الیسل گابای
از آنجایی که ایران دائما تحریم می شود و از سوی گروه های حقوق بشری محکوم می شود، باید به یک منبع فراموش شده رو کند تا برای ناکامی هایش پاسخی پیدا کند: هندوستان.
بیش از 400 سال پیش، امپراطور هند نزد پادشاه ایران عجز و لابه می کرد تا همانطور که خداوند در مقابل همه بندگانش ترحم می کند، در قبال همه، با ادیان مختلف رحم کند.
امروز آن نامه که به شاه عباس صفوی نوشته شد، گویی همان اثری را دارد که در سال 1594 داشت. در آن زمان هم مثل امروز یک حکومت شیعه عقایدش را بر ملتی که اکثرشان ناراضی هستند، تحمیل کرده بود. اقلیت های مذهبی و قومی، روشنفکران و هنرمندان در عذاب هستند و بسیاری از آنان از ایران رفته اند.
اما هندوستان، در دوره استیلای مغول، هرگز یک جامعه کامل نبود. اما با تلاش برای ایجاد توازن بین گروه های مختلف مردم و تلاش برای ایجاد تعامل بین سنت و مدرنیته، از بسیاری از دشواری هایی که ایران با آن روبرو است، جان سالم بدر برد.
بار دیگر هندوستان باید به ایران درس بدهد، البته اگر ایران گوش شنوا داشته باشد.
چرا هندوستان باید به ایران درس بدهد؟ با وجود تفاوت ها، این دو دوست قدیمی و همسایه تاریخ مشترک طولانی در زمینه تعامل با هم دارند. اما هندوستان این عقاید را نسبت به ایران گسترش بیشتری داده است.
البته همیشه چنین نبوده است. در زمان هخامنشیان، پادشاهان این دوره به ادیان دیگر احترام زیادی می گذاشتند. در انجیل از کورش کبیر که قوم یهود را از اسارت در بابل آزاد کرد، به نیکی نام برده شده است.
بعد از اینکه اسلام در ایران همه گیر شد، ایرانیان عقاید جدیدی را با زبانی نو، رواج دادند. سعدی شاعر قرن سیزدهم در بیت معروفش می گوید “بنی آدم اعضای یک پیکرند”. خواجه نصیر الدین طوسی که هم عصر سعدی است، حاکم ایده آل را کسی توصیف می کند که در مقابل مردم با هر دین و مرامی، منصفانه رفتار کند.
طی قرن ها، عرفای مسلمان و شعرا، این عقاید را به هند بردند، جایی که همین عقاید در مذهب هندو وجود داشت. حاکمان هند که دولت های مسلمان در اکثر نقاط کشور بر مردمی با ادیان و سنن بسیار متفاوت حکومت می کردند، از آن پند گرفتند. آنها آموختند که مدارا با مذاهب و اقوام گوناگون یک اقدام سیاسی تیزهوشانه است.
افکار پلورالیستی که از ایران به هند رفته بود، در دوران امپراطوری مغول رواج پیدا کرد. مظفر علم، مورخ، می گوید که نخبگان مغول دائما نوشته های خواجه نصیر الدین طوسی را می خواندند و بر امپراطور مغول، اکبر، چنان تاثیری گذاشتند که عشق و احترام را در میان همه مذاهب و سنت ها رواج داد.
در همین زمان، رهبران ایران کشور را در جهت مخالف هدایت می کردند. صفویان که مذهب شیعه را برگزیده بودند و در قرن شانزدهم آن را مذهب رسمی ایران کردند، تبعیض سیاسی علیه سنی ها، صوفی ها، زرتشتیان و یهودیان را رواج دادند. بسیاری از ایرانیان به سمت هندوستان که فضای سکولاری داشت، مهاجرت کردند.
امروز دولت سکولار هند، پذیرای همه مذاهب و اقوام است. در عین حال در جمهوری اسلامی ایران با وجود اینکه سه مذهب زرتشتی، یهودی و مسیحی را به رسمیت شناخته اند، اما همچنان در موردشان تبعیض وجود دارد. بهایی ها که به رسمیت شناخته نشده اند، با آزار و شکنجه سیستماتیک که از سوی دولت حمایت می شود، روبرو هستند.
ایران برای رسیدن به یک کثرت گرایی از نوع جامعه همسایه اش در شرق، چه قدم هایی باید بردارد؟ پنج توصیه فدراسیون بین المللی حقوق بشر، برای شروع خوب است:
حکم اعدام و همه قوانین تبعیض آمیز علیه غیر مسلمانان از قانون اساسی حذف شود.
تضمین داده شود که پیروان سه دین به رسمیت شناخته شده و مسلمانان سنی بتوانند آزانه اداب مذهبی خود را بجا بیاورند.
تضمین داده شود که هیچ تبعیضی در مورد پیروان سه مذهب یاد شده و اهالی سنت به دلیل عقاید مذهبی و بخصوص در مورد استخدام آنها وجود نداشته باشد.
بهائی ها را به اقلیت های مذهبی به رسمیت شناخته شده در اصل 13 قانون اساسی بیافزایند.
به تبعیض و آزار مستقیم بهائیان پایان بدهند.
به این موارد می شود اقلیت های قومی مثل کرد ها را افزود که با حمایت دولت، مورد آزار قرار دارند. ایران این اقلیت ها نیمی از جمعیت اش را تشکیل می دهند، با قبول کردن این موارد می تواند از شکافی که در درون کشور بوجود آمده و دارد آن را از هم می پاشد، جلوگیری کند.
رهبران ایران ممکن است تقلید از هند را یک جور غربزدگی تلقی کنند. اما هندوستان خود پذیرای عده کثیری از مسلمانان شیعه است و این نشان می دهد که ارزش های سنتی می توانند در کنار سیاست های آزادتر که در واقع منشا ذاتی با یکدیگر دارند، به بقای خود ادامه بدهند.
من بعنوان محققی که هم در هند و هم در ایران زندگی کرده ام، به سنت هر دو کشور احترام عمیقی می گذارم. اما در هند، من می توانم بدون حجاب در یک کافه بنشینم. می توانم آزادانه به امور مذهبی ام بپردازم. می توانم بدون مواجه شدن با سایت های فیلتر شده به اینترنت دسترسی داشته باشم، می توانم مقاله روزنامه های منتقد دولت را بخوانم و در خیابان راه بروم و در رنگ و صدا غوطه ور شوم.
خلاصه، هندوستان چه درسی می تواند به ایران بدهد؟ همان چیزهایی که ایرانیان از پیش می دانستند و حالا فراموش کرده اند.
سیاتل تایمز، 20 اوت