مصطفی تاج زاده به زندان بازگشت و همسر عیسی سحرخیز در گفتگو با “روز” از وخامت وضعیت جسمانی این روزنامه نگار سرشناس ایرانی خبر داد و از مسئولان خواست اگر با مرخصی او برای درمان موافقت نمی کنند حداقل خودشان او را به بیمارستانی مجهز برای آزمایش و “ام آر آی” منتقل کنند.همزمان خانواده های 17 زندانی سیاسی که سه هفته پیش دست به اعتصاب غذا زده بودند به “روز” گفتند بیش از 3 هفته است در بی خبری مطلق از زندانیان خود به سرمی برند و براساس اخباری که به آنها رسیده، زندانیان همچنان در سلول انفرادی به سر می برند.
همسر عیسی سحرخیز: همسرم را به بیمارستان منتقل کنید
عیسی سحرخیز، روزنامه نگار سرشناس و منتقد ایرانی در حالی از 14 ماه پیش در زندان به سر می برد که به گفته همسرش پای راست او دچار فلج نوعی فلج شده و درد بسیار شدیدی را تحمل میکند.
خانم سحرخیز که روز پنجشنبه با همسرش ملاقات کرده به “روز” می گوید: “پای راست آقای سحرخیز دچار نوعی فلج شده و درد بسیار شدیدی دارد وپایش را دنبال خود می کشد. در زندان از پای او عکس گرفته و گفته اند شکستگی نیست، اما نتوانسته اندمشکل را تشخیص دهند. باید در بیمارستانی مجهز، از پای او ام آر آی گرفته شود تا مشخص شود این درد و فلج نای از چیست و مورد درمان قرار بگیرد.”
همسر آقای سحرخیز با جدی خواندن مشکل پای همسرش می گوید: “هر کسی میخواهد برود در زندان و آقای سحرخیز را ببیند تامتوجه شود ناراحتی او چقدر جدی است”.
وی می افزاید: “آقای سحرخیز با این شرایط روزه می گیرد؛ از او خواهش کردم روزه نگیرد اما مواد غذایی و امکانات زندان خیلی بد است و گوشت و پروتئین به بدن آنها نمی رسد؛ میوه هم که نمی دهند. غذا هم که فقط موقع افطار و سحری می دهند و عملا در طی روز غذایی به زندانیان نمی دهند. مسکن هایی هم که به آقای سحرخیز میدهند طوری است که خودش می گوید وقتی موقع سحری میخورم تا موقع افطار می افتم و خواب هستم. حتی گاهی به ما هم تلفن نمی زند و مدام خواب است.”
خانم سحرخیز به اشاره به اینکه همسرش 14 ماه است که حتی یک روز هم به مرخصی نیامده می گوید: “اگر نمی خواهند آزاد کنند یا مرخصی بدهند حداقل خودشان او را به بیمارستان ببرند تا معالجات تخصصی تری انجام شود و درد او کاهش یابد؛ من حتی دیگر به همین هم قانع هستم با اینکه معتقدم آقای سحرخیز هیچ جرمی مرتکب نشده و باید آزاد شود اما حداقل شرایط را طوری کنند که اینقدر درد نکشد و من هم کمی آرام بگیرم.”
وی می افزاید: “وقتی آقای سحرخیز زنگ میزند خیلی ناراحت است؛ ما هم فقط دو هفته یکبار آن هم فقط برای 20 دقیقه او را می بینیم. 20 دقیقه ای که 5 ساعت در راهیم تا او را ببینیم و او هم خیلی حرفها و مسائل را به ما نمی گوید تا ناراحت نشویم. شاید دکترهای زندان در حدی که امکانات دارند کوتاهی نمی کنند اما این کفایت نمیکند. آقای سحرخیز به آزمایش و ام آر آی نیاز دارد که تشخیص داده شود درد ناشی از چیست و بعد مداوا صورت گیرد.”
همسر آقای سحرخیز سپس به نامه ای که برای دادستان تهران درباره وضعیت همسرش نوشته اشاره میکند: “چند روز پیش نامه ای برای دادستان نوشتم اما تاکنون هیچ عکس العملی از ایشان ندیده ام. دست ما به هیچ جا نمی رسد و واقعا نمیدانم چه باید بکنیم وقتی هیچ جوابی نمی دهند شما ببینید این همه بچه ها اعتصاب غذا کردند برای آنها چه پاسخی دادند و چه اقدامی کردند که برای آقای سحرخیز هم بکنند؟ جز خدا کسی را نداریم که به او پناه ببریم و ماه رمضان هم هست جز دعا کاری از دستمان ساخته نیست.”
وی در خصوص وضعیت قفسه سینه آقای سحرخیز که هنگام بازداشت و بر اثر ضرب و شتم آسیب دیده و دچار شکستگی شده بود می گوید: “چیزی به من نمی گوید گویی به این درد عادت کرده است؛ الان وضعیت پایش خیلی مهم است و مدام هم به من میگوید که نگران نباش، با این وضعیت چگونه می توانم نگران نباشم؟”
بی خبری مطلق از 17 زندانی سیاسی
خانواده های 17 زندانی سیاسی که سه هفته پیش دست به اعتصاب زدند امروز در حالی به امید ملاقات با فرزندانشان زندان اوین می روند که طی هفته های گذشته از ملاقات آنها جلوگیری شده و در بی خبری مطلق به سر می برند.
این خانواده ها در گفتگو با “روز” می گویند تنها میخواهیم بدانیم فرزندان ما زنده هستند، در چه شرایطی به سر می برند و چرا اجازه هیچ گونه تماسی به آنها داده نمی شود؟
پس از اعلام پایان اعتصاب غذای این زندانیان سیاسی و در حالیکه خانواده ها انتظار داشتند زندانیان از سلول های انفرادی به بند عمومی منتقل شوند و خبری از آنها بگیرند، نه تنها خبری ازآنها نشد بلکه شایعات بسیاری در خصوص عدم پایان اعتصاب غذا و یا آغاز مجدد اعتصاب غذا از سوی این زندانیان پیچید. شایعاتی که خانواده ها به دلیل عدم امکان تماس با فرزندانشان امکان تایید یا رد آنها را ندارند.
نسرین ستوده: اجازه تماس تلفنی بدهند
نسرین ستوده، وکیل کیوان صمیمی و ضیا نبوی در این زمینه به “روز” می گوید: “متاسفانه مسئولان اصلا اجازه ملاقات وکلا با زندانیان سیاسی را نمی دهند و به همین دلیل ما نیزاز وضعیت موکلانمان کاملا بی خبریم.طی مراجعاتی که خانواده ضیا نبوی به من داشتند ضمن اعلام نگرانی، گفتند 20 روز است از فرزندشان خبری ندارند و نمیدانند آیا اساسا فرزندشان زنده است یا چه شرایطی دارد؟ در باره آقای صمیمی هم خبرها بسیار نگران کننده است؛علاوه بر این اخبار پایان اعتصاب غذای این زندانیان تاکنون توسط هیچ منبع موثقی تایید نشده و نداشتن هیچ گونه تماسی از سوی این زندانیان با خانواده ها، به اخبار نگران کننده بیشتر دامن زده است.”
خانم ستوده می افزاید: “این زندانیان سیاسی برای ابتدایی ترین حقوقشان دست به اعتصاب زده اند و از مدتها قبل به مسولان زندان هشدار داده بودند؛ از سوی دیگر وقتی یک زندانی اعتصاب غذا می کند که نباید تمام مراودات او را با خارج از زندان قطع کنند. این موج عظیم نگرانی ها را تنها یک چیز برطرف میکند که آن هم تماس تلفنی این زندانیان با خانواده هایشان است. ما خواهان این هستیم که بگذارند این زندانیان با خانواده هایشان تماس بگیرند.”
پدر ضیا نبوی: کاش خبر پایان اعتصاب درست باشد
سید علی اکبر نبوی، پدر ضیا نبوی نیز با اشاره به عدم پاسخگویی مسئولان در مورد وضعیت فرزند دربندش می گوید: “ما واقعا نگران سلامتی بچه ها هستیم که کجا هستند در چه شرایطی به سر می برند آیا زنده هستند؟ آیا اعتصاب را شکسته اند یا در سلول های انفرادی همچنان در اعتصاب غذا به سر می برند؟”
آقای نبوی می افزاید: “اولین درخواست ما این است که از سلامت فرزندانمان با خبر شویم؛ این کمترین چیزی است که میخواهیم اما کوچکترین خبری به ما نمی دهند.چرا نمی گویند بچه ها در چه وضعی هستند؟ جلوی اوین که می رویم اجازه نمی دهند بایستیم؛ هیچ پاسخی که به ما نمی دهند، تهدید و فحاشی هم می کنند و… اما کاش این خبرها درباره پایان اعتصاب غذا درست باشد چون ما واقعا نگران سلامت آنها هستیم”.
مادر کوهیار گودرزی: بهترین بچه های ایران در زندان
پروین مخترع، مادر کوهیار گودرزی نیز، با ابراز نگرانی شدید نسبت به وضعیت او می گوید: “ما واقعا نمیدانیم بچه ها اعتصابشان را شکسته اند یا نه. برخی زندانیان از داخل زندان خبر دادند که بچه ها اعتصابشان را شکسته اند اما انفرادی هستند. ما هم خوشحال شدیم؛ تصور میکردیم چند روز دیگر بچه ها از انفرادی به بند عمومی منتقل می شوند. اما بعد دیدیم هیچ خبری نیست و بعد هم شنیدیدم که بچه ها را تهدید کرده اند که 6 ماه انفرادی نگه میدارند و… الان هم شنیده ایم که بچه ها گفته اند اعتصابمان را نمی شکنیم چون به خواسته هایمان نرسیده ایم. باور کنید نمیدانیم چه چیزی را باید باور کنیم و یا نکنیم و کدام خبر درست است یا نیست فقط امیدوارم بچه ها در اعتصاب غذا نباشند چون واقعا لطمه زیادی می خورند. کسی که به فکر سلامتی و زندگی بچه های ما نیست خودشان باید مراقب باشند و اجازه ندهند صدمه بیشتری ببینند.”
مادر کوهیار گودرزی می افزاید: “این بچه ها روحشان بلند است و به کارهایی که می کنند اعتقاد دارند وگرنه می توانستند از کنار خیلی از مسائل بگذرند و دوران زندانشان را طی کنند، اما ترجیح داده اند که اعتراض کنند و این مساله هم باعث نگرانی ماست و هم باعث افتخار ما.”
خانم مخترع با اشاره به عدم پاسخگویی مسئولان می گوید: “نه تنها پاسخ نمی دهند بلکه با تهدید و متلک می خواهند کاری کنند که ما پی گیری نکنیم. مگر من می توانم به عنوان یک مادر وضعیت جگر گوشه ام را پی گیری نکنم؟ به ما متلک می اندازند که می روید با رسانه ها مصاحبه می کنید و… خب شما بیایید با ما حرف بزنید این همه روزنامه و رایو و تلویزیون دارید یک بار هم شما بیایید پای حرف ما بنشینید و با مخالفان خودتان برای یکبار هم که شده مصاحبه کنید.”
وی می افزاید:” متاسفانه وضعیت کشور طوری شده که آقایان تنها می روند پیش قاضی و راضی هم برمیگردند در حالیکه هر کسی در این کشور زندگی می کند حق دارد از مواهبی که در کشور هست بهره بگیرد.”
خانم مخترع سپس با اشاره به اینکه بهترین بچه های این سرزمین در زندان به سر می برند خطاب به مسئولان می گوید: “تا کی میخواهید همه اعتراضات را با تهدید جواب دهید؟ این همه آدم را بازداشت کردید اگر علاج کارتان بازداشت و زندان بود که جواب میداد و این همه معترض وجود نداشت.”
مادر کوهیار گودرزی که روز تجمع خانواده ها در مقابل زندان اوین، برای دقایقی بازداشت و با پی گیری و اعتراض سایر خانواده های زندانیان آزاد شده بود می گوید: “جواب که نمی دهند هیچ، خود ما را تهدید و بازداشت می کنند. شما ببینید با مادر علی پرویز چه کردند؟ با مادر حسین نورانی نژاد هم همین طور. ما هم برای اینکه مشکل بچه هایمان حل شود سکوت کردیم و رسانه ای نکردیم اما روزی که مقابل اوین تجمع کرده بودیم من در حال مصاحبه با بی بی سی بودم که یک آقایی آمد موبایل را از دستم گرفت و دست مرا پیچاند و کشید وبعد مرا هل داد که اعتراض کردم. سایر خانواده ها هم اعتراض کردند. بعد هم نماینده معاون دادستان آمد و گفت میخواهید کارتان را آن طرفی ها پیش ببرند یا این طرفی ها. که ما گفتیم ما تاکنون از این طرف هیچ جوابی نگرفته ایم و چاره ای جز مصاحبه نداریم.”
خانم مخترع تصریح میکند: “ما الان باید فریاد بزنیم و صدایمان را به گوش فلک برسانیم اما یک گوشه ای مظلومانه نشسته ایم ببینیم با بچه هایمان چه می کنند. نباید بترسیم و نمی ترسیم. چرا باید بترسم فوقش این است که مرا نیز بازداشت می کنند آیا از فرزند من که تنها فرزندم هم هست عزیزتر هست؟”