خاطره‌ی نفرین و روایت فریاد

نویسنده

» روایت زمزمه های امروز، مرور خاطره های دیروز

صدا/ ترانه ی امروز، دیروز - محمد حسن مقصودلو: ترانه ی “ یاد”  انتخاب “ترانه ی امروز” ما و “نفرین” نیز انتخاب ما از میان “ترانه های دیروز” است.

 

ترانه ی امروز: یــــــاد

آهنگساز و خواننده: فرید صدیقی – ترانه سرا: مانی عارفی

ترانه ی “یاد ” اتفاق خوشایندی برای ترانه این روزها شده است

 

 ترانه ی “یاد” ازسوی ترانه سازانش، به “پرویز مقصدی” تقدیم شده است. آهنگساز بزرگ دهه ی 40 که همچنان صاحب بسیاری از ملودی های ماندگار تاریخ ترانه است. ترانه “یاد” نیز بیش از هر چیز بارور ملودی زیبای خود شده است.

اورتور زیبای آن که سینتی سایزر بر خلاف سبک رایج این سالها به کار حجم دهی به صداها آمده است، ترانه را به کلام می رساند که با تغییر پیاپی آکوردها همراه است.

کلام ترانه از جنس فراق نامه های معمول این سالهای موسیقی پاپ است، اما کلام ترانه نه تنها سطحی و یا مبتذل نیست، بلکه در برخی از بندها نیز نمایه هایی از یک شاعرانه گی نیز در آن رخنمون شده است. “آخرین راز رو نگفتی/ مرد قصه هات کیه” جلوه ای زیبا تر از مفهوم آشنای “رقیب” درترانه ی فارسی است. چرا که در اکثر قریب آنها “رقیب” در قامت انسانی شناخته شده، در چشم راوی/ شاعر، حضورعینی یافته است. اما در این بند نوعی حسادت و غیرت مردانه به مفهوم ذهنی ِ “رقیب” اعمال شده که آن را از نمونه های همسن خود متمایز می کند.

اما زیباترین بند شعر با اوج ملوی همراه می شود و اصطلاحا گره گاه ترانه را شکل می دهد. آنجا که در حسی  آمیخته به حسرت، و فغان  و آه شاعرانه می خواند “بی تو سرما زده دستام رو” بی شک اوج ترانه شکل گرفته است.

نوع صداگیری از سازهای الکترونیک که به هیچ عنوان در تضاد با فضای رمانس و عاشقانه ی ترانه قرارندارد در کنار ِ فلوت و گیتار ،نشان از آشنایی “فرید صدیقی” با کارکرد اصلی موسیقی الکترونیک، یعنی فضاسازی، دارد.

یکی دیگر از جلوه های ترانه “یاد” همراهی خواننده در اجرای ملودی در بخشی از ترانه است که با نوایی که بازتاب حسرت و دلفشردگی اوست، ارکستر راهمراهی کرده است. در این قسمت با دور کرده صدای خواننده و بعد دادن به آن در مرحله ی میکس و مستر ، تصویر نوعی سر به آسمان گرفتن و آه کشیدن برای مخاطب بازسازی می شود که همجنس با جهان کلی این ترانه نیز می باشد. 

دریک نگاه کلی، “یاد” در این آشفته بازار ترانه، اتفاق خرسندکننده ای است که همچون ادعا و تقدیم نامه ی برچسب شده به خود ، دست کم از حیث مبتذل نبودن ،مخاطب را  به یاد دوران خوش ترانه می اندازد. “فرید صدیقی” و “مانی عارفی” با این ترانه ، مخاطبان ترانه را، چشم انتظار آثار بعدی خود نگاه خواهند داشت و این خود امتیاز برجسته ای برای یک ترانه است.

 

ترانه دیروز: نفرین

شاعر : داوود زندی – آهنگ و تنظیم : ضرابیان – خواننده : ستار

همچنان نو و بدیع! همچنان ناب و تنها! در نفرین نامه ها، آنچنان سر آمد، که خود یک معیار برای ترانه است. در “نفرین” ترانه به انتهای ِ آن روی یک عاشقانه کامل می رسد. نفرین به ساحت عشق! همه ی واژها و همه ی خطوط ترانه، حاوی یک خشم رو به فریاد است. در هیچ جای ترانه، از بغض و انفعال، آنچنان که در ترانه های فارسی رسم بوده و هست، ردی نیست. شاعر، همه خشم و مشت است.

“جای اینکه عاشق زار تو باشم / آرزو دارم عزدار تو باشم”

“ای چپاولگر، تو ای وحشی تر از ببر/ وحشیانه هم بمیری گر کنی صبر”

موسیقی و اجرا هم در این انفجارِنفرت رنگ گرفته. مارش نظامی و صدای پر صلابت  و مصمم ستار، خود نمودی از این نفرین نامه ی خشم گین است.

قریب به 40 سال از تولد این نفرین نامه می گذرد، و همچنان  از حیث اجرای دقیق  و بدیع یک نفرت پرتاب شده به ساحت عشق، یک اتفاق تازه به نظر می رشد.