حسن آقای اول، حسن آقای دوم

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

توی ده شلمرود
حسنی تک و تنها بود

حسنی دولا دولا

اسمش حسن نصرالله

حسنی نگو بلا بگو
تنبل تنبلا بگو

قلیون و منبرش به راه

هوادار منترش به راه

 

موی بلند، ریش سیاه
ناخن دراز، واه واه واه

نه سوریه، نه روسیه
نه اون که کاپشن طوسیه
هیچکس باهاش رفیق نبود

توی جنوب لبنان

نشسته بود سرگردان

 

نه موشکی هوا کنه

نه گردوخاک به پاکنه

نه پولی داشت که جنگ کنه

خرج بمب و تفنگ کنه


تنها روی سه پایه
نشسته بود تو سایه


عرفات می گفت:
حسنی می آی رفیق بشیم؟
نه نمی آم نه نمیام
رفیقای شفیق بشیم؟

نه نمی خوام نه نمی خوام


کره الاغ مش علی

قدش کوتاه و هپلی

سه ماهه حموم نرفته

تا پشت بوم نرفته

یهو اومد از اون ورا
یورتمه می رفت تو کوچه ها

الاغه چرا یورتمه می ری؟

دارم می رم بار ببرم

دیرم شده عجله دارم

می خوام غنی سازی کنم

با اسرائیل بازی کنم

پول دارم یه میلیون

با موشک فراوون

 

اورانیوم، اوورت اوورت

حرفای گنده، چرت و پرت

دنیا مدیریت می شه

تا بشه خریت می شه

آقام می گه برو دارمت

هیش وقت تنها نمی ذارمت

 

حسنی می گفت:
الاغ خوب باغچه

قدت دراز تا تاقچه

چشمای کون خروسی

بیروت بریم عروسی؟

 

چقدر حرفات قشنگه

آدم دلش می شنگه!

 

الاغه گفت:

حسنی خوب و نازنین
لنگ در هوا سر بر زمین
چفیه خوبی داری

بیا که بریم سواری

 

سواری می دم حسابی

بدون حساب و کتابی

پول دارم ذخیره

گور بابای فقیره

ذخیره های ارزی

اینو می خوری نلرزی!

 

حسنی شاد و خندون

زرتی اومد تو تهرون

 

هتل داره طبق طبق

سگا به دورش وق و وق

یه شهر دلواز داره

نفت داره، گاز داره

ملاقات با آقا رفت

پیش آقا تنها رفت

 

یک کیسه پول یا مفت

با هفت تا گردن کلفت

 

موشک شهاب فوتوشاپ

برنده شد توی سه قاپ

بمب های بسته بسته

حالا مگه می گه بسه!

 

حسنی اومد تو بیروت

با بمب و توپ و باروت

دیگه آقا رو بنده بود

یه مرغ پرکنده بود

می گفت تهرون قشنگه

پر از توپ و تفنگه

 

پسته و قالی داره

دلار عالی داره

پول های مفت چنگ مون

با دوستای مشنگ مون

دستمال یزدی بردار

هر چی می خوای بزن بار

 

بگو که شما امامی

مثل ماه تمامی

تا پول داری رفیق تم

مخلص بند کیفتم

 

( قصه حسن آقای دوم)

 

از اون طرف تو تهرون

حسنی نشسته حیرون

 

اون حسنی یکی دیگه بود

اون که چیزی نمی گه بود

 

حسن آقای گلدسته

وسط هزار تا دسته

تا که یکی از زندون

هنوز بیرون نجسته

صد تا آدم با دستبند

به جاش اون تو نشسته

 

نه نقدی مو فلفلی

سردار گرد قلقلی
نه علی زرد کاکلی
هیچکس باهاش رفیق نبود

خاتمی می گفت:
حسنی میای بازی کنیم؟
بله می آم بله می آم
سرتو میخوای اصلاح کنی؟
بله می خوام بله می خوام

 

مردم شهر داد می زدن

هوار و فریاد می زدن

” هوار هوار بردن

دار و ندار ما رو”

حسنی می گفت نذارین

ببرن این صدا رو

کره الاغ مش علی

حموم نرفته، هپلی


الاغه چرا یورتمه می ری؟

دارم میرم بار ببرم
کودتا شده عجله دارم


یکی داره عکس می گیره

ای میل و فکس می گیره

یه روزنامه وامونده

وزیر ارشاد جامونده

یکی رنگ سبز به دستشه

کروبی هم که بستشه!

 

الاغه گفت:

حسنی خوب و نازنین

سر به هوا پابرزمین

یالت بلند و پرمو
آدم با آبرو

یک کمی به ما سواری می دی؟

نه که نمی دم، نه که نمی دم
چرا نمی دی؟

واسه اینکه من تمیزم
پیش همه عزیزم
همه منو دوست می دارن

روی چشاشون می ذارن


اما تو چی؟
موی بلند روی سیاه
ناخن دراز واه واه واه!

آبروی ما رو بردی

ریدی تو هر چی خوردی

مملکته یا خلا؟

نازل شد این طور بلا؟

در وا شد و یه سردار
دوید و اومد با دلار

وزوز کنان
گردش زنان
اومدو اومد پیش حسنی

می آی با من بازی کنی؟

دل همه رو راضی کنی؟

حرفای خوب خوب بزنی؟

به هر کی شد چوب بزنی؟

دل آقا رو دست بیاری

مخلص و دربست بیاری

 

حسنی گفت:

نه که نمی آم، نه که نمی آم

چرا نمی آی؟

 

واسه مامان سهراب

واسه ندا که رفت خواب

واسه محسن که پر زد

تو کهریزک پرپر زد

واسه اونا که اسیرن

اگه نباشیم می میرن

 

الاغه با چشم گریون
پا شد و اومد تو میدون:

آی نقدی فلفلی

آی سردار قلقلی
می آین با من بازی کنین؟

بله می آیم بله می آیم

هر چی بگم شما می خواین؟

بله می خوایم، بله می خوایم

 

نقشه کشید با سردار

با هفت تا مرد بیکار

حسنی رو حیرون کنه

از میدون بیرون کنه

حسنی رو بیرون کردن

اون حسن رو آوردن

 

شعار دادن داد زدن

نعره و فریاد زدن

سید حسن نصرالله

نواده روح الله

 

انگار که هر کی که بده

اگه بکشه یه عربده

دنیا به کامش می شه

خونه به نامش می شه

 

حسنی نگو یه دسته گل
تر و تمیز و تپل مپل

حسن و حسین، پری و مهین

اصغر و کامبیز از نمین

حلقه زدن دور حسن
همگی به دورش مرد و زن

 

این عهدو با هم بستیم

ما همه با هم هستیم!

بالا رفتیم ماست بود

قصه ما راست بود!

پائین اومدیم دوغ بود

اون کوتوله دروغ بود!