نمایش روز♦ تئاتر ایران

نویسنده
جمشید کمالی

نادر برهانی مرند متولد 1349، فوق لیسانس رشته نمایش و جزو کارگردان هایی است که در سال 76 و تولد ‏دوباره تئاتر به همراه محمد یاراحمدی و کورش نریمانی گروه تئاتر معاصر را بنا نهاد. برهانی مرند تاکنون ‏نمایش های زیادی را نوشته و کارگردانی کرده است. اما استقبال فراوان از اجرای وی از نمایش مرگ فروشنده ‏آرتور میلر در سال گذشته سبب شد تا امسال به سراغ نمایش مرغابی وحشی هنریک ایبسن برود…‏

nader1.jpg

‎ ‎مرغابی وحشی‎ ‎

نویسنده: هنریک ایبسن. کارگردان: نادربرهانی مرند. موسیقی: امیر قربانی. طراح صحنه: منوچهر شجاع. ‏بازیگران: سیما مبارکشاهی[هدویک]، هومن برق نورد[یلمر]، ایوب آقاخانی[گریگرز]، کاظم هژیرآزاد[هاکون]، ‏سیامک صفری[اکدال]، الهام پاوه نژاد[جینا]، علاء محسنی[ رلینگ]، فرزین محدث[مولویک].‏

گریگرز پس از اینکه نتوانسته به وصال جینا، خدمتکار مادرش برسد و با علم اینکه پدرش با این زن رابطه ‏داشته، شهر خود را ترک می کند. او اینک پس از 15 سال بازگشته و می فهمد پدرش پس از رفتن او مقدمات ‏ازدواج جینا را با یلمر تدارک دیده است. حال یلمر و جینا دختری 15 ساله دارند که او را هدویک می نامند. ‏گریگرز با تمام قوا از جینا انتقام می گیرد. او راز پدرش و جینا را به هلمر می گوید و یلمر دچار جنون می شود. ‏گریگرز چند سال بعد از عذاب وجدان خود را می کشد و در حالی که جینا زودتر به زندگی خود خاتمه داده است.‏

‎ ‎تقدیر محتوم‏‎ ‎

در اوایل نمایش مرگ دستفروش فصلی وجود دارد که نادر برهانی مرند آن فصل را به خوبی تصویر می کند. ‏جینا و هدویک کنار صندلی یلمر نشسته اند و او برای آنها فلوت می زند. این صحنه رویایی با ورود گریگرز ‏ناگهان برهم می خورد. جینا از جای خود بلند می شود و با نگاهی آمیخته با ترس که به گریگرز می افکند از ‏صندلی یلمر دور می شود. کارگردان در این صحنه به خوبی کلیت نمایش را در قالب یک صحنه نمایان می سازد. ‏جمعی که متفرق می شود تم اصلی نمایشنامه هنریک ایبسن است.‏

گریگرز پس از 15 سال آمده که پرده از حقایق بردارد و هر چند حقیقت رخ می نماید، اما خود گریگرز را تا ‏ژرفنای پستی تنزل می دهد. گریگرز دوست داشتنی ناگهان به گرگی بد طینت تبدیل می شود که زندگی جینا، ‏هدویک و یلمر را از هم می درد. ‏

ایبسن در نمایشنامه های خود نگاهی کاملاً همدلانه به زندگی زن هایی دارد که در قربانی مردسالاری جامعه می ‏شوند و در بر اثر تصمیم ناگهانی مردها تمام ارزش های انسانی خود را از دست می دهند. نمونه بارز تر این مثال ‏نمایشنامه های خانه عروسک و هداگابلر هستند که ایبسن در آنها به تمامی موقعیت زن را در برابر مردان به ‏تصویر می کشد. در نمایشنامه مرغابی وحشی نیز این مسئله نمودی آشکار دارد اما برهانی مرند در بازخوانی و ‏دراماتورژی کار کوشیده تا این اضمحلال را در قالبی کلی تر به خانواده تسری دهد. ‏

nader2.jpg

اکدال پیر که سیامک صفری استادانه نقش او را بازی می کند، در خانواده یلمر نمایشگر سرخوشی است. ‏سرخوشی که کمی هم از دنیای عقلانی خارج می نماید. او تمام فقر خانواده را پس شوخی هایش پنهان می کند. در ‏سوی دیگر خانواده گریگرز قرار دارند که دائم در صدد برهم زدن آسایش خانواده اکدال هستند. پدر گریگرز به ‏پدر اکتال پیله می کند و سعی دارد با تخریب شخصیت او به خانواده انها تعدی کند. درصورتی که سال ها قبل در ‏ارتباطی که با جینا داشته این تعدی صورت گرفته است.‏

در این سو نیز جینا در تمام این سال ها سعی کرده گذشته را فراموش کند و برای همسر و دخترش زندگی بی ‏دغدغه ای را فراهم بیاورد. اما بازهم زمانی که مردان تبانی می کنند تمام تلاش های جینا یکسره برباد می رود. ‏هیچ شخصیتی نیز حاضر نمی شود کمی از این تلاش ها را به یاد بیاورد و به یکباره تیشه بر بنیان همه چیز می ‏زند. برای جینا هم که با تمامی تلاش ها نتوانسته از تقدیر خود بگریزد راهی نمی ماند مگر اینکه با خیالی راحت ‏ماشه را بکشد و زندگی اش را به پایان برساند. ‏

برهانی مرند در طراحی این نمایش چندان شخصیت ها را در فضاهای متعدد فیزیکی قرار نمی دهد. بلکه سعی ‏می کند همه حوادث را در محور خانه اکتال گرد آورد تا قوام و بعد ها اضمحلال مورد نظر در این اثر بیشتر خود ‏را به رخ تماشاگر بکشد. البته در همین راستا بیشتر گرفتار نمایشنامه می ماند. ایده های اجرایی بسیاری که در ‏نمایش مرگ فروشنده وجود داشت اینجا جای خود را به پای بندی به نمایشنامه ایبسن می دهد. ‏

nader3.jpg

تنها عاملی که اندکی به اجرای کار استقلال می بخشد جنس بازی بازیگران است. اگرچه الهام پاوه نژاد انتخاب ‏مناسبی برای جینا نیست، اما در برخی صحنه ها بازی جذابی را به نمایش می گذارد. از جمله زمانی که می داند ‏یلمر همه چیز را فهمیده و تا صبح منتظر یلمر بیدار می نشیند. بی خوابی و آشفتگی او در حالی که تنها چند لحظه ‏پیش سرخوش و پر حرکت بود، بسیار قابل تامل است. ایوب آقاخانی هم اگر چه سعی می کند ماهیت گریگرز را ‏یکباره آشکار نسازد اما در برخی لحظان آن را لو می دهد. علا محسنی و فرزین محدث هم تمام قدرت بازی شان ‏را به طور یکسان در کل کار پخش می کنند که نقش دوم هایی جذاب از خود به یادگار می گذارند. یلمرهم با بازی ‏هومن برق نورد به یکباره از سرخوشی کودکانه به دنیایی دیگر پرتاب می شود که جای تحسین دارد. این اتفاق در ‏مورد کاظم هژیر آزاد هم رخ می دهد و اما گل سرسبد بازیگران این نمایش سیامک صفری است که در کل کار ‏نقش تسکین دهنده کمیک کار را برعهده دارد. او می کوشد با طنزی تلخ در برخی صحنه ها سنگینی نمایش را ‏سبک تر کند تا تماشاگر زیر با فشار روحی قابلیت تفکر نیز داشته باشد.‏