سربازان اسیر و حقوق بشر انتخابی

نویسنده

talaee.jpg

شبانگاه پنجشنبه آخرین روز از خرداد ماه امسال، شانزده نفر از فرزندان کشورمان در حین انجام وظیفه سربازی در ‏یکی از پاسگاه های مرزی، در شرق کشور به اسارت برده شدند. گروهی موسوم به جندالله به سرپرستی عبدالمالک ‏ریگی مسئولیت این عملیات ربایش را بعهده گرفته است. خبر مذکور در تمام رسانه های رسمی داخلی و خارجی و ‏مخالف و منتقد انتشار یافت و متاسفانه با کمترین اقبال عمومی روبرو شد. ‏

در این جریان جراید دولتی و موافق داخل کشور به توصیه های امنیتی بعضی از مسئولین سکوت پیشه کردند و عملاً ‏شانس بررسی این واقعه تلخ را از دست دادند. اما آنچه بسیار موجب تاسف و تاثر شد برخورد انتخابی و سلیقه ای ‏بسیاری از مطبوعات خارج از کشور و فعالان و مدعیان سینه چاک حقوق بشری خارج از کشور بود که نه تحت فشار ‏حاکمیت قرار داشتند و نه دلیلی برای خاموش نشستن. ‏

درجایی که صفحات اصلی تمام روزنامه ها و سایت های خبری منتقد نظام در خارج از کشور مملو است از خبرهای ‏بازداشت و تهدید فعالان و روزنامه نگاران داخلی و حتی ضبط پاسپورت و توبیخ چند ساعتهء آنان شانس مطرح شدن ‏در تیترهای بزرگ خبری را پیدا می کند، متاسفانه مرگ پنج سرباز و اسارت دردناک یازده نفر دیگر آنان هنوز ‏مجالی برای تحلیل و بررسی پیدا نکرده است. ‏

فعالان حقوق بشر، از آنجا که بارها از طرف مقامات سیاسی ایران متهم به سیاسی کاری شده اند نمی بایست در قبال ‏چنین موضوعی سکوت اختیار می کردند. آنها اگر به واقع حقوق بشر را پیگیری می کنند نمی توانند حقوق سربازان ‏بی گناه ایرانی را نادیده بگیرند و تنها به بهانهء خدمت کردن آنها در نظام جمهوری اسلامی از شانس حمایت بین المللی ‏بی بهره شان بدانند. ‏

توجهء بی حد و انتهای گروه های فعال حقوق بشری و مطبوعات منتقد خارج از کشور به بازداشتهای حکومتی امری ‏است مهم و البته بسیار سودمند برای جامعه و رشد و توسعه سیاسی کشور اما آنچه در رفتار این مجموعه مدعی بیشتر ‏به چشم می خورد رفتارسلیقه ای، انتخابی و سیاسی است که عملاً تاثیر تلاشهای مفید و اساسی آنها را به حداقل می ‏رساند. ‏

بی توجهی ناشیانه و یا تعمدی به جان مهمترین قشر بی ادعای جامعه که بار سنگین امنیت در تمام مواقع تاریخ را ‏بدوش کشیده است به سادگی قابل بخشش نیست. همانطور که تلاش شجاعانه بشری و اجتماعی بسیاری از مدافعان ‏آزادی و حقوق بشری در داخل و خارج از کشور از نگاه آیندگان دور نخواهد ماند بی توجهی و سکوت آنان به این ‏واقعه تلخ نیز فراموش نخواهد شد.‏

اما آنچه بیشتر در حاشیه این واقعه تلخ و دردناک اهمیت پیدا می کند دلایل این بی اعتنایی در میان قشر روشنفکر و ‏متعالی امروز جامعه منتقد ایرانی است. همانطور که در یادداشتهای قبل هم تلویحاً اشاره کردم، معنای فلسفی و ارزشی ‏واژه “امنیت” در ساختار فکری قشر روشنگر جامعه هر روز بیشتراز پیش بی اهمیت می شود. آ ن طور که از ظاهر ‏امر پیداست موضوعاتی چون امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور دیگر دغدغهء روشنگران مدرن نیست، آنها معتقدند ‏که دل درگرو موضوعات مهمتری دارند و چنین موضوعات موج دومی را از اعتبار و پشتوانهء فلسفی کافی برای ‏گفتگو و مباحثه برخوردار نمی دانند.‏

مدافعان حقوق بشر امروز ایران هم، متاسفانه قدر و منزلت فعالیت حرفهء خویش را تنها در دفاع از حقوق مخالفین ‏نظام تعریف کرده اند از این رو باید سخت کوشید تا حقوق شهروندان ایرانی خارج از این مرزبندی را دوباره احیا کرد. ‏

جامعه نظامی و امنیتی کشور متاسفانه و صد البته به اشتباه مورد اتهامی است بی اساس، عده ای از سر بی توجهی و یا ‏تعمد تمام نیروهای نظامی کشور را در خانواده بازجویان سیاسی زندان اوین و یا روسای سیاسی سپاه قرار داده اند و به ‏همین بهانه مطالبهء حقوق مشروع آنان را جایز نمی دانند. حال آنکه این خانوادهء بزرگ در ساختار اجتماعی کشور ‏درست مثل دیگر نیروهای اجتماعی، ایفا گر هزاران نقش حیاتی است. ‏

سربازان وظیفهء ربوده شده در واقع نماد آسیب پذیری ساختار امنیتی کشور می باشند، آن دسته ای که معتقدند برقراری ‏امنیت و ارتقا آن موضوعی است فقط در انحصار حاکمیتها، به طور حتم درک کافی و سالم از این موضوع حساس ‏ندارند. ‏

مطبوعات آزاد و تحلیلهای واقع گرایانه کارشناسان در این حوزه می تواند زمینهء آگاهی بیشتر اقشار جامعه را فراهم ‏آورد و اهمیت ارتقاء مفهوم امنیت در تمام عرصه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه را بیشتر از ‏گذشته مطرح سازد. ‏

جوامع متمدن و مدرن با نگاهی به ارزشهای کلاسیک موضوع امنیت و طرح تعاریف جدید و مترقی در این حوزه، ‏فضای توسعه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی خود را بیشتر از پیش فراهم آورده اند. اگر در پیمودن راه تجدد از غرب ‏الگو برداری می کنیم، آیا بهتر نیست در قبال واژه های حساس نیز، همچو آنان موضع بگیریم؟ آیا تمام روشنفکران ‏غربی، چنین از مفاهیم کلاسیک گریزانند؟

توسعه در تمام عرصه های اجتماعی، تنها در پناه امنیت ممکن می باشد و بدون این عنصر حیاتی در جامعه، نمی توان ‏ادعای سازماندهی یک جامعه پویا را مطرح نمود. متاسفانه موضوع امنیت در ساختار سیاسی منتقدان سیاسی امروز ‏کشور بسیار منفی و حکومتی تلقی می شود و همین نگرش شرایط بازنگری و طرح موضوعات را محدود کرده است. ‏امید است با نگاهی عمومی تر به موضوع امنیت و نگرش غیر سیاسی به این مهم بتوانیم سنگ بنای مشترکی برای ‏توسعه جامعه فردایمان پدیدار بسازیم.‏