ای، بحرانی انسانی را نیز دامن زده که آمار سازمان ملل تنها به بخشی از آن اشاره دارد.

با این توصیف، در شریطی که کوفی عنان و اخضر ابراهیمی از ادامه مسئولیت خود ناامید شده بودند، به دشواری بتوان روزنه امیدی برای موفقیت استفان دیمیتسورا یافت.

با وجود این، ماه های آینده نشان خواهد داد که میزان موفقیت نامبرده در وظیفه خطیری که عنان و ابراهیمی از انجام آن انصراف دادند، تا چه حد خواهد بود.