نهاد سازی یکی از مهمترین وظایف اپوزیسیون خارج وداخل ایران است. نهاد سازی اما نیاز به مهندسی و برنامه ریزی دارد، با معجزه عملیاتی نمی شود.
اگر اپوزیسیون خارج از کشور نسبت به ساخت نهاد ویا نهادهای دموکراتیک اقدام نکرده است نمی تواند انتظار تحول دموکراتیک ویا حتی سهمی درگذار به دموکراسی داشته باشد. خشت خشت دوران گذارنیازبه نهاد وعمل جمعی توام با برنامه ریزی دارد. هر کدام از این خشت ها باید حاوی اهداف وانتظارات واصول دموکراتیک باشد.
نهادها می توانند به سنگ جان دهند ومی توانند ازشهروندان جان را گرفته و آنها را منفعل و خنثی کنند. هر چند که نهاد سازی نیازمند حوصله وطراحی و برنامه ریزی بسیاری است که یک شبه به وجود نمی آید اما اگر شکل گرفت، یک شبه می تواند تغییرات شگرفی ایجاد کند.
بدون توجه به نهاد سازی، اپوزیسیون درگیرمنازعه ای علیه خود می شود وحتی در مسیر نهاد پاشی و یا تقویت اهداف نهادهای داخل نظام قرار می گیرد. با نهاد سازی درست و دقیق می توان برای ساخت یک جامعه دموکراتیک بتن ریزی کرد.
اپوزیسیون هرگز نمی تواند بدون زیر ساخت به ساختن دروپنجره فکرکند وسررنگ و مدل در و پنجره به گفت و گو با یکدیگر بنشیند که اگر نشست، نتیجه ای جزهمان اندک نشست و برخاست های بی ثمرگذشته نخواهد داشت.
ما برای ساخت جامعه دموکراتیک در ایران نیازمند طراحی هستیم و برای طراحی نیازمند طراحانی که قبلا به مدل سازی آن جامعه از طریق نهاد سازی پرداخته باشند.
نهاد سازی به مردم نشان می دهد اپوزیسیون قابلیت اداره کشور را دارد.از نظر من آنچه مردم را بعد از خرداد ۸۸ به خانه بازگرداند نه فقط ترس ازبازداشت و زندان، بلکه شناخت درست از اپوزیسیون بود چرا که صرف خواست نظام سکولار دموکرات منجر به تولید چنین نظامی نمی شود و چشم انداز موسوی و کروبی درآن زمان برای تحقق ظرفیت های قانون اساسی نیزخواستی نبود که ملت ایران برای آن در مقابل گلوله بایستد.
از سوی دیگر نهاد سازی می تواند به کاهش ریسک شهروندان در دوره گذار منتهی شود و اطمینان مردم در حرکت های اجتماعی را نسبت به تصمیماتی که گرفته می شود افزایش دهد. چطور می شود از مردم خواست که بدون درصدی ازاطمینان به آینده در مسیر دموکراسی سازی قرار بگیرند و خود را در معرض خطر قرار بدهند؟
نهاد سازی به مردم اطمینان می دهد که می توانند از فرصت های پیش آمده به موقع استفاده کنند و در مقابل تهدیدات نهادی برای تصمیم گیری وجود دارد.
سید علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در جلسه دوستانه ای از “مثلث نهاد سازی” صحبت کرده بود و ما که مدعی رسیدن به جامعه ای هستیم که نقش جامعه مدنی در آن قوی است، ازداشتن یک نهاد و یا نهادهایی که بتواند جامعه را در مسیر گذار هدایت کند نه تنها غافلیم بلکه جامعه را با فروپاشی نهادهای موجود تنها گذاشته و به شعار و چند بیانیه بسنده کرده ایم و به جای آنکه دست بالا داشته باشیم نشسته ایم ببینیم گفتگو های جان کری و جواد ظریف به کجا می انجامد. چرا؟
چون فاقد قدرت و درک درست از “تولید نهاد” متکی بر اراده مردم هستیم وتنها اندر سخن از حکومتی می کنیم که حکومت مردم بر مردم است. به عبارتی روغن ریخته را نظر حضرت عباس می کنیم.
در جلسه فوق که به آن اشاره کردم علی خامنه ای برمقوله “نظام سازی” بر مبنای “نهاد سازی” تاکید کرده و گفته است: اگر نتوانیم نهادهای مناسب تعریف کنیم نمی توانیم الگو ارائه کنیم. الگویی که فراتر از مرزها برود. یک نظام سازی بومی که جای جامعه مدنی را بگیرد انشالله.
وی در این جلسه بر ۳ راس نهاد سازی بومی که در گذشته کارکرد داشته اشاره کرده است. “بسیج، مسجد و عزاداری امام حسین”.
حالا اگر ما به نهاد سازی برای الگو سازی فکر کنیم اضلاع برنامه استراتژیک ما چیست؟ چگونه می خواهیم با نهاد سازی به اعتبارسازی برای یک جامعه سکولار بپردازیم و قاعده حرکت کجاست؟
خامنه ای پس از ۳۶ سال بر نظام سازی تاکید می کند و ما به هیچ مبنایی فکر نمی کنیم.
واقعیت این است که اپوزیسیون ایران اساسا به تولید و نهاد سازی فکر نمی کند و نقش آن را درالگو سازی برای آلترناتیو نظام جمهوری اسلامی درک نکرده است.
اگر اپوزیسیون نتواند نهاد سازی کند و همچنان بر طبل “منم منم” کردن بکوبد حتی در صورت تغییر نظام، نهاد برآمده از رفتارهای غیردموکراتیک، نظام جدید نیزدموکراتیک نخواهد بود.
نهادسازی تنها گزینه تربیت نسل برای نظام سیاسی جایگزین در ایران است. از یکی از نزدیکان مرحوم روزبه مدیر دبیرستان اسلامی علوی که در سال ۱۳۴۲ تاسیس شد شنیدم که ایشان همیشه می گفت مدیران آینده جامعه اسلامی باید در همین مدارس اسلامی تربیت شوند. حاج سید مهدی خرازی نیز که از بانیان مدارس اسلامی قبل از انقلاب بود همواره بر تربیت نسلی که بتواند جامعه را اداره کند تاکید می کرد و می گفت: این بچه ها عمو دارند، دایی دارند، خاله دارند، عمه دارند. ما از راه تاسیس مدرسه نسلی را عوض می کنیم. باید حتماً امتیاز بگیریم و به شکل رسمی مدرسه باز کنیم. هدف ما هدف اصلی مؤسسه “تربیت رجالی عالِم و متدین است که هر کدام در آینده بتوانند منشأ خیرات و برکات شوند”.
سال ۱۳۴۰ نهاد مدرسه و مدرسه سازی اسلامی در میان گروهی که سال ۱۳۵۷ ملتی را به دنبال خود کشاند تا جمهوری اسلامی را تاسیس و اداره کند شروع شد. بعدها هم آقای بهشتی، آقای دوایی، آقای نیک خواه، آقای جلایی فر، آقای کاشانی مدرسه اسلامی در شمال شهربه نام نیکان تاسیس کردند تا بتوانند در طبقات مختلف شهری نیرو سازی کنند.
روایت بالا یک مثال از نهاد سازی در داخل نظام شاهنشاهی بود. آقای علامه همیشه به افرادی که برای این کار دور خودش جمع کرده بود می گفت: “وقتی گرگ می خواهد بره ای را از گله ببرد، خاک پشت سر گله را مثل توتیای چشمش می داند و از آن هیچ ناراحت نمی شود و با این رنج می سازد. ” نترسید و ادامه بدهید.
بدون شک بند ناف هر تحول اجتماعی و آلترناتیو سازی به زهدان نهاد سازی بند است. نهادی که قاعده و اهداف و ابزار و اصولش دموکراتیک باشد تا ثمره ای دموکراتیک تولید کند ؛ و این راز بی سرانجامی و سقط جنین های مکرری است که در ۱۰۰ سال گذشته در مسیر دموکراسی سازی در ایران صورت گرفته است.
ما درمانی بر اساس دلیل بیماری می خواهیم. جنین را به زور مسکن نمی توان به مادر چسباند. بند ناف را باید تقویت کرد همان که خون را به جنین می رساند. همان که اگر درست در جای خودش قرار نگیرد جنین را خفه می کند.
برای دموکراسی سازی نیازمند نهاد سازی دموکراتیک هستیم. ما باید به سمت اجتماعی شدن برویم و کار تیمی و ساخت هسته هایی که تیمی اداره می شود را تمرین کنیم. ما نیازمند دانایی و تدبیر در تمرین فرآیند و چگونگی نهاد سازی هستیم بدون آنکه انتظار معجزه داشته باشیم.
گام اول و آخر برای ساخت چنین نهادی هم اندیشی و تقسیم کار بدون نگاه سلسه مراتبی است. در چنین نهادی اولویت طراحی برنامه استراتژیک و برنامه عمل بر اساس همکاری جمعی است. چنین نهادی باید بر یک اصل شکل بگیرد:“ما هم سرنوشت هستیم” و به همین دلیل نیازمند همبستگی، کنشگری و فعالیت اجتماعی هستیم.
بدون نهاد سازی نظم جدیدی برقرار نخواهد شد و در بر پاشنه قبلی همچنان خواهد چرخید. نجات ایران و تغییر نظام جمهوری اسلامی مهم ترین اولویت زمان ما و یا به تعبیر لطف الله میثمی عمل صالح زمان ماست. حول این مساله یا ضرورت نهاد باید ساخت تا هویت های متکثر بتوانند در آن شریک شده و با درنظر گرفتن اولویت ها به فعالیت بپردازند.
اگر صدها گروه مثل قارچ از زمین برویند ولی بدون همبستگی اجتماعی فعالیت کنند چه بسا جامعه را به رکود و فروپاشی و نا امیدی نیز هدایت کنند و همان اندک فرصتهای پیش آمده را مختل کنند همچنان که در خرداد ۸۸ با ایده “اسب تروا” انجام دادند.
اپوزیسیون باید بداند در مسیر همبستگی اجتماعی هر کنش نیازمند هدف گذاری است. نهادی که گفتمان مشترک با هویت های متفاوت دارد و جایگاه هویت ها و قرارداد مدنی بین آنها مشخص و معین است که تفکری در یک نهاد مشترک با دهها هسته خود بنیاد را هدایت کند و به انباشت تجربه های مختلف ما در طول سالیان گذشته بپردازد
پاشنه آشیل حکومت جمهوری اسلامی تغییر و دانایی و تصمیم خود ماست. تا ایران بدون ترمز در سراشیبی غیر قابل بازگشت قرار نگرفته برای ساختن نهادی با گفتمان مشترک اقدام کنیم.