آقای خامنه ای به انتخابات 24 اسفند مجلس چگونه می نگرد و چه اهدافی را دنبال می کند؟ آیا این انتخابات فرصت دیگری است برای آقای خامنه ای تا اهداف و ترجیحات خود را عملی نماید و از بقیه در راستای اهداف خود استفاده کند ؟ یا مدافعان دموکراسی و حقوق بشر هم می توانند از این انتخابات برای پیشبرد اهداف و ترجیحات خویش استفاده کنند؟رهبر در سه ماه گذشته طی چندین سخنرانی در خصوص انتخابات، مقاصد خود را بیان کرده است:
”همیشه سعی کرده اند انتخابات های ما را کم فروغ کنند تا مردم اطراف عرصه ی انتخابات را خالی کنند، به صندوق های رآی اعتنایی نکنند، دشمن همیشه این را خواسته است و مردم عزیز ما، آن طوری که من نگاه می کنم به تاریخ مجلس شورای اسلامی و انتخابات ها، می بینم درست نقطه ی مقابل آنچه دشمن می خواسته، عمل کرده اند”(15دی ماه 86).
”حمایت آمریکا از هر دسته ای در ایران یک ننگ است… هم مردم و هم آن دسته ای که رئیس جمهور آمریکا از آن اعلام حمایت کرده است باید فکر کنند که چرا آمریکا می خواهد از آن دسته حمایت کند و آن دسته چه نقصی داشته که آمریکا را به فکر حمایت از آن انداخته است”(19 دی ماه 86).
”من اصرارم در همه ی انتخابات ها بر حضور است. باید آمد سر صندوق رأی، به کوری چشم دشمن بایستی رأی داد. دشمن می خواهد که ملت انتخابات نداشته باشد… وقت انتخابات هم که می شود- شاید یادتان باشد- غالباً قبل از انتخابات یک حرفی می زنند که معنایش این است که مردم در انتخابات شرکت نکنند، کارهایی می کنند، تلاش می کنند، گاهی به وسیله آدمهای غافل و فریب خورده، گاهی به وسیله ی آدمهای وابسته، کارهایی می کنند که بلکه مردم را از شرکت در این مراسم عظیم باز بدارند، که انتخابات یکی از این مراسم بسیار عظیم است. من توصیه ام به مردم… این است که بیایند وارد این میدان شوند، صندوق های رآی را پر رونق کنند… این مجاهدت است، این جهاد است، این زحمت پیش خدای متعال اجر دارد، بروند رأی بدهند” (29بهمن ماه 86).
”اگر هر دوره ای از این دوره های انتخابات را شما ملاحظه کنید، تحلیل کنید، خواهید دید در هر کدام از این انتخابات های ما… در هر برهه ای سعی گردانندگان تبلیغات خصمانه ی استکبار جهانی بر این بوده است که حضور مردم را کمرنگ کنند، انگیزه ی مردم را کم کنند، همت آنها را، امید آنها را نسبت به انتخابات از بین ببرند یا کمرنگ کنند… در مقابل چشم مردم دنیا چه کار می توانند بکنند؟ ناچارند یا بگویند آزادی نیست یا بگویند مردم شرکت نکردند، یا اگر بتوانند انتخابات را تعطیل کنند، کما اینکه در یک برهه ای همت آنها به وسیله ی بعضی از عناصر فریب خورده این بود که انتخابات را بکلی تعطیل کنند، که اصلاً انتخابات انجام نگیرد، ولی به فضل خدا نتوانستند این کار را بکنند، اما همتشان این بود، این اهمیت انتخابات را نشان می دهد. آنچه در انتخابات بسیار مهم است، حضور عمومی مردم است، همه باید در انتخابات شرکت کنند… انتخابات یک فریضه است، همه باید شرکت کنند، همه باید خود را موظف بدانند برای اینکه در انتخابات شرکت کنند… انتخابات در کشور ما در مقایسه با انتخابات هایی که ما می بینیم در دنیا دارد انجام می گیرد و خبرش را داریم، جزو سالمترین هاست، انتخابات خوبی است… آنچه که اصل است، حضور در انتخابات است، باید همه در انتخابات شرکت کنند، این یک وظیفه ی عمومی است”(19بهمن86).
”انتخابات در پیش است، این انتخابات خیلی مهم است… من می بینم متأسفانه در اظهارات بعضی ها مرتب تکیه می کنند، آقا، تقلب نشود، آقا، تقلب نشود، آقا، دستبرد نشود، چه تقلبی؟ قریب به سی سال است که دستگاههای مجری این مملکت دارند انتخابات را انجام می دهند با سلامت کامل. بعضی ها حتی شرم نکردند، گفتند ناظرین بین المللی بیایند نظارت کنند بر این انتخابات، بیگانه ها، دشمن ها که با اصل انتخابات و با اصل ملت ایران مخالفند، با هر چیزی که به نفع ایران است مخالفند، اینها بیایند بشوند قاضی. این، بزرگترین جسارت به ملت ایران است”(19بهمن 86).
احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، پس از عملی کردن خواست رهبر و حذف دوهزار تن از کاندیدها، وارد گام بعدی اجرای خواست سلطان شد و به مردم گفت: “رفتن به پای صندوق های رأی در انتخابات، کاری می کند که با هیچ قدرتی نمی توان انجام داد و دشمن کوب است و آن ها را نابود می سازد و مسئولان و خدمتگزاران نظام را دلگرم می کند و به آنها شجاعت ایستادگی در برابر دشمنان نظام می دهد… حضور حداکثری مردم در انتخابات به دشمنان می فهماند که با چه کسانی سر و کار دارند… انتخابات اهمیت بسیار بالایی دارد و سرنوشت مردم در چهار سال آینده را مشخص می کند و حضور گسترده مردم در انتخابات نشان عظمت، شکوه، اقتدار و مردم سالاری دینی واقعی است. حضور در انتخابات نشان می دهد مردم ما ایستاده و حاضر در صحنه اند و مشکلات را تحمل می کنند و هر چه آرا بیشتر باشد، موفقیت های نظام بیشتر خواهد شد و قلب دشمنان را می شکافند و آن ها ناامید می شوند”(11 اسفند86).
انتخابات از نظر آقای خامنه ای میدان جنگ است. جنگی که در یک سوی آن نیروهای خودی تحت رهبری سلطان قرار دارند و در سوی دیگرش، دشمن (آمریکا)، قرار گرفته که می خواهد مزدوران خود را به پیروزی برساند. به نظر وی، مجلس ششم در خط آمریکا بود. نمایندگان آمریکایی آن مجلس می خواستند از طریق تحصن مانع برگزاری انتخابات مجلس هفتم شوند. اما با تدبیر رهبر، “گردن کلفت” های آمریکایی مجلس ششم از گردونه انتخابات حذف، و مجلس سلطانی هفتم شکل گرفت.جنگ بعدی جنگ انتخابات مجلس هشتم است. بنابر ادعای سلطان، بوش با حمایت صریح از اصلاح طلبان باز هم به جنگ جمهوری اسلامی آمده است. به همین دلیل رهبر به سرعت حمله ی تبلیغاتی خود را آغاز کرد و حمایت بوش از اصلاح طلبان را از ننگ بدتر دانست. البته روشن است که بوش از اصلاح طلبان حمایت نکرده و اگر هم می خواست کسانی را به عنوان نفوذی وارد عرصه سیاسی ایران کند، آنها را به طور علنی معرفی نمی کرد تا به عنوان جاسوس شکار شوند. حمایت بوش از یک فرد یا گروه در ایران، همانند حمایت احمدی نژاد از یک فرد یا گروه در آمریکاست. مردم دو کشور به تأئید رئیس جمهور دولت دشمن، تقریباً نگاه واحدی دارند. اما آقای خامنه ای برای حذف اصلاح طلبان به این دروغ نیاز داشت. از اینرو این دروغ را در دیدار با خبرگان رهبری دوباره تکرار کرد و گفت: برای انتخابات مجلس هشتم، دشمن(آمریکا):” به صراحت اعلام کرده است که باید فشار به ایران را افزایش داد تا در انتخابات مهم آینده، میانه روها یا همان افرادی که به اصول و نظام جمهوری اسلامی معتقد نیستند بر سر کار بیایند”(7 اسفند 86). به دنبال فضا سازی رهبر، “تک تیراندازان قابل” سلطان، یعنی بازجویان روزنامه ی کیهان، به میدان آمدند و فضای سنگین تبلیغاتی علیه اصلاح طلبان به راه انداختند که آنها آمریکایی و براندازند. در یکی از این موارد حسین شریعتمداری از سوی رهبر اعلام کرد: “مجلس ششم همخوان و همخون انقلاب نبوده و این مجلس نه اصلاح طلب بلکه براندازبود”(رسالت، 2 اسفند 86). در پرتو این فضای تبلیغاتی، شورای نگهبان توانست تمام دشمنان آمریکایی(کاندیداهای رقیب) را یکجا حذف کند.
آقای خامنه ای که بدون استفاده از مفهوم “دشمن” قادر به سخنرانی نیست و دشمن مفهوم مرکزی گفتمان اوست، شرکت در انتخابات را هم جهاد علیه دشمن قلمداد کرده است. فرمانده کل قوا فرمان جهاد را صادر کرده است. جهاد تازه او، شرکت یکپارچه ی همه ی مردم در انتخابات 24 اسفند است. از نظر نتیجه، خیال سلطان کاملاً راحت است، چون به وسیله شورای نگهبان پیشاپیش شمار زیادی از دشمنان را از میدان جنگ حذف کرده و حداقل دو سوم مجلس آینده را از هم اکنون به وی تقدیم کرده است. سلطان که در جهادی بدون جنگ پیروز شده است، برای مشروعیت بخشیدن به این جنگ نامشروع، به حضور گسترده ی مردم نیاز دارد. اما چرا سلطان به رآی مردم نیاز دارد؟
یکی از ویژگی های دوران جدید فراگیر شدن ایده ی دموکراسی و حقوق بشر است. این آرمانها آنچنان جهانشمول شده اند که حتی سرکوبگرترین رژیم های غیر دموکراتیک هم مجبورند ظواهر دموکراتیک را رعایت کرده و خود را مردم سالار و مدافع حقوق بشر بنامند. خودکامه گان نهادهای دموکراتیک را از محتوا خالی کرده و از این صورت های بدون محتوا برای اهداف سرکوبگرانه ی خود استفاده می کنند. آقای خامنه ای هم برای مشروع نشان دادن رفتارهای سرکوبگرانه ی رژیمش به رأی مردم محتاج است. او که انتخابات را شیوه ای مسالمت آمیز برای داوری درباره ی سیاست ها و کارنامه ی زمامداران سیاسی و مشارکت مردم در قدرت نمی داند، بلکه آن را صحنه ی جنگ آمریکا و مزدورانش علیه زمامداری خودش تلقی می کند، برای همین جنگ نامشروع هم به رأی مردم محتاج است. او به رأی بالای مردم نیاز دارد تا ادامه ی زمامداریش را موجه نشان دهد. او نه تنها به مشروعیت صوری رژیم سلطانی می اندیشد، بلکه بدنبال موجه کردن “ دولت احمدی و مجلس سلطانی” است. از اینرو، مشارکت گسترده ی مردم در انتخابات، برای سلطان منافع عدیده ای به همراه خواهد داشت، اما با حکم جهاد رهبر به میدان جنگ رفتن، چه منافعی برای آزادیخواهان دموکرات دارد؟ و چه کمکی به فرایند گذار به دموکراسی می کند؟
”عدم مشروعیت بخشی” به زمامدار خودکامه و “عدم همکاری” با سرکوبگران، از جمله اصول مهم فرایندهای گذار به دموکراسی است. نه اینکه از طریق شرکت در “شبه انتخابات تقلبی سلطان” و بیعت با او، در حذف مخالفان همکاری کرده و با رأی خویش زمامداری او، و دولت احمدی و مجلس سلطانی آینده، را مشروعیت بخشیم.