ویلیام کریستول
“آمریکا ودر کنار همه کشورهای آزاد، با کسانی است که بدنبال حقوق جهانی خود هستند». این گفته پرزیدنت اوباما در روز دوشنبه است که به مردم ایران ابراز همدردی کرد و اعلام کرد که دنیا بطرز غم انگیزی به دو بخش آزاد و غیر آزاد تقسیم شده است.
ملل آزاد باید وجود حقوق جهانی را نوید بدهند. این حقوق شامل حق مخالفت با دولت هم می شود. اوباما در ادامه شاره می کند:« هرگاه هر حکومتی مخرب شود، مردم آن کشور حق دارند آن را سرنگون کنند و دولت جدیدی تشکیل بدهند که بر پایه های اصول باشد و قدرت اش را در این چارچوب بچیند که برایشان امنیت و شادی بیاورد».
روز دوشنبه اوباما اعلام کرد که حکومت ایران، با بکار بردن مشت آهنین، با خشونت و بی رحمی، شهروندان بیگناه ایرانی را سرکوب می کند و این درحالی است که مردم ایران چیزی بغیر از احقاق حقوق جهانی شان نمی خواهند.
حالا، ممکن است کسی بگوید که جمهوری اسلامی بیانیه استقلال را برسمیت نمی شناسد که بر مبنای آن دولت ها مجری اراده مردم اند. درحالی که جمهوری اسلامی ایران از نظریه ولایت فقیه حمایت می کند که رهبر مذهبی است که در راس حکومت است.
اما در عین حال جمهوری اسلامی مدعی است که جمهوری است. در ایران انتخابات برگزار می شود که آخرین نمونه آن در روز 12 ژوئن برگزار شد که به دلیل تقلب گسترده دولت، همه درباره آنمی دانند. دولت ایران مدعی است که طبق اصول دموکراسی و برخی از قوانین اسلامی، حکومت می کند.
با مرگ آیت الله منتظری، کسی که با معلم خود آیت الله خمینی رابطه اش را بهم زد و نظریه ولایت فقیه را به چالش کشید، بحران جدیدی برای حکومت ایجاد شد. درحالی که علمای روحانی مباحث منتظری را قبول کردند، حکومت بیش از پیش مشروعیت خود را از دست داد.
با این حال ملا ها و پاسداران، به این راحتی کنار نمی کشند. مردم ایران احتیاج به کمک دارند.
اوباما بعد از ابراز همدردی با مردم ایران، گفته هایش را با این جمله تمام کرد:« ما همچنان شاهد اتفاقات بی نظیری که در ایران می افتد هستیم. و من مطمئنم که تاریخ با کسانی است که در جستجوی عدالت هستند».
توماس جفرسون، اولین نویسنده اعلامیه استقلال آمریکا، نوشت:« باشد که جهان همان شود که من به آن معتقدم، نشانه آن مردانی هستند که می خواهند زنجیر ها را بگسلند و در برابرشان جهل و خرافات قرار دارد. همه چشم ها باز شده است یا در حال باز شدن به روی حقوق بشر است. نور علم دیگر عالمگیر شده است و این حقیقت محض که انسان بدون داشتن زین بر پشت بدنیا آمده است، امیدبخش است».
در سال 1826، جفرسون اعلام کرد که بشدت به آینده امیدوار است. هنوز در آن زمان، برده داری وجود داشت. شاید جفرسون از امید و اعتقاد به آینده برای مواجه نشدن با چالش های زمان خودش استفاده می کرد.
در قرن اخیر، که مسلما علم گسترش زیادی پیدا کرده بود، در سال های 1917، 1933، 1949 و 1979، انقلاب هایی رخ داد که به پیشبرد حقوق بشر کمکی نکرد.
آیا تاریخ قرن بیستم، با جنگها و نسل کشی ها و تروریسم، به ما نیاموخت که همیشه کسانی که در جستجوی عدالت هستند، به آسانی پیروز نمی شوند؟ آیا این عدالتخواهی نیاز به حمایت پر شور ندارد؟ آیا کمک آمریکا حیاتی نیست؟
آمریکا حتی هنوز کمک به مردم ایران برای تغییر حکومت ترسناک و ظالم شان را که عدالت را از آنها گرفته است، شروع هم نکرده است، نه از لحاظ دیپلماتیک و نه از لحاظ اقتصادی نه از طریق مذاکرات چند جانبه و نه از طریق مذاکرات دو جانبه.
تغییر حکومت ایران در سال 2010، تغییری است که دیگر می شود به آن معتقد بود.
منبع: واشنگتن پست 1 ژانویه