ملاحظات سومین سالگی حصر

علی افشاری
علی افشاری

میر حسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی با گذشت قریب به ۱۱۰۰ روز قدم به چهارمین سال حبس خانگی می گذارند. در طی این دوران نسبتا طولانی وقایع زیادی در جامعه سیاسی ایران گذشت و رهبران نمادین جنبش سبز نیز روز های پر فراز و نشیبی را تجربه کردند.

فرمان حصر توسط احمد جنتی در نماز جمعه شروع شد که خواهان دستگیری آنها در منزل شد. اما بعد ها معلوم شد جنتی به وکالت از رهبری این موضع را اعلام کرد. بار ها مقامات مختلف قضائی و امنیتی اظهار داشته اند که مسئولیت پرونده موسوی و کروبی با خامنه ای است.

 در آغاز حبس خانگی، آنها رهبران و دعوت کنندگان دور جدید اعتراضات خیابانی بودند که همزمان با اوج گیری بهار عربی شروع شد. در ابتدا تصور می گشت این اعتراضات روند رو به گسترشی را خواهد پیمود و با احیای جنبش سبز تحولاتی را در عرصه سیاسی ایران ایجاد می کند. اما به دلایلی که در حوصله این یادداشت نیست، چنین اتفاقی نیفتاد.

اگر چه تغییری در عرصه سیاسی ایران بوقوع نپیوست، اما هراس و نگرانی های امنیتی حکومت باعث سخت گیری با هدف منزوی سازی موسوی و کروبی شد. اما حکومت ترجیح داد ریسک نکند و از رویارویی با تبعات منفی برخورد قضائی اجتناب کرد. راهبرد حکومت در سه سال اخیر مواردی چون فرسوده سازی جسمی و روانی رهبران نمادین جنبش سبز، ممانعت از کنش ورزی سیاسی آنها، نا امید سازی هواداران جنبش سبز و زمینه سازی برای واداشتن موسوی و کروبی به توبه بوده است. یکی از مهمترین دلایلی که نظام اجازه داد تا گفتمان اعتدال در سپهر سیاسی کشور شکل بگیرد، باز شدن مسیری موازی جنبش سبز بود که مخاطرات ان به مراتب برای حکومت کمتر است.

بر خلاف محاسبات حکومت، موسوی و کروبی علی رغم همه نا ملایمات و بخصوص عملی نشدن شعاری که تهدید می کرد زندانی شدن موسوی و کروبی، قیامت در ایران راه می اندازد و هزینه کمتر از حد انتظار حصر آنها برای حکومت، محکم بر روی موضع خود ایستادند و ذره ای عقب نشینی نکردند.

مقاومت آنها بر ارزش و منزلت آنها در جامعه افزود و جنبه رهبری نمادین آنها گسترش یافت. از اینرو در آستانه چهارمین سالگرد حصر، کماکان تهدید اول امنیتی از منظر اقتدار گرایان حاکم، موسوی، رهنورد و کروبی هستند.

مسئله اصلی برای رفع حصر از دید حکومت تجدید نظر موسوی، کروبی و رهنورد از مواضع خود هست. در این صورت است که سخت گیری ها به تدریج کنار می رود. بعید به نظر می رسد حکومت به سمت تشدید سخت گیری و برگزاری دادگاه برود. از ابتدا هم اراده حاکم قصد حصر نا محدود نداشت.

اما زمانی رفع حصر صورت می گیرد که حکومت مطمئن شود آزادی آنها منجر به تحرک دوباره جنبش اجتماعی نشود و آنها نیز رویه سابق را در پیش نخواهند گرفت. تا کنون رایزنی های صورت گرفته با موسوی و کروبی برای اخذ تعهد که چونان گذشته اسباب زحمت دستگاه ولایت فقیه نگردند، جز شکست نتیجه دیگری در بر نداشته است.

از اینرو چاره دیگر برای حکومت به وجود آمدن شرایطی است که عملا زمینه فعالیت برای موسوی، رهنورد و کروبی وجود نداشته باشد. این عامل پیوند دهنده روحانی و خامنه ای است. برای روحانی و حلقه نزدیکانش آزادی هر چه زود تر رهبران نمادین جنبش سبز امر مطلوبی است اما مطلوبیت فوق فقط شامل آزادی فیزیکی آنها است. روحانی نیز نگران تداوم مشی موسوی و کروبی است که راهی دیگر پیش پای نیرو های تحول خواه و معترضان به وضع موجود می گذارد. جلوگیری از فعالیت های موسوی و کروبی راه را برای فعالیت روحانی مساعد کرده و گرنه حاکمیت در غیاب خطر آنها دلیلی ندارد حضور امثال روحانی را تحمل نماید. تمایز راهبردی جنبش سبز و گفتمان اعتدال و بنفش رقابت بین این دو گزینه را اجتناب نا پذیر می سازد. از دیدگاه روحانی، تصمیمی که موسوی و کروبی در چهار سال پیش اتخاذ کرده اند، تفریطی و خارج از اعتدال است. به همین دلیل روحانی با ۹ دی و جنبه آئینی بخشیدن به آن در تقویم مناسبات جمهوری اسلامی همراهی کرد.

اختلافات بین دولت و دستگاه قضائی بر سر چگونگی حل و فصل پرونده حصر وجود دارد اما آزادی به نحوی که پایان بخش هویت سیاسی متاخر موسوی و کروبی و رهبری جنبش اعتراضی از سوی آنان باشد، بستری است که آنها را به هم پیوند می دهد و امکان بالقوه تفاهم بین آنها را مساعد می سازد. منتها روحانی انتظار انعطاف از دستگاه قضائی و اصول گرایان دارد امری که محسنی اژه ای با موضع گیری اخیرش پاسخ منفی به آن داد.

ولی تفاهم دو بخش حکومت برای رفع حصر کافی نیست. متغیر اصلی تصمیم موسوی و کروبی است. آنگونه که حسام الدین آشنا ماه ها قبل اعلام کرد موسوی باید تلویحا مسئولیت قبول نماید که مواضع گذشته را تکرار نمی کند و برخوردی خاکستری با وقایع جنجالی انتخابات ۸۸ داشته باشد. اما موسوی و کروبی تا کنون نشان داده اند حاضر نیستند از بیان رنگ سیاه عملکرد حکومت و کشته شدن و اذیت و آزار صد ها نفر دست بردارند.

بنابراین بن بست حصر برای حاکمیت کماکان جاری است و مشکلی امنیتی پر دردسر را برای آن ایجاد کرده است. تداوم حصر در وضعیت کنونی خوشایند حکومت هم نیست و شرایط چنین تصمیمی را بر آن تحمیل کرده است. ادامه حبس خانگی موقعیت آلترناتیوی موسوی و کروبی را قوت می بخشد. این امر تهدید امنیتی برای حکومت است. بنابراین رفع حصر به شرطی که موسوی و کروبی رویکرد متفاوتی را در پیش بگیرند برای نظام نیز منافعی دارد.

سه ساله شدن حصر علی رغم همه سختی ها، موقعیت موسوی، کروبی و رهنورد در سپهر سیاسی را ارتقاء داده و چهره آنها را به عنوان کسانی که خیر و صلاح کشور و ملت را می خواهند، تثبیت کرده است.

اما در این میان خلط رنگ های بنفش و سبز و به هم ریختن مرز های این دو خط مشی سیاسی مشکلاتی را برای رهبران نمادین جنبش سبز ایجاد کرده است. موفقیت هر جنبش نیازمند وجود پیروانی محکم و مومن است. حلقه اصلی و پایه هر حرکت فراگیر را افرادی تشکیل می دهند که تصمیم خود شان را برای راه اندازی حرکت فوق و هم پیمانی با رهبران آن گرفته اند. وجود چنین جمعی است که باعث می شود بخش های دیگر نیز به این حرکت بپیوندند و از آن یک ابر جنبش بسازند.

آینده موسوی، رهنورد و کروبی به عنوان کنشگران سیاسی تا حدی بستگی به این دارد که پایه اصلی بدنه جنبش سبز مشی پایداری را در حمایت و تعقیب راهبرد سیاسی آنها نشان دهد و دنبال مسیر موازی و متفاوتی نرود. ریزشی که در جریان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم پیش آمد و برخی بدون توجه به مواضع موسوی و کروبی دنبال حسن روحانی رفتند، مشکلاتی را پدید آورد.

 بعد از گذشت شش ماه از ریاست جمهوری روحانی این تصور که پیروزی وی به معنای رفع حصر موسوی و کروبی است در عمل غلط از کار در آمد و دیگر محلی از اعراب ندارد. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند و کلید روحانی نتواند قفل حصر را باز کند آنگاه فاصله راه های سبز و بنفش بیشتر می شود.

شکست حصر و متحقق ساختن وظیفه بدنه جنبش سبز در قبال رهایی شرافتمندانه موسوی، کروبی و رهنورد و دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی همانگونه که از قبل قابل پیشبینی بود امری نیست که صرفا با رایزنی ها و فعالیت های دولتی قابل حل باشد بلکه نیازمند حرکت های از پایین به بالا و جامعه محور است.

حال اگر در ماه های آینده وضعیت کنونی ادامه پیدا کند، رفع حصر ناگزیر موکول به اعتراضات و کنش های جمعی خواهد شد در این شرایط تصمیم گرفتن در دو راهی سبز و بنفش امر کلیدی خواهد بود. وجود اراده های خلل ناپذیر، معتقدان پایدار و رهبری کارآمد می تواند جنبش اعتراضی قوی پدید آورد که درب های حصر را باز کند.