دوباره به سمت ایهام رفته ایم

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» گزارش روز درباره کاریکاتور مطبوعاتی در ایران

با گذشت بیش از 17 ماه از انتخابات مخدوش سال گذشته که توقیف رسانه های غیردولتی و اصلاح طلب را به دنبال داشت، تعدادی از کاریکاتوریست های مطرح مطبوعات از ایران خارج شدند و تعدادی به ناچار به کارهایی چون انیمیشن، گرافیک و یا حتی کارهای اداری و غیر مرتبط با حرفه تخصصی شان روی آوردند؛ با این حال هنوزتعداد دیگری از کاریکاتوریست های مطبوعاتی هستند که با همه فشارها و محدودیت ها به کار خود ادامه میدهند. با تنی چند از آنان در باره وضعیت کاریکاتور مطبوعاتی مصاحبه کرده ایم.

 هادی حیدری از آن جمله است که همچنان با روزنامه شرق همکاری میکند، جمال رحمتی اما به انیمیشن پناه برده و مانا نیستانی ناچار از ترک کشور شده است. این سه کاریکاتوریست با سابقه در مصاحبه با “روز” از وضعیت فعلی کاریکاتور و کاریکاتوریست ها در ایران و فشارها و محدودیت هایی سخن می گویند که یک بعد آن سیاسی و امنیتی است و مشکلات صنفی و اقتصادی مکمل آن است.

 

پناه بردن به انیمیشن

جمال رحمتی از کاریکاتوریست های باسابقه کشور است که اکنون به گفته خودش به انیمیشن پناه برده است و همزمان با یک مجله تخصصی هم کار میکند.

او به “روز” می گوید: اتفاقی که الان افتاده این است که کاریکاتور یا کاملا حذف شده و یا شکل کاملا کلی به خود گرفته است. خود من اکنون از کارهای آرشیوی ام استفاده می شود و ترجیح میدهم سراغ کارهایی بروم که برای خودم و خانواده مشکلی پیش نیاید.

آقای رحمتی که از سال 72 و با نشریه پیام زنجان کار حرفه ای خود به عنوان کاریکاتوریست مطبوعاتیرا  آغاز و از سال بعد با مجله آدینه به صورت حرفه ای تر دنبال کرده، به فضای کار حرفه ای کاریکاتوریست ها پیش از دوم خرداد 76 و شکوفایی مطبوعات اشاره می کند  و با مقایسه آن با دوران اصلاحات می گوید: سال 76 در واقع سالی بود که تحول اساسی در حوزه کاریکاتور در مطبوعات ایجاد شد؛ این تحول از روزنامه جامعه رخ دا، د به واسطه اینکه استقبال بسیار زیادی از این روزنامه شد و سبک و سیاق آن مورد توجه و استقبال نشریات دیگر قرار گرفت. از آنجا که ستون کاریکاتور در این روزنامه، ستون مهمی بود لذا خیلی از روزنامه ها و نشریات از این رویه پیروی کردند و همین باعث شد تحولی بزرگ در این عرصه رخ دهد.

این کاریکاتوریست می افزاید: خود من در این دوران همزمان در چند نشریه کار میکردم؛ یکجا مدیر هنری بودم، جای دیگر طراح و جای دیگر کارشناس هنری و… در واقع چند کاریکاتوریست بودیم که با هم کار میکردیم از جمله مانا و توکا نیستانی، نیک آهنگ کوثر، اردشیر رستمی، هادی حیدری و… که همه از سال های 73 کارشان اوج گرفته بود.

به گفته آقای رحمتی قبل از دوم خرداد 76، کاریکاتور بیشتر در مجلات تخصصی خلاصه می شد: همان تعداد کاریکاتوریست هایی که بودیم در سال 76 کارمان اوج گرفت یعنی از نشریات تخصصی مثل آدینه و دنیای سخن و… که قشر خاصی آنها را می خواندند، آمدیم توی روزنامه ها و نشریاتی که عامه مردم میخواندند. این روند ادامه داشت تا توقیف گسترده مطبوعات که رسید باز کاریکاتوریست ها مثل قبل از 76 به مجلات تخصصی روی می آورند. خود من هم الان در مجله دنیای تصویر کار میکنم و از سویی به انیمیشن پناه برده ام.

او در توضیح فضای حاکم بر کار کاریکاتوریست ها و خودسانسوری ها و اعمال فشارهای امنیتی و سیاسی توضیح میدهد: این فضا همیشه بوده. خود من سال 76 و 77 چند بار به صورت تلفنی تهدید شدم چه مستقیم و چه غیر مستقیم ؛ اما آن زمان فضای بازی وجود داشت که تا حد زیادی می توانستیم حرفمان را بزنیم؛ هرچند آن نیز نسبی بود و آزادی مطلق هیچ وقت نداشتیم و اینطور نبود که مطمئن باشیم مشکلی پیش نخواهد آمد.

آقای رحمتی با اشاره به اینکه در کار مطبوعاتی ریسک غیر متعادلی وجود دارد توضیح میدهد: خیلی ها در ازای ریسکی که می کنند ممکن است درآمد بالایی داشته باشند یا از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار شوند اما در مورد کار ما اینطور نیستو ما همواره ریسک غیر متعادلی داشته ایم که ناچار از خود سانسوری شده ایم. در همان شرایط آزادی نسبی هم همه چیز را سبک سنگین می کردیم و بعد روی کاغذ می اوردیم ولی تفاوتی که با سابق کرده بود این بود که کارها از حالت سمبولیک خارج شده بود. معمولا در فضاهای بسته کارها حالت سمبولیک به خود می گیرند و با ایهام و ایجاز و غیر مستقیم حرف میزنند تا مشکلی پیش نیاید. ما از این حالت خارج شده بودیم و وقتی آن دوره را با الان مقایسه می کنم می بینم آن موقع آزادی بالایی داشتیم اما الان اتفاقی که افتاده باز این است که به سمت ایهام و ایجاز رفته ایم.

این کاریکاتوریست می افزاید: در ایران همیشه کاریکاتور این طور بوده که یک دوره ای کاریکاتورها به حالت خنثی در می آیند و یک دوره ای به رسالت اصلی خود می پردازند که مشخصا پرداختن به مسائل روز است. در اصل وقتی هزینه های کار کاریکاتور بالا می رود، و ممکن است ریسک خیلی بالایی داشته باشد، کاریکاتوریست سعی میکند یا کار نکند و یا سراغ موضوعاتی خیلی کلی برود که مشکلی پیش نیاید. امری که الان شاهد آن هستیم.

به عدم وجود انجمن صنفی یا نهادی صنفی برای کاریکاتوریست ها اشاره میکنم و آقای رحمتی می گوید: الان دیگر وضعیت ما برابر با سایر بچه های روزنامه نگار است آنها هم دیگر انجمن صنفی ندارند.

وی با اشاره به مشکلات صنفی، اقتصادی و معیشتی حرفه خود می گوید: من چند جا دبیر سرویس بودم از جمله روزنامه های شرق و هم میهن و به طور غیر مستقیم در تعطیلی روزنامه دخیل بودم از جمله روزنامه شرق که طرحی از فردی را در روزنامه گذاشتم و همان بهانه توقیف روزنامه شد، این دو روزنامه را با روزنامه های دیگری که بودم کنار هم میگذارم و می بینم که توقیف و تعطیلی عادی شده و عادت کرده ایم توقعی از کسی نداشته باشیم که به مشکلات معیشتی توجهی بکند. یادم است در روزنامه هم میهن ما در اتاق بودیم که آقای کرباسچی آمد و گفت خسته نباشید و… گفتیم یعنی چی گفت هیچی توقیف شد… به همین راحتی. به ناچار خود ما باید به فکر باشیم. بچه ها همیشه از نظر معیشتی دچار مشکل بودند و الان هم تقریبا بچه هایی که کار کاریکاتور مطبوعاتی می کنند چند نفر بیشتر نیستند که آنها هم از لحاظ معاش نمی توانند تامین باشند.

از آقای رحمتی درباره جایگاه کاریکاتور و کاریکاتوریست در مطبوعات ایران می پرسم؛ آیا حرفه شما که بخشی از ژورنالیسم است در مطبوعات ایران جا افتاده است و به عنوان ژورنالیسم بدان نگاه می شود؟

این کاریکاتوریست پاسخ میدهد: من از این زاویه می توانم پاسخ دهم که هر وقت مدیران مسئول و سردبیران روزنامه ها حس کردند که چاپ کاریکاتور ممکن است باعث ارتقای فروش نشریه و مخاطبشان شود از این مساله استقبال کردند اما زمانی که احساس کردندکاریکاتور هزینه زیادی مثل توقیف دارد رغبت کمتری بدان نشان داده اند. در اصل دست اندرکاران مطبوعات شکی ندارند که کاریکاتور با مخاطب در اندک زمانی ارتباط برقرار میکند اما از سویی میدانیم که خیلی از روزنامه ها به دلیل انتشار کاریکاتورهایی توقیف شده اند لذا مدیران روزنامه ها رغبت کمتری بدان نشان می دهند.

به گفته آقای رحمتی کاریکاتور می تواند جایگاه بسیار خوبی داشته باشد به شرطی که شرایط مهیا باشد: من از سال 73 در این زمینه به صورت حرفه ای کار میکنم و میدانم که بعد از هر فرازی، فرودی است و بعد از هر فرودی، فرازی و مطمئن هستم که شرایط به این شکل نخواهد ماند و شاهد شکوفایی دوباره کاریکاتور و مطبوعات خواهیم بود.

 

کاریکاتورهای بچه های داخل را ببینید

هادی حیدری همچون جمال رحمتی از کاریکاتوریست های باسابقه و سرشناس ایران است. او جزو معدود کاریکاتوریست هایی است که با همه فشارها و محدودیت ها همچنان در ایران به حرفه خود مشغول است.

آقای حیدری از سال 82 با راه اندازی هادی کارتون که در سال 84 به پرشین کارتون تغییر نام داد با حسن کریم زاده و کیوان زرگری رسانه ای مستقل برای انتشار کاریکاتور ایجاد کردند که هدفش انتشار آثار کاریکاتوریست ها و نوشته های مربوط به کاریکاتور و رشد کاریکاتور بوده است.

پرشین کارتون نیز به گفته هادی حیدری از بهمن سال گذشته تحمل نشده و فیلتر شد.

این کاریکاتوریست که از سال 73 کار حرفه ای خود را با گل آقا آغاز کرده از فضای آن روزها می گوید: دوران قبل از دوم خرداد یعنی سالهای 73 و 74 دوره ای بود که به لحاظ اجتماعی و سیاسی شرایط بسته ای بود و محدودیت های سیاسی و اجتماعی تا بدانجا وجود داشت که مثلا کاریکاتوری در گل آقا کشیده بودم دستی بود که علامتی نشان میداد و وسط دو انگشت قلم بود و تار عنکبوت. اما وقتی منتشر شد تار عنکبوت حذف شده بود. من میخواستم بگویم شرایط نویسنده ها و هنرمندان شرایط خمود است و  فشار زیاد است و نمی توانند حرف بزنند اما با حذف آن بخش کاملا معنای طرح من تغییر کرد و معکوس شد.

وی سپس به نشریه فاروت اشاره میکند که حسن کریم زاده، کاریکاتوریست این نشریه به دلیل سوتفاهم مقامات قضایی و امنیتی از طرحی که او در این نشریه کشیده و تعبیر به کاریکاتور آیت الله خمینی شده بود،  بازداشت شد: برخی می گویند نطفه گروههای فشار همان زمان و سر همین نشریه بسته شد، ریختند دفتر نشریه و کامپیوتر ها را به بیرون پرت کردند و به نوعی سوبرداشت از یک طرح را دست مایه ای کردند که هم نشریه توقیف شد هم طراح آن زندانی شد. در اصل شرایط آن سالها اینطور بود.

به گفته هادی حیدری در آن زمان طرح ها در خدمت نوشته ها بودند و کمتر دیده می شد طرحی به صورت مستقل کار شود: البته کیهان کاریکاتور و گل آقا و نشریات تخصصی بودند اما جایگاه کاریکاتور آن سالها یک عنصر سرگرم کننده در بین افکار عمومی بود کما اینکه اکنون نیز این مساله به طور کامل برطرف نشده اما بسیار بهبود پیدا کرده است. در این میان مجلات طنز و کاریکاتور و گل آقا خیلی تلاش کردند تا بین مسئولان نظام ظرفیت سازی کنند و از طریق طنز و کاریکاتور بتوان انتقاد کرد.

وی می افزاید: وقتی به تاریخ کاریکاتور نگاه میکنیم می بینیم که کاریکاتور در مطبوعات ایران سابقه صد ساله دارد یعنی از زمان مشروطیت وارد ایران شده و در این صد ساله هر زمان فضای اجتماعی و سیاسی باز شده کاریکاتور هم دوره بالندگی اش شروع شده.

هادی حیدری نیز همچون جمال رحمتی با اشاره به روزنامه جامعه، از این روزنامه به عنوان نقطه عطفی در حرفه خود نام می برد و می گوید: من این امر را مدیون مدیرمسئول این روزنامه میدانم که به دلیل نگرشی که نسبت به طرح و کاریکاتور دارد یک بخش مستقل را به کاریکاتور اختصاص داد و از باکس های کوچک در مجلات و حاشیه ها به متن روزنامه آمد.

وی می افزاید: در برخی از روزنامه ها که بعد از جامعه منتشر شدند شاید یک جوری تب زدگی باشد یعنی یک ستون ایجاد کردند تا از قافله عقب نمانند اما برخی مدیران مسئول با اعتقاد به اینکه کاریکاتور به عنوان یک رسانه مستقل می تواند عمل کند از آن استفاده کردند و در این زمینه می توان بعد از جامعه به طوس، نشاط، عصرآزادگان، مشارکت، نوروز، آزاد، یاس نو و حتی اقبال با عمر کمی که داشت اشاره کرد و رسید به اعتماد ملی که بین روزنامه های اصلاح طلب بیشترین عمر را داشت و بیشترین کاریکاتور را منتشر کرد و ما از دل کاریکاتور های آن یک کتاب منتشر کردیم. در اصل می توان گفت کاریکاتور جایگاه خود را پیدا کرد و به رسمیت شناخته شد.

به گفته این کاریکاتوریست، گسترش تعداد کمی کارتونیست ها از تاثیر کارتون های مطبوعاتی بوده هرچند در دوره های بعدی حجم بسیار بالایی علاقه مند آمدند و فضایی برای انتشار پیدا نکرده وبه سمت کارهای نمایشگاهی رفتند.

آقای حیدری سپس با اشاره به وجود خودسانسوری در بین کاریکاتوریست ها که محصول فشارهای سیاسی و امنیتی بود می گوید: حجم سانسورهایی که کردیم ما را به سمت بیماری خود سانسوری برد و من واقعا این را بیماری میدانم. روزنامه هایی به واسطه کاریکاتور توقیف شدند و یا یکی از شکایات آنها مربوط به کاریکاتور بوده و همین مساله در مدیران مسئول تاثیر گذاشت و اقبال خوبی به کاریکاتور نشان ندادند. معدود روزنامه هایی هم که کاریکاتور داشتند با ممیزی بسیار شدید کار میکردند به طوریکه خود ما مجبور می شدیم روزی مثلا 4 بار طرح بکشیم تا یکی تایید شود. در حقیقت همین فشاری که از جانب مدیران روزنامه ها وارد شد باعث شد که ما قبل از اینکه مدیر کار را ببیند خودمان دایره محدودتری را تعریف و ذهنمان را در آن دایره محدود سانسور کنیم.

این کاریکاتوریست اما به “مصونیت آهنینی” اشاره میکند که “کاریکاتوریست های روزنامه های حکومتی دارند و هر گونه توهینی هم میکنند به آنها حتی تذکری هم داده نمی شود و در مقابل کاریکاتوریست های روزنامه های اصلاح طلب بارها احضار شده و بازجویی پس داده و یا بازداشت شده اند”.

وی با اشاره به روی کار آمدن محمود احمدی نژاد در سال 84 می گوید که حکومت سعی داشت نشان دهد چیزی تغییر نخواهد کرد و حتی کاریکاتوری از محمود احمدی نژاد در گل آقا منتشر شد که احمدی نژاد در نمایشگاه مطبوعات با آن عکس یادگاری گرفت و صفار هرندی هم گفت که کشیدن کاریکاتور رئیس جمهور اشکالی ندارد. اما به فاصله کمی بعد وقتی همان کاریکاتور را یک نشریه استانی بازنشر کرد، توقیف شد.

از هادی حیدری درباره فضای فعلی کار کاریکاتوریست ها در ایران می پرسم؛می گوید: خیلی از سوژه ها را نمی توانیم نزدیک شویم  سوژه هایی که سه سال پیش می توانستیم کار کنیم الان حتی نمی توانیم بدانها فکر کنیم. یک عده ای به سراغ کار انیمیشن رفته اند برخی حتی دنبال کارهای اداری و روابط عمومی ها تا بتوانند از لحاظ مالی تامین شوند و دیگردغدغه شان کاریکاتور نیست. از سویی همانطور که آمار مهاجرت روزنامه نگاران افزایش پیدا کرده کاریکاتوریست ها هم ناچارا مهاجرت کرده اند و برخی کاریکاتوریست های موثر از ایران رفتند.

وی با اشاره به دستمزد کاریکاتوریست ها در نشریات غربی می گوید: این نوع دستمزدها در داخل کشور غیر قابل تصور است و ناچار بچه ها به کارهای دیگر می پردازند. در اصل قبل از دوم خرداد کاریکاتور نمی توانست تامین اقتصادی کند اما مقطع کوتاهی بعد از دوم خرداد کارتونیست ها در چند روزنامه کار میکردند و از این طریق امرار معاش میکردند اما با وضعیتی که پیش آمده کاملا برگشت به عقب کرده ایم. از طرفی وقتی  مشکلات امنیتی اجازه انتشار کار حرفه ای را نمیدهد آدم احساس مرگ حرفه ای میکند و مجبور به مهاجرت یا رفتن به سراغ کارهای دیگر می شود. اما باید توجه داشت که عده ای هم همچنان در ایران کار میکنند و با تمام مشکلات و فشارها و محدودیت هایی که است سعی میکنند از دل سوژه ها نوعی کار کنند که فشار کمتری بیاید. اما کاریکاتوریست ها هستند وکار می کنند و باید کار بچه های داخل را دید. من معتقدم هنرمند در شرایط تحت فشار و غیرعادی است که باید نشان دهد می تواند کار کند وگرنه وقتی شرایط بر وفق مراد است که هنر نیست کار کردن.

او تاکید میکند کسانی که در داخل کشور مانده و کار میکنند به شدت مسئولیت پذیر هستند و به شکل هنرمندانه ای از همین فضای بسته در جهت خلق آثارشان استفاده میکنند.

آقای حیدری می افزاید: خود ما شروع کرده ایم به کارهای ریشه ای تر و به شکل هفته ای صفحه ای را در روزنامه شرق منتشر میکنیم و از طرفی به انتشار کتاب روی آورده ایم و معتقدیم کاریکاتور، ثبت هنری اسناد تاریخی است.

وی که بعد از انتخابات مخدوش سال گذشته بازداشت شد می گوید به دلیل شرکت در مراسم دعای کمیل و به کاریکاتوریست بودن بازداشت شده اما محور بازجویی های او درباره کاریکاتورهایش از 12 سال پیش به این طرف  و بخصوص کاریکاتوری که از محمود احمدی نژاد کشیده، بوده است.

 

خفقان

مانا نیستانی از دیگر کاریکاتوریست های سرشناس ایران است که سالها پیش ناچار شد ایران را ترک کند اما همچنان به کار خود ادامه داد به طوریکه اکنون یکی از مطرح ترین کاریکاتوریست های عرصه مجازی است.

او می گوید پیش از دوم خرداد 76 بیشتر نشریات دگر اندیش همچون آدینه و ایران فردا از کاریکاتور استفاده میکردند: همزمان روزنامه همشهری هم منتشر می شد که یک مدل از کارتون سیاسی نسبتا منتقد را شروع کرد و روزنامه های کیهان و اطلاعات نیز بودند اما با دوم خرداد 76 و انتشار روزنامه های در سطحی وسیع، ما نیز مخاطبین تازه و زیادی پیدا کردیم. در اصل پیش از آن در نشریات نخبه گرا تر با مخاطبین خاص کار میکردیم و بعد از آن مخاطبین ما هم تغییر کردند و گسترده شدند. خیلی خوش بین بودیم خود من خیال خامی در سر می پروراندم که هر سال کتابی مصور از کارهایم ارائه دهم اما با بهار 79 و توقیف فله ای مطبوعات و خفقان که آرام آرام بر همه جا نشست این خوش بینی ها نیز از بین رفت.

آقای نیستانی می افزاید: این خفقان همچنان ادامه یافت و با اینکه ایران نیستم اما از دور می بینم که فضای بسیار دلسرد کننده و ناامید کننده ای است و بسیاری از کارتونیست هی ماا که کارتونیست های قهاری هم هستند گوشه عزلت گزیده اند.

وی سپس با اشاره به خودسانسوری توسط کاریکاتوریست ها می گوید: ما در فضایی رشد کردیم و شخصیت مان شکل گرفت که به نوعی خود سانسوری نیز در ما پرورش پیدا کرد و لذا برای ما سخت است که کنار بگذاریم. خیلی وقت ها در ناخودآگاه خود فکر میکنم که چه جیزهایی را باید بکشم یا نکشم و اتوماتیک وار این فکر ها می آید در حالی که دیگر ایران نیستم.

وی سپس کمی به عقب تر برمیگردد: فضا به شدت بسته و پر از سوظن بود که در سالهای 69 – 70 قضیه فاراب پیش آمد برای حسن کریم زاده و از یکی از کارهای او تعبیر به عکس آیت الله خمینی کردند. زندانی شد و ناگهان از همان زمان روی کاریکاتوریست ها زوم کردند و ذهنیت تئوری توطئه و شکاکی و بدبینی نسبت به کارتونیست ها ریشه دواند و بعد از آن کار دشوارتر شد. به طوریکه من که در جهان کتاب کار میکردم  که نشریه ای برای معرفی کتاب بود، خیلی از کارهایم توسط سردبیر رد می شد و می گفت دوره میرسلیم نمی شود شاید دوره وزیر بعدی بشود و… چنین شرایطی وجود داشت و همین مسائل باعث شد که کارهای ما در لفافه و با ایهام بیشتر عرضه شود و خیلی به سمت مبهم گویی برویم که امروز به اصطلاح مفهوم گرایی می گویند.

آقای نیستانی انگاه به باز شدن فضا و شکستن برخی تابوها و از بین رفتن برخی خطوط قرمز بعد از دوم خرداد 76 اشاره می کند و می گوید: شرایط طوری شد که اگر روزی بلایی سر فرج سرکوهی می آمد و کسی جرات اشاره بدان را نداشت ما از قتل های زنجیره ای هم کار کشیدیم و توانستیم منتشر هم بکنیم؛ اما دوران اصلاحات هم دسته بندی داشت. در اصل 4 سال اول آقای خاتمی خیلی بهتر بود و یواش یواش فشارها بیشتر شد و 4 سال دوم فضا بسته شد اما باز هم کار میکردیم. روزنامه ها توقیف می شدند ولی فضا آنچنان خفقانآور  نبود تا کم کم روند خفقان و سرکوب شدت بیشتری گرفت. روزنامه ها توقیف شدند. همه چشم دوخته بودند به یکی دو روزنامه ای که منتشر می شدند و صف کشیده بودند پشت درهای این روزنامه ها برای کار. فضای بسیار بدی بود؛ مدام حالت شل کن سفت کن بود و بعد هم دوره محمود احمدی نژاد شروع و دیگر فضا کاملا بسته شد.

وی با اشاره به وضعیت فعلی حاکم بر ایران می گوید: الان دیگر روزنامه ای نمانده که جرات چاپ کاریکاتور را داشته باشد؛ اصحاب جراید هم می ترسند که گزندی بدهند و نشریه شان تعطیل شود.

این کاریکاتوریست، سرنوشت کار کاریکاتور را به عنوان شاخه ای از ژورنالیسم به وضعیت روزنامه ها وابسته میداند: یک تعداد از رسانه های دولتی ستون های ثابت کاریکاتور دارند و سالیان سال است که کاریکاتوریست ثابت دارند و من خوشحال هستم از این موضوع اما متاسفم که چرا در طرف مقابل چنین مساله ای نیست. در اصل باید روزنامه ای باشد که فضا را در اختیار کارتونیست بدهد؛آیا الان چنین روزنامه ای هست؟

وی وضعیت اقتصادی  و معیشتی کاریکاتوریست ها در ایران را در همه دوره ها یکسان میداند: تنها موردی که در این دوره ها یکسان بوده همین وضعیت اقتصادی و درآمدی بوده؛ هنوز هم کمترین حق الزحمه ها را به کاریکاتور اختصاص می دهند و به هیچ عنوان امکان ندارد کسی از طریق کارتون بتواند امرار معاش کند و باید حتما جای دیگری کار داشته باشد.