ویژه نامه ♦ فروغ و سیاست

نویسنده

دکتر م. قانون پرور- فروغ مشهورترین شاعر معاصر ایران در جهان است. از شعر فروغ، بیش از هر شاعر و ‏نویسنده معاصر دیگری، ترجمه شده است. در یک نگاه ساده، اگر نام فروغ فرخزاد را در ماشین جستجوی گوگل ‏قرار دهیم، تعداد مطالبی که ظاهر می شود، دو تا سه برابر شاعر بعدی، یعنی سهراب سپهری است. ‏

forogh6.jpg

فروغ و ترجمه شعر معاصر در غرب

نظریه های زیادی پیرامون ترجمه شعر وجود دارد، برخی این کار را نوعی خیانت می شمارند و عده ‏ای بر این باورند که می توان به نوعی روح شعر را به زبانی دیگر آورد. نظر شما در این باره ‏چیست؟

من هرگز قبول ندارم که ترجمه شعر غیر ممکن است، مگر می شود هر آدمی، تمام زبان ها را بیاموزد؟ اگر ‏ترجمه نباشد، زبان و ادبیات در محاصره مرزها قرار می گیرند، به گمان من حتی ترجمه “ بد ” هم خوب است.‏

روند کیفی و کمی در ترجمه از ادبیات ایران به زبان های غربی را چگونه ارزیابی می ‏کنید؟

در قرون 19 و 20 میزان قابل قبولی از ادبیات کلاسیک ایران ترجمه شد، و شعرای کلاسیک ما، تا حدودی به ‏دنیا شناسانده شدند. اما در رابطه با ادبیات معاصر، اوضاع کمی متفاوت است، چون اگر قصد داشته باشیم از تمام ‏داستان کوتاه و رمان و نمایشنامه و شعر و… که ترجمه شده اند، یک کتاب شناسی تهیه کنیم، برگه های این ‏فهرست، از چند صفحه بیشتر نمی شود.‏

میزان ترجمه هایی که چه قبل و چه بعد از انقلاب، از ایران بیرون می آید، بسیار کمتر از آن چیزی است که از ‏‏22 کشور عرب خارج می شود. و در واقع ما در شناساندن خود و ادبیات مان، به جهانیان، بسیار ضعیف عمل ‏کرده ایم.‏

آیا شما احساس نمی کنید که این کم لطفی به ترجمه، از دیرباز در ایران وجود داشته است؟

آره و نه ! زیرا میزان ترجمه هایی که از دیگر زبان ها به فارسی صورت گرفته است، بسیار زیاد است.‏

 

اما منظور من از فارسی به دیگر زبان ها بود.

درست است. زیرا همین میزان ترجمه ای هم که در دست است، بیشتر توسط غربی ها صورت گرفته تا ایرانی ها.‏

در میان سخنان تان اشاره ای داشتید به بی مهری به ادبیات معاصر، به نطر شما جایگاه فروغ، در در ‏میان همین اندک ترجمه موجود، کجاست؟

از شعر فروغ، بیش از هر شاعر و نویسنده معاصر دیگری، ترجمه شده است. در یک نگاه ساده، اگر نام فروغ ‏فرخزاد را در ماشین جستجوی گوگل قرار دهیم، تعداد مطالبی که ظاهر می شود، دو تا سه برابر شاعر بعدی، ‏یعنی سهراب سپهری است. و بعد سهراب سپهری، با نفر سوم، که شاملو است، فاصله عجیبی دارد. این جالب ‏است، چون در ظاهر به نظر می رسد که شاملو از دیگران مشهورتر باشد.‏

گمان نمی کنید، که شاید عدم استقبال غرب از شعر و ادبیات معاصر ایران، باعث شده است، تا ‏مترجمان هم در این حیطه وقت کافی نگذارند؟

خیر. این طور نیست. ما هنوز یاد نگرفته ایم چگونه خود را به ناشرین مهم دنیا معرفی کنیم.‏

و این البته، کاری است که زمان زیادی می طلبد. مانند کالایی که باید آن را بشناسند. تا مردم از وجود آن کالا ‏آگاهی نیابند، به داشتنش احساس نیاز نمی کنند. در دنیای کاپیتالیسم، تمام ماجرا همین است. باید هرچه بیشتر و ‏بیشتر از ادبیات معاصر ایران ترجمه شود، امیدوارم با زیاد شدن ترجمه ها، تا اواخر قرن 21، ادبیات ایران در ‏دنیا شناخته شده باشد.‏

به عنوان سوال آخر، برسیم به تفاوتی که در ترجمه های گوناگون از فروغ وجود دارد، در قسمتی از ‏سخنانتان، 8 ترجمه از شعر فروغ را با هم مقایسه کردید، جدا از اشتباهاتی که گاه در ترجمه رخ می دهد و جای ‏دفاع ندارد، به نظر شما، نقش “ سلیقه ” در این میان چیست؟

بسیار مهم است. مثلاً همین خانم ولپه که امروز ترجمه هایش را ارائه کرد. این نوع ترجمه از شعر، کاملا به ‏سلیقه شخصی مترجم مربوط است. و در واقع خود ترجمه نوعی دیگر از شعر است.‏