گلشیفته فراهانی اولین بازیگر زن ایرانی است که با وجود زندگی در ایران، توانسته در سینمای هالیوود بازی کند. فیلم ”یک مشت دروغ” ساخته ریدلی اسکات آخرین فیلمی است که او در آن به ایفای نقش پرداخته است. فیلمی که هم برای او شهرت به ارمغان آورد و هم دردسرساز شد. بازی در این فیلم در سختگیرترین دوران وزارت ارشاد تاریخ جمهوری اسلامی، او را با بازجویی، اخطار و ممنوع الخروجی مواجه کرد. چندی پس از خروج از ایران او گفت که به دلیل بازی در این فیلم از سوی وزارت ارشاد و اطلاعات بازجویی و بازخواست شده است.
همچنین قرار شد پرونده ای در دادگاه برای او باز شده تا به اتهامش مبنی بر بازی در سینمای آمریکا بدون اخذ مجوز از وزارت ارشاد رسیدگی کند. هرچند وی قصد نداشت به ایران بازگردد اما عده ای از سینماگران رایزنی هایی را برای بازگرداندن دختر کوچک سینمای ایران انجام دادند. در نتیجه این اقدامات بود که چندی پیش شمقدری مشاور هنری رییس جمهور از بدون اشکال بودن بازگشت گلشیفته به ایران خبر داد و هفته پیش از سوی مدیر برنامه های فراهانی اعلام شد که با آغاز اکران نوروزی “فیلم درباره الی” او به ایران باز خواهد گشت.
گلشیفته فراهانی کیست؟
رهاورد (گلشیفته) فراهانی 19 تیر 1362 در تهران و در خانواده ای هنرمند متولد شد. وی یک خواهر (شقایق فراهانی، لیسانس نقاشی، بازیگر) یک برادر (آذرخش، لیسانس موسیقی، کاریکاتوریست) دارد. خانواده فراهانی یک فرزند خوانده معروف نیز دارد. اردشیر رستمی کاریکاتوریست، تصویرساز، مجسمه ساز، معمار، طراح لباس، شاعر و بازیگر است. او چندی پیش در سریال شهریار، در نقش شاعر شهیر آذری بازی کرد. پدرش بهزاد فراهانی متولد 1323، اصلیت فراهانی (اراک) دارد و از جمله بازیگران مطرح تئاتر و سینمای کشور پیش و پس از انقلاب است که عمری را در رادیو گذرانده و مادرش فهیمه رحیم نیا متولد 1326 تهران و فارغ التحصیل رشته هنرهای تجسمی از دانشگاه. D.E.A علوم انسانی استراسبورگ فرانسه است. وی فعالیت هنری خود را از سال 1347 در گروه هنر ملی و فعالیت سینمایی خود را از سال 1349 به عنوان بازیگر در فیلم “تجاوز” آغاز کرد.
وضعیت خانوادگی
آن زمان که گلشیفته به دنیا آمد، خانواده فراهانی دیری از بازگشت شان به ایران نگذشته بود. بهزاد فراهانی سال 53 به دلیل مشکلاتی که برای ادامه کار در ایران می دید و به دلیل نگاه سیاسی اش به فرانسه مهاجرت کرد و پس از انقلاب به ایران بازگشت، اما فضا برای هنرمند سیاسی چپ هنوز باز نشده بود. خانواده در شرایط بد مالی به سر می بردند و پدر خانواده با کارهای گوناگون از جمله مسافرکشی یا مترجمی سعی داشت تا چرخ زندگی خانواده را بچرخاند. اسم گلشیفته در شناسنامه “رهاورد” ثبت شده، این بدان دلیل است که نام گلشیفته از سوی ثبت احوال در آن زمان مناسب تشخیص داده نشده بود. در خانه و میان دوستان گلی صدایش می کنند، اما وی با نام گلشیفته در ایران شناخته شد. کودکی اش در یوسف آباد گذشت، پنج ساله بود که آموزش موسیقی و پیانو را آغاز کرد.
از علاقه به موسیقی تا ایفای نقش در درخت گلابی
کودکی بسیار پرتحرک و شیطان بود، اما به موسیقی علاقه ای خاص داشت. در سال 68 که پدرش دوباره توانست وارد عرصه سینما- تئاتر شود، او نیز در کنار پدر به ایفای نقش در چند تئاتر عروسکی پرداخت. او در 12 سالگی به هنرستان موسیقی رفت. برای اولین بار در 14 سالگی برای بازی در نقش “میم” در فیلم درخت گلابی ساخته داریوش مهرجویی به بازی گرفته شد. سال قبل از آن خواهر بزرگتر وی شقایق در فیلم “لیلا” ساخته دیگر داریوش مهرجویی بازی کرده بود. نقش موثر در بازی گرفتن از این دو جوان را محمدرضا شریفی نیا برعهده داشت، او به عنوان دستیار کارگردان، بازیگران را به مهرجویی معرفی می کرد.
گلشیفته به خاطر بازی در همان فیلم یعنی درخت گلابی توانست جایزه بهترین بازیگر نقش زن در بخش بین الملل شانزدهمین جشنواره فیلم فجر (سال 76) را از آن خود کند. جایزه ای که سرنوشت وی را به کلی تحت تاثیر قرار داد. آنچنان که خود گفته به عنوان دستمزد تنها یک ضبط صوت به وی هدیه داده شد. او سپس به موسیقی پرداخت، هرچند که در سال 79 در فیلم هفت پرده به کارگردانی فرزاد موتمن نقشی را ایفا کرد. پس از اخذ دیپلم، بورس ورود به کنسرواتوار وین را اخذ کرد و آنچنان که خود می گوید در حالی که بلیت وین در دستانش بود، تصمیم گرفت که مابقی عمرش را صرف سینما کند. در این میان به تحصیل موسیقی ادامه داد و چندی بعد وارد دانشگاه جامع علمی کاربردی شد و در رشته موسیقی فارغ التحصیل شد. گلشفیته فراهانی به زبان های انگلیسی و فرانسه آشناست.
ازدواج با امین محمد مهدوی
وی در سال 82 در جریان فیلم بابا عزیز با همسر آینده اش آشنا شد. امین محمد مهدوی که جزو عوامل این فیلم محسوب می شد به عنوان مترجم در کنار دیگر عوامل حضور داشت. جرقه این آشنایی در فیلم “ باباعزیز” می خورد، چندی بعد و در همان سال 82 با یکدیگر ازدواج کردند. امین محمد مهدوی متولد 15 آذر 1350، مترجم زبان های انگلیسی، فرانسه است و به زبان های عربی و اسپانیولی هم تسلط دارد.
پدر و مادر درباره ی گلشیفته چه می گویند
فهیمه رحیم نیا درباره تربیت فرزندان خود می گوید: “من بچههایم را آزاد بزرگ کردم؛ بچههایی خلاق. اما به درد زندگی محدود نمی خورند.” وی درباره تصمیم گلشیفته مبنی بر بازیگری می گوید: “اولش ناراحت بودم، چون خودم تجربه بدی از بازیگری داشتم؛ دوست نداشتم او اذیت شود، اما شقایق، گلی را به سمت بازیگری سوق داد. بازیگری آنقدر جذاب است که وقتی وارد شوی، ماندگارش میشوی.” وی اضافه می کند: “برای من مهم نبود که معدل کل ۱۸شود یا ۲۰؛ مهم این بود که چیزی یاد بگیرند. آنها را به تئاتر، سینما، نمایشگاه های نقاشی، موزهها، پارکها و طبیعت میبردیم، کاری که مادرها امروز کمتر برای بچهها یشان انجام می دهند.“
بهزاد فراهانی نیز درباره گلشیفته و دیگر فرزندش می گوید: “در سال هایی که فرصت کار نداشتیم، شب ها با آذرخش و گلی می رفتیم در کوچه پس کوچههای یوسفآباد قدم میزدیم. سعی میکردم علاقه به ادبیات و هنر را در وجود آنها بکارم. بچههای من هر کدام در شرایط متفاوت اجتماعی بزرگ شدند. گلی به نسبت، شرایط آرامی را تجربه کرد.
آذرخش در جنگ بزرگ شد. شقایق هم زندگی پیچیده ای داشت. گلی شخصیتش به گونه ای است که مرتب به آدم ابراز علاقه میکند. در شدیدترین گرفتاریها باز به ما زنگ میزند، پیغام میگذارد، به دیدنمان می آید و نسبت به ما احساس مسئولیت میکند. گاهی گلی یادداشتهایی برایم می گذارد که تنم می لرزد. یادم است یک بار ۴۰ تا قلب روی کاغذ کشیده بود و نوشته بود “بابا دوستت دارم”. او درباره موفقیت های گلشیفته می گوید: “من از موفقیت گلی همان قدر خوشحال می شوم که از موفقیت هر بازیگر دیگری هم خوشحال میشوم. موفقیت گلی برای من همان قدر دوست داشتنی است که موفقیت باران کوثری یا ترانه علیدوستی.“
کارنامه کاری با آغازی پر فروغ
درخت گلابی-1376 به کارگردانی داریوش مهرجویی؛ گلشیفته فراهانی که در این فیلم نقش دختر عمه بازیگر اصلی در فلش بک (خاطرات جوانی بازیگر) برعهده دارد. او آنچنان در این نقش قدرتمند ظاهر شد که آینده اش را تغییر داد. ماجرای فیلم این گونه است که؛ محمود نویسنده ای است که برای نوشتن باقیمانده ی کتاب جدید خود، به باغ پدری در دماوند پناه آورده است. اما در باغ درخت گلابی قدیمی که برای محمود سرشار از خاطره است میوه نداده و باغبانان از او می خواهند که در مراسمی آیینی برای ترساندن درخت و به بار نشستن دوباره ی آن شرکت کند و محمود می پذیرد و در این بین او به مرور خاطرات نوجوانی خود می پردازد، زمانی که شیفته ی دختر عمه اش بوده و به او ابراز عشق می کند و برایش اشعار عاشقانه می گوید و با او ساعت ها در باغ به اجرای نمایشنامه های مختلف می پردازد، اما روزی دختر برای خداحافظی می آید چون قصد دارد نزد پدرش که خارج از کشور است برود و محمود از او می خواهد که صبر کند و دختر می پذیرد، اما سال ها بعد که محمود وارد جریانات سیاسی می شود نامه های دختر را پاسخ نمی دهد و رفتنش را به تاریخی بعد موکول می کند تا اینکه بر اثر فعالیت های سیاسی به زندان می افتد و آن جا با دیدن یکی از اقوام دختر خبر فوت او را دریافت می کند.
شروع دوباره با هفت پرده
فیلم هفت پرده به کارگردانی فرزاد موتمن1379 کار دیگر گلشیفته است. داستان فیلم این گونه است که چهار جوان برای حل مشکل مالی خود گرد هم آمده و با هم مشورت می کنند. آن ها پس از توافق با هم تصمیم به تلاش مجدد برای تهیه پول می گیرند. اما پس از ناکامی و ناامیدی مجدداً گرد هم آمده و تصمیم به سرقت می گیرند. آن ها با فراهم آوردن مقدمات و تهیه اسلحه به فروشگاهی حمله کرده و پس از سرقت متواری می شوند. سرانجام توسط پلیس محاصره شده و کشته می شوند. گلشیفته که در نقش فرشته بازی می کند، یکی از این چهار جوان است.
زمانه؛ فیلمی ضعیف
فیلم زمانه به کارگردانی حمیدرضا صلاحمند-1380 فیلمی ضعیف از کار درمی آید. ماجرای فیلم از اینجا آغاز می شود که ازدواج سعید و زمانه (گلشیفته فراهانی) که در همسایگی هم زندگی می کنند، به رغم قول و قرارهای قبلی، با مخالفت خانواده دختر و به خصوص پدر او روبرو می شود که به دلیل جانبازی سعید به این ازدواج راضی نیست. زمانه که از سخت گیری های خانواده اش به تنگ آمده، به سعید پیشنهاد فرار و بعد ازدواج می دهد ولی سعید قبول نمی کند. خانواده زمانه برای این کار به این ارتباط پایان دهند، زمانه را روانه خانه خاله اش می کنند. اختلاف میان سعید و پدر زمانه بالا می گیرد و به خانه پدر زمانه می رود و دختر و پسر کوچک خانواده را گروگان می گیرد و پدر زمانه را تهدید می کند که تا وقتی زمانه به خانه بازنگردد، بچه ها را نگه خواهد داشت. به زودی خانه به محاصره نیروی انتظامی درمی آید و سرانجام پدر زمانه به اشتباهاتش پی برده، از زمانه می خواهد به خانه برگردد.
بازی در فیلمفارسی
فیلم دوفرشته به کارگرانی محمد حقیقت-1381. ماجرا این گونه است که پدری بعد از کشتن پسرش به امامزاده ای می رود و تمامی شب را به راز و نیاز با او می گذراند. در پاریس، پدری تز دکترای خود را درباره ی فرشتگان، جنس آنها و حضورشان در ادبیات قدیم ایران و غرب می نویسد. در بیابانی، نوجوانی که از خانه گریخته با فرشته ای آشنا می شود و دنیایش دگرگون می شود. گلشیفته در این فیلم به نقش آذر ظاهر می شود.
وی در همین سال در فیلم جای دیگر به کارگردانی مهدی کرم پور به ایفای نقش پرداخت؛ جمعی از چند زن و مرد جوان در خانه ای ویلایی در یک جزیره در حال احضار ارواح هستند. معلوم می شود آن ها در انتظار مهاجرت مخفیانه از جزیره به کشوری دیگرند. رها (گلشیفته فراهانی) نیز دختری است که مسافرت گروه را دچار مخاطره کرده، چون باردار است ولی معلوم نیست که با بودن این بچه و نبودن پدرش چه اتفاقی در انتظار اوست، در عین حال که او بر خلاف آدم های دیگر گروه که می گویند بچه را باید از بین برد، می خواهد بچه اش متولد شود. بحث بر سر ماندن بچه رها یا از بین بردنش بالا می گیرد و حالا که میان دامون و رها ارتباط روحی پیدا شده، دامون ابراز علاقه می کند تا از رها و کودک او نگه داری کند. یک فیلمفارسی تمام عیار که به خوبی و خوشی پایان می پذیرد.
سه فیلم؛ یکی از دیگری بهتر
گلشیفته در سال 82 در سه فیلم به ایفای نقش پرداخت. باباعزیز-1382 به کارگردانی محمدناصر خمیر یکی از آنهاست. ماجرای فیلم اینگونه است که پیرمرد درویش عارفی به نام “بابا عزیز” در بیابان به سوی گردهمایی درویشان که هر 6 سال یک بار برگزار می شود، در حرکت است. او که نابینا است و پیاده طی طریق می کند، نوه خود را که دختربچه ای 7 ساله به نام “ایشتار” است به همراه دارد تا راهنمایش باشد. بابا عزیز و ایشتار به رغم تمامی مشکلات راه خود ادامه می دهند و در این مسیر، با افراد و حوادث مختلفی رو به رو می شوند که با این گردهمایی در ارتباطند؛ یکی از این شخصیت ها نور(گلشیفته فراهانی) دختر جوانی است که به دنبال پدر شاعرش در پی راهیابی به گردهمایی درویشان است. این فیلم رسما اکران نشد.
گلشیفته در همین سال در دو فیلم دیگر؛ “ اشک سرما” به کارگردانی عزیزاله حمید نژاد و “ بوتیک” به کارگردانی حمید نعمت الله ایفای نقش می کند. اشک سرما روایت جنگ و درگیری هایی است که در کردستان شروع شده، بخش وسیعی از منطقه مین گذاری شده و هر روزه عده ای سرباز کشته می شوند. کاوه کیانی که در خنثی کردن مین ها تخصص دارد برای مأموریت عازم منطقه می شود. از همان روز اول فرمانده تأکید دارد که بین سربازان و مردم معمولی مراوده ای نباید وجود داشته باشد، کیانی چند بار در مأموریتهایش روناک، دختر چوپانی (گلشیفته فراهانی) را می بیند. این دیدار هر روزه به تدریج به آشنایی تبدیل می شود. این رابطه کم کم به عشق می گراید و سرانجام هر دو در انفجار مین کشته می شوند.
آنچنان که خود گفته، وی برای بازی در این فیلم یک ماه با گله و گوسفند ها در کوه ها زیسته و با مردم آن منطقه زندگی کرد و روزهایی که کاری نداشت گله را برای چرا می برد. فیلم “ بوتیک” نیز قصه دختر فقیری است که از خانه فرار کرده و به تهران آمده است. داستان به رابطه آتی (گلشیفته فراهانی) دختری کم سن و سال و حرمان کشیده با پسری جوان می پردازد. پسر در این ماجرا سعی دارد با کمک به این دختر سودایی به ته مانده طبع بلند و مخدوش خود پاسخ دهد. بی هیچ تمنایی و بی هیچ نیت تملکی و بی هیچ بهره ای. گلشیفته فراهانی به خاطر بازی در این دو فیلم به عنوان بهترین بازیگر جشنواره بیست و دوم فیلم فجر برای بازیهای خیره کننده اش در دو فیلم بوتیک واشک سرما از نگاه منتقدان انتخاب می شود. همچنین برنده تندیس زرین هشتمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم اشک سرما می شود.
گلشیفته و ماهی ها عاشق می شوند
ماهی ها عاشق می شوند-1383. به کارگردانی علی رفیعی. داستان فیلم این گونه است که؛ مردی به نام عزیز برای تملک و فروش مایملک پدری خود به کشور بار می گردد. اما با آتیه دختری که قبل از سفر به او علاقه داشته روبرو می شود. آتیه به همراه دخترش توکا (گلشیفته فراهانی) و دو زن دیگر، رستورانی را اداره می کنند. در این میان اتفاقاتی رخ می دهد که غیرقابل پیش بینی است.
بازی در کنار کارگردان صاحب سبک
به نام پدر- 1384 به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا. فیلم درباره رابطه پدری بسیجی و دختر جوان اوست که مین های باقیمانده از دوران جنگ باعث مجروح شدنش شده است. حبیبه (گلشیفته فراهانی) اسیر یکی از مین ها شده و پایش را از دست می دهد و پدر در نزاع با درون، خود را گناهکار می داند.
سال پرکار
گلشیفته فراهانی در این سال در 6 فیلم بازی می کند که سه مورد از آنها در زمره بهترین کارهای او قرار دارند. گیس بریده- 1385 به کارگردانی جمشید حیدری روایت داستان دختر جوانی به نام مریم (گلشیفته فراهانی) است که علیه انتظارات نامعقول پدر خود عصیان می کند و این سرآغاز کشمکشی است که بقیه اعضای خانواده را نیز درگیر ماجراهایی می کند.
نیوه مانگ-1385 به کارگردانی بهمن قبادی درباره ”مامو”، نوازنده پیر و سرشناس کردستان، همراه فرزندانش سفری را برای اجرای کنسرت در عراق پس از صدام آغاز میکند. در این سفر، کاکو مرد میان سالی که خود را ارادتمند مامو میداند، به عنوان راننده او را همراهی میکند. مامو فرزندانش را که در نواحی مختلف زندگی می کنند جمع می کند. گلشیفته در این فیلم در نقش نیوه مانگ یکی از فرزندان این پیر ظاهر می شود.
میم مثل مادر-1385 به کارگردانی رسول ملاقلی پور داستانی درباره کودک بیماری است. پزشکان دلیل وضعیت سعید فرزند سپیده (گلشیفته فراهانی) را ناشی از استنشاق گازهای شیمیایی در زمان جنگ توسط سپیده می دانند. سهیل (پدر سعید) اصرار دارد تا فرزند را به یک آسایشگاه تحویل دهند اما سپیده مخالفت می کند. گلشیفته در این فیلم در سه نقش بازی کرد.
سنتوری- 1385 به کارگردانی داریوش مهرجویی داستان علی، نوازنده چیره دست سنتور و خواننده محبوب جوانان است که ناگهان در اوج شهرت و موفقیت افسار زندگی را از دست می دهد و به بیراهه می رود. او می گوید همه بدبختی ها از وقتی شروع شد که عشق بزرگ زندگیم، هانیه (گلشیفته فراهانی) مرا ترک کرد، اما هانیه زمانی می رود که علی مدتهاست در بند اعتیاد خود گرفتار است.
این فیلم دچار وضع بد سانسور در وزارت ارشاد دولت نهم شد. اجازه اکران نیافت گرچه که توانست در جشنواره های خارجی خود را نشان دهد. فیلم به دلیل آنچه که نشان می داد مخالف با عرف و روحیات بینندگان تشخیص داده شد، بنابراین وزیر ارشاد بجای مردم تصمیم گرفت و گفت تا وقتی که من تصدی وزارت ارشاد را دارم این فیلم اکران نخواهد شد. یک ذره امید و ارابه مرگ به کارگردانی رضا اعظمیان دو فیلمی بودند که در این سال تحت تاثیر فیلم های دیگر قرار گرفتند و به آنها زیاد پرداخته نشد، گرچه که کارهای خوبی نیز نبودند.
گلشیفته، جای پای یک زن
همیشه پای یک زن در میان است- 1386 به کارگردانی کمال تبریزی یکی از کارهای برجسته و مهم گلشیفته فراهانی است؛ فیلم روایتگر داستان زوجی به نام امید و مریم (گلشیفته فراهانی) است که به قدری درگیر روزمره گی هستند که زندگی زناشویی خود را کاملاً از یاد برده اند و مصرانه تصمیم گرفته اند از هم جدا شوند. در طول فیلم با یک ذره بین نکات ظریفی که روابط زن و مرد در جامعه و محیط پیرامون با نگاهی طنز نمایش داده می شود. در همین سال گلشیفته در فیلم دیوار به کارگردانی محمد طالبی نیز بازی کرد. فیلم ماجرای یک دختر نوجوان(گلشیفته فراهانی) است که پدرش را از دست داده و تلاش می کند از برادر کوچک اش نگهداری کند.
درباره الی و یک مشت دروغ
گلشیفته فراهانی که فیلم “درباره الی” را با اصغر فرهادی در 1387 کار می کرد، جذب یک کار هالیودی شد، و کار را برای اکران “ درباره الی” نیز سخت کرد. فیلم “درباره الی” محتوایی نیمه ترسناک دارد. معاونت سینمایی ارشاد مجوز حضور این فیلم در جشنواره سینمایی امثال فیلم فجر را به دلیل حضور گلشیفته فراهانی در این فیلم را صادر نکرد. دلیل آن بود که گلچهره بر روی فرش قرمز هالیوود بدون حجاب حاضر شد. هرچند مدتی بعد مشکل فرهادی با وساطت شمقدری پایان یافت، اما گلشیفته بر فرش قرمز هالیوود چه می کرد؟
یکی از دستیاران کارگردان مطرح آمریکایی به دنبال بازیگری شرقی می گشته که در ایران با کارهای گلشیفته آشنا می شود، او سپس وی را برای انجام مصاحبه دعوت می کند و در نهایت دختر جوان خوش شانس نقش اول زن فیلم ریدلی اسکات را از آن خود می کند. این فیلم در مورد یک روزنامه نگار آمریکایی است که در عراق زخمی شده و سازمان سیا، او را برای ردیابی یکی از رهبران القاعده در اردن استخدام کرده است. گلشیفته در این فیلم نقش یک پرستار را در عراق بازی کرده و سلیمان مامور القاعده به او دل بسته است. نام گلشیفته فراهانی در فهرست بازیگران فیلم در مقام چهارم و به عنوان نخستین بازیگر زن فیلم به چشم میخورد. لئوناردو دی کاپریو، راسل کرو و مارک استرانگ، بازیگرانی هستند که نام هایشان پیش از فراهانی ذکر می شود.
مرداد سال 1387 به دنبال ایفای نقش در فیلم یک مشت دروغ، خبر ممنوع الخروج شدن گلشیفته فراهانی اعلام شد. چندی بعد گلشیفته فراهانی عازم آمریکا شد، در مراسم فرش قرمز هالیوود بدون حجاب و با لباس شب ظاهر شد. مهر ماه، سال جاری و پس از اکران خصوصی فیلم، وی در مصاحبه با روزنامه آمریکایی دیلی نیوز گفت: “این فیلم برای من دردسرهای زیادی ایجاد کرد. گذرنامه من را توقیف کردند و چندین بار از طرف وزارت اطلاعات بازجویی شدم. نهایتا قاضی دادگاه انقلاب اعلام کرد که باید ابتدا فیلم را ببیند تا نهایتا حکم قضایی را برایم صادر کند.” او گفت که دیگر قصد ندارد، به ایران بازگردد و در صورت بازگشت مشکلاتی برایش بوجود خواهد آمد.
چندی بعد فیلم درباره الی بدلیل حضور بی حجاب فراهانی در مراسم هالیوود به کناری گذاشته شد و صفار هرندی به تلویح درباره گلشیفته گفت: “اگر هنرمندی قوانین را زیر پا بگذارد، ما نیز او را زیر پا خواهیم گذاشت.” وساطت شمقدری، نامه احمدی نژاد و دستور صفار هرندی درباره الی را نجات داد تا هم در جشنواره های داخلی و خارجی شرکت کند. در برلینآله و در شبی که اصغر فرهادی کارگردان فیلم درباره الی جایزه خرس نقره ای را از آن خود کرد، گلشیفته فراهانی دوباره ظاهر شد، اما این بار با حجاب و در حالی که از قصد خود برای بازگشت به ایران خبر می داد.
فراهانی در نشست مطبوعاتی “درباره الی” در برلین اعلام کرد با پاسپورت ایرانی از کشور رفته و با همان پاسپورت قصد دارد به ایران بازگردد. اوایل اسفندماه در حالی که چند ماهی به دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری باقی نمانده، ناگهان جواد شمقدری مشاور هنری رئیس جمهوری طی اظهار نظری گفت: “تصمیم گیری درباره بازگشت یا برخورد با این بازیگر در حیطه اختیارات من نیست اما اگر در اختیار من بود می گفتم ایشان همین الان برگردد. تا آنجا که می دانم آقای احمدی نژاد هم همین نظر را دارند. خانم فراهانی خطایی کرده و بعد پشیمان شده است.” بدین ترتیب گلشیفته نیز نظرش برای بازگشت قطعی شد و گفته می شود با اکران نوروزی فیلم درباره الی به ایران بازخواهد گشت.
گلشیفته فراهانی درباره خود می گوید
بی تعارف می گویم در خانواده ما من از همه کم استعداد ترم ولی شرایط برای من بهتر بوداست؛ خاله دلسوز و خوبی برای خواهر زاده اش است؛ سخت ترین کار در بازیگری کار کردن در مقابل افراد نود سال به بالا و ده سال به پایین است و البته نابازیگران؛ شخصیت برونگرا و شلوغی دارد؛ مهربانی را خالصانه به اطرافیانش نثار می کند؛ بازیگر محبوبش جانی دپ و معتقد است او نابغه بازیگری است. بازی نیکول کیدمن را نیز دوست دارد. با الگو برداری مخالف است و معتقد است هر ادمی تا وقتی به درون خودش مراجعه کند شاخص تر است هر کس باید راه خودش را برود.
لذتی که در سینما برده هیچ وقت در موسیقی نصیبش نشد، اما “سینما مرا از موسیقی دور کرده اما من قصد ندارم از موسیقی دور شوم. می خواهم دوباره برگردم و کار آهنگ سازی را تمرین کنم. من دینی دارم به موسیقی که آن را ادا خواهم کرد.“؛ آرزو دارد با رخشان بنی اعتماد کار کند. دورترین نقش خودش را در اشک سرما و نزدیک ترین نقش به خودش را در درخت گلابی ایفا کرده؛ رضا کیانیان و بازیهایش را خیلی دوست دارد. او نظرش را درباره کارگردان هایی که با آنها کار کرده، این چنین بیان می کند: “هر کارگردانی برای من یک زندگی و دنیای جدید است. آقای ملاقلی پور ناموس است. او بدون اغراق یکی از نوامیس من در سینما است. من به شدت به او احترام می گذارم و به قول معروف پای او ایستاده ام. این را به خاطر این می گویم که حرف و حدیث پشت سر ایشان زیاد است و این هم تنها و تنها به خاطر رک گویی و صراحت اوست.
من در این فیلم جدا از مسأله بازیگری چیزهای زیادی از او در حوزه سینما و کارگردانی یاد گرفتم.” او درباره نقش هایی که دوست داشته بازی کند، می گوید: “بیشتر نقش های توی کتاب ها را دلم می خواسته بازی کنم. مثلاً بچه که بودم دلم می خواست “پی پی جوراب بلند” را بازی کنم که هنوز هم خیلی دوستش دارم، منتهی دیگر به سن من نمی خورد. “تیستوی سبزانگشتی” هم یکی از نقش هایی است که دوست داشتم بازی کنم. حالا هم دلم می خواهد نقش کیمیا - دخترخوانده مولانا- را بازی کنم. در زندگی عادی هم در هر مقطع سنی نقش خاصی را دلم می خواسته بازی کنم. مثلاً الان خیلی دلم می خواهد نقش یک لمپنِ لاتِ بی سر و پای بی ادب و خنده دار را بازی کنم. بازیگرها عموماً دلشان می خواهد نقش دیوانه، کور یا معلول جسمی را بازی کنند، من هم در هر مقطعی دلم می خواهد نقشی را بازی کنم.” گلشیفته فراهانی سفیر مبارزه با بیماری سل در ایران است.
فیلم شناسی
درخت گلابی-1376
هفت پرده-1379
زمانه-1380
دوفرشته-1381
جای دیگر-1381
بوتیک، باباعزیز و اشک سرما-1382
ماهی ها عاشق می شوند-1383
به نام پدر-1384
نیوه مانگ، گیس بریده، میم مثل مادر، سنتوری، ارابه مرگ و یک ذره امید-1385
همیشه پای یک زن در میان است و دیوار-1386
درباره الی-1387
یک مشت دروغ-2008
تئاترشناسی
مریم و مرداویج-1382
نرگس سیاه-1383
مفتش-1384
جوایز
برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر از بخش بین الملل شانزدهمین جشنواره فیلم فجر بهترین بازیگر بیست و دومین جشنواره فیلم فجر برای بازیهای خیره کننده اش در دو فیلم بوتیک و اشک سرما به انتخاب نویسندگان و منتقدان برنده تندیس زرین هشتمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم اشک سرما