رفعت بیات زنی با سوابق روشن وفاداری به جمهوری اسلامی توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد. زنی که حجابش جای حرف ندارد و هرگز هم نداشته است. زنی که پیش تر برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی از سوی همین شورای نگهبان تایید صلاحیت شده بود. رفعت بیات زنی که همواره بر پایه علاقمندی شخصی و در پناه نهادهای زورمند قدرت درسمت های اجرائی فعال بوده و متناسب با نظریه فقهی مسلط بر شورای نگهبان شخصیت دینی – سیاسی شناخته می شود و در قالب اصل 115 قانون اساسی می گنجد، رد صلاحیت شد. با رد صلاحیت وی اظهارات آقای کدخدائی سخنگوی شورای نگهبان نقش بر آب شد. سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به خبرنگار مهر در فروردین ماه اعلام کرده بود: “ شورای نگهبان هیچگاه به صرف اینکه فردی که ثبت نام کرده مرد است یا زن اظهار نظر نکرده است و هر گاه زنی رد صلاحیت شده به خاطر نداشتن صلاحیت عمومی بوده است. “ حال باید باور کنیم که رفعت بیات صلاحیت عمومی نداشته است؟
رفعت بیات یک زن ایرانی است. رد صلاحیت او به مفهوم رد صلاحیت تمام زنان ایرانی است. مهم نیست به کدام طیف و گروه دینی – سیاسی متصل بوده و هست. مهم این است که بدون اعلام دلیل راه ورود به عرصه رقابت انتخاباتی را بر او بسته اند. از رد صلاحیت رفعت بیات، بخصوص با توجه به نظرات سخنگوی شورای نگهبان نمی توان آسان گذشت و نمی توان از طرح این پرسش که چرا وی صلاحیت عمومی نداشته است خودداری کرد. ورود به این پرسش به دفاع از رفعت بیات محدود نمی شود. وی به قدر کافی از حمایت های درون حکومتی برخوردار است. پرسش از آن رو اهمیت دارد که این رد صلاحیت ردیه ای است بر حقوق برابر و انسانی نیمه ای از جمعیت ایران. در این فرض رفعت بیات تنها یک زن نیست، نمادی است از یک جمعیت بزرگ که به تدریج اگر در سیاستها تجدید نظر نکنند به صورت جدی دست و پا گیر دوستداران قدرت می شود. از این نگاه می توان شورای نگهبان را مورد سوال قرار داد و با این فرض که سخنگوی رسمی شورا به دستور شورا اعلام نظر کرده است پرسید :
آیا رفعت بیات سوابق ضد انقلابی دارد؟
آیا رفعت بیات بی بند و باری غربی را با تعریفی که سرکوبگران از آن انتشار می دهند تبلیغ و ترویج کرده است؟
آیا رفعت بیات یکی از مسافران کنفرانس برلین بوده است؟
آیا رفعت بیات در کار انقلاب نرم و مخملی بوده است؟
آیا رفعت بیات کمپین یک میلیون امضا را تایید کرده و با جمع آوری امضا بر ضد امنیت ملی اقدام کرده است؟
آیا رفعت بیات عضو گروهک نهضت آزادی یا دیگر گروهک ها بوده است؟
آیا رفعت بیات در پرونده های فساد اقتصادی رد پائی داشته است؟
آیا رفعت بیات با ضوابط مطبوعات کوتاه فکر و هتاک مامور سیا و موساد و مانند آن همراه بوده است؟
آیا رفعت بیات در جشن وپارتی دستگیر شده است؟
آیا رفعت بیات سابقه قتل یا سرقت و کلاهبرداری داشته است؟
آیا رفعت بیات با افرادی از رژیم شاه پالوده خورده است؟
آیا رفعت بیات پا توی کفش بزرگان کرده و کارنامه سیاسی شان را نقد کرده است؟
آیا رفعت بیات سابقه بی حجابی یا بد حجابی دارد؟
از همه مهم تر اگر رفعت بیات تایید صلاحیت می شد مردم به او رای کافی می دادند؟
پاسخ این گونه پرسشها منفی است، باقی می ماند یک جرم و گناه نابخشودنی که دامان نیمه ای از جمعیت ایران را می گیرد. جرم رفعت بیات این است که زن به دنیا آمده است. این جرم، زن اصولگرا، زن اصلاح طلب، زن سکولار، زن موافق یا مخالف حکومت را شامل می شود. شگفتا که زنان ایرانی با وجود این درد مشترک دست در دست یکدیگر نمی نهند و همگرائی را آن گونه که زمانه ایجاب می کند سامان نمی بخشند.