برش وگسست از طبیعت…
نمایشگاه نقاشیهای حمید رضا یراقچی از ـ دوم دیماه ـ در گالری مریم فصیحی هرندی برپا شده است. همکارمان در تهران گزارشی از این رویداد هنری آماده کرده است که در ادامه می خوانید…
یراقچی مجموعه آثار این نمایشگاه را از میان سه مجموعه مختلف که در فاصله اسفندماه 89 تا امروز کار شده،انتخاب کرده است. مجموعههای “غروب”،”پیتر بروگل” و “او تنهاست” در امتداد یکدیگر خلق شدهاند و پایه همه آنها برطبیعت است،اما در عین حال این نقش کلیدی با نگرشهای مختلفی مورد توجه نقاش قرار گرفت است. تعدادی از این تابلوها با تکنیک رنگ روغن روی بوم و برخی نیز با کاغذ و به صورت میکس مدیا کار شده است. در میان این 35 تابلو نیز دو کار به صورت بزرگ و در ابعاد 150×180 ارائه شده و مابقی در اندازههای کوچک به نمایش در آمد.
منظرهنگاری یراقچی حاصل مواجهه مستقیم او با طبیعت و درگیر شدنش با پیچ و خمها، پستیها و بلندیهای آن است. او نه به عنوان جزئی از طبیعت، بلکه در نقش خودش، یعنی یک انسان شهرنشین، گسسته از شیوههای سنتی تولید و گسسته از طبیعت، در طبیعت گام میگذارد و سعی دارد به واسطه کار بر روی طبیعت با آن ارتباط برقرار کند.
این نقاش با چنین نگاهی نمایشگاه اخیرش را برپا کرده است. گویی می خواهد تضادهای موجود در طبیعت همچون گرما و سرما، سختی و لطافت و.. را در کنار هم بیاورد و نشان دهد با وجود تضادهای موجود در طبیعت همه آنها با یکدیگر هماهنگ هستند.
زمینه کارهای وی آبستره و رنگ ها با ضربه قلم های عصیانگر نمایان شده اند. به نوعی زمینه آثار یراقچی کلی ولی موضوع ها جزئی هستند. ابرها در آثار قبلی وی به عنوان عنصری از ترکیب بندی نه موضوع اصلی کادر تابلوهایش قرار داشتند در حالی که ابرها در مقابل دیگر عناصر نقاشی هایش از ارکان اصلی و میانی آثار وی در این نمایشگاه محسوب شده اند.
قصد این نقاش یکی شدن با طبیعت یا تسلی یافتن با آن نیست، بلکه کلنجار رفتن با آن از طریق نقاشی کردن است.
سازهی نقاشیهای یراقچی زمین و درخت و گل و گیاه و در یک کلام عناصر طبیعت است. زبانش نیز کم و بیش سنتی است اما او این توان را دارد که به این زبان لهجهیی نو و روزآمد بدهد. نمیخواهد با این زبان گزارش و روایتی از جهان و طبیعت به دست دهد. نقاشیهایش نه تصویر ظاهری جهانی است که به چشم دیده میشود . نه ایماژ جهانی رویایی است. آنچه نقاش به نمایش میگذارد یادگارهای نگاهی گذرا به چشماندازهایی است که تنها با نیروی تصور میتوان به آنها دست یافته نا با خیال پردازی.
هدف یراقچی بر پرده آوردن ظاهر طبیعت به شیوه و روشی خاص نیستَ، به نمایش بخش و برشی از طبیعت نیز نمیپردازد. با این همه اثرش نوعی ترجمان احساس طبیعت است. احساسی که سخت واقعی و بیخدشه جلوه میکند و شکل حضور نقاش در برابر طبیعت را به خود میگیرد. طبیعتی که او در آثارش تصویر میکند اهمیتی متافیزیکی دارد و بازتاب نوعی آگاهی درونی است.
او تلاش دارد تا از راه به کارگیری ابزاری که با آن نقاشی میکند بر طبیعت فائق آید. کار او مشاهدهی منفعلانهی طبیعت نیست، بلکه کلنجار رفتن دائمی با آن است برای آن که رابطهی خود را با چشمانداز تعریف کند.
در این راه، او طبیعت را ساده میکند، فضا را تقسیم مینماید، رنگها را تغییر میدهد، کارماده را جایگزین میکند و همهی اینها را باز میآزماید. او سعی دارد به همهی تجربیاتاش از نقاشی در فضای آزاد و در بطن طبیعت، نمودی تجسمی ببخشد. به مدد این خواست آگاهانه، حاصل کار او همیشه و همیشه نقاشی است؛ چیزی ملموس و نشانه رفتنی.
کوتاه از زندگی نقاش…
حمیدرضا یراقچی متولد تهران است و لیسانس گرافیک را از دانشگاه علم و فرهنگ دریافت کرده است. برپایی نمایشگاه گروهی طراحی در نگارخانه کمالالدین بهزاد،حضور در دومین بینال طراحی در نگارخانه برگ ،نمایشگاه گروهی کالکوگرافی در نگارخانه جمشیدیه،نمایشگاه گروهی طراحی در زنجان، حضور در نخستین سالانه طراحی دکتر سندوزی در موزه امام علی،نمایشگاه گروهی نقاشی در نگارخانه هور،منتخب نخستینجشنواره نقاشی رشد در نگارخانه صبا از جمله فعالیتهای اوست. او همچنین عنوان منتخب هفتمین دوسالانه نقاشی ایران را در کارنامه هنری خود دارد.