کاترین فلیپ
قتل یک دانشمند هسته ای ایران جلوی در منزلش، مانند حادثه ای برگزیده از یک رمان جاسوسی- جنائی است. شاید هم مقامات ایران دوست دارند ما اینطور فکر کنیم. ممکن است پشت پردۀ قتل مسعود علی محمدی، هیچگاه فاش نشود.
چه کسی از این قتل سود می برد؟ افراد و سازمان هائی نظیر سیا و موساد که متهم به ارتکاب این قتل شده اند، هیچ سودی از این قتل نمی برند. مگر آنکه دکتر علی محمدی، یک دانشمند عالیرتبه بوده و مرگ وی سبب توقف کامل برنامه تسلیحات هسته ای ایران می شد؛ برنامه ای که به اعتقاد جهان خارج، توسط ایران مخفی نگه داشته شده است.
کارشناسان و نهادهای اطلاعاتی در این مورد تردید دارند. آنها معتقدند حتی اگر فردی با چنین قابلیتی وجود خارجی داشته باشد، بعید است دکتر علی محمدی آن فرد باشد.
دانشجویان وی گفته اند او نامه حمایت از مخالفان را امضأ کرده بود و به طور فزاینده از رژیم انتقاد می کرد. با این حال، مشخص است انجام چنین اقداماتی، این دانشمند ایرانی را به یک هدف برای دولت تبدیل نمی کند.
افراد دیگری نیز وجود دارند که شک و تردید خود را آشکارتر بیان می کنند. بسیاری از این افراد خود متعلق به دانشگاه تهران هستند.
هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا، هفته پیش از گفتگو با اندیشمندان و محققان دربارۀ ایران و نحوۀ واکنش آمریکا به توافق احتمالی ایران بر سر برنامه هسته ای خبر داد.
آیا واشنگتن می تواند چنین توافقی را بدون خیانت کردن به جنبش سبز بپذیرد؟
اکنون به نظر می رسد تهران نیز با همین مشکل روبرو شده باشد. در کشوری که برنامه هسته ای به یک نماد ملی تبدیل شده، ترور می تواند بهانه ای ارزشمندی برای سرکوب دشمنان رژیم و سندی برای ربط دادن مخالفان به کشورهای غربی باشد؛ کشورهائی که «حقوق هسته ای» ایران را به رسمیت نمی شناسند.
ممکن است دکتر علی محمودی یک نابغه هسته ای در قلب برنامه هسته ای مخفیانه ایران بوده و شاید هم یک استاد متواضع فیزیک با دیدگاه های سیاسی دردسر آفرین بوده است. آنچه مشخص است، این است که احتمالاً هیچوقت جوابی برای این سؤال ها پیدا نمی کنیم.
با اینحال، راهی که تهران برای بهره برداری از قتل خشونت بار وی بر می گزیند، می تواند در این موضوع شاخص باشد.
منبع: تایمز آنلاین- 13 ژانویه 2010