صفحه چهار فصل در بخش قاب اختصا ص دارد به معرفی طراحان و کاریکاتوریست ها در سراسر جهان. در این شماره با جواکین سالوادور لاوادو طراح نامدار آرژانتینی آشنا می شوید.
جادوگر آرژانتینی
در سرزمین های دور، آنسوی اقیانوس اطلس، در دل آمریکای لاتین پر رمز و راز، در کشوری به نام آرژانتین مردی زندگی می کند که دوستدارانش او را جادوگری بی بدیل می دانند…
خیر، نامش “دیه گو مارادونا” نیست!
“جواکین سالوادور لاوادو” نه با توپ فوتبال که با قلم خود جادو می کند.
متولد 1932 در شهر مندوزای آرژانتین، از کودکی “کینو” صدایش می زدند تا با عموی همنامش “جواکین” اشتباه گرفته نشود. “عمو جواکین” نقاش و طراح تبلیغاتی قابلی بود که تأثیر زیادی بر “جواکین” کوچک گذاشت و باعث شد تا او از سه سالگی عشق به طراحی را در خود کشف کند. بعد ها “کینو” در مدرسه ی هنر های زیبای مندوزا مشغول به تحصیل شد اما آن را هم رها کرد تا یکسره خود را وقف طراحی کارتون کند.
سال 1954 کینو دفتر مجلات مختلف بوینس آیرس را زیر پا گذاشت بلکه بتواند کار پیدا کند، عاقبت نشریه “استو اس” اولین کارتون یک صفحه ای او را چاپ کرد. از آن به بعد آثار کینو در نشریات مختلف و بیشمار آمریکای لاتین و سایر کشورهای دنیا بی وقفه به چاپ رسیده و او را محبوب تمام کارتونیست ها و کارتون دوستان عالم کرده است.
بالاترین قله ای که یک کارتونیست می تواند به آن برسد “زبانی شخصی” و “منحصر به فرد” در کار است. یعنی خلق جهانی شخصی_ از طریق طراحی کارتون_ که می توان در آن نفس کشید و زندگی کرد. این جهان شخصی باید قابلیت ترجمان و تفسیر هر پدیده ای را داشته باشد؛ درخت، میز، صندلی، آدم، پرنده… هر آنچه که در دنیای بیرونی وجود دارد باید معادلی یگانه در این جهان کارتونی داشته باشد که با دیدن آن، خالقش – کارتونیست- تداعی شود. این کار دشواری است که از هر کارتونیستی بر نمی آید، سال ها مطالعه، جهان بینی عمیق و مهارت در کار لازم است تا چنین چیزی شکل بگیرد. کینو به بهترین صورت، جهان ویژه ی خود را ساخته است. اگر به کارهایش دقت کنید می بینید هر چه که می کشد مختص خود اوست. کارتون زبان اوست و زبان او کامل و بی نقص است. مهم تر، این که اطراف دنیای شخصی او را لاک صلب یک سنگ پشت، فرا نگرفته. برای همه ی ما دروازه هایی دارد که به سادگی از آنها می گذریم و در دنیای ساخته ی ذهنش قدم می زنیم و می خندیم.
کارتون های کینو واقعاً خنده دار هستند اما جنس این خنده مثل آنی که هم وطنش، “موردیلو” ایجاد می کند سرخوشانه نیست، بیشتر به واکنش عصبی آدمی مستأصل می ماند که دیگر چاره ای به جز خندیدن در برابر مؤقعیت دردناکش ندارد. ما به ظلم، تبعیض، تضاد و حماقت بی انتهای آدم ها می خندیم چون نه کاری از دست مان ساخته است و نه حال و نایی برایمان باقی مانده که پا و سر بر زمین و دیوار بکوبیم. تنها عضلات صورت مان منقبض می شود و می خندیم.
کینو تلخ و بدبین است اما تلخی اش را مثل وودی الن پیچیده در ظاهری شوخ طبعانه عرضه می کند، به اندازه ی او هم در شوخی با جدی ترین مسائل بشری تواناست.
چارلز. ام. شولز کارتونیست معروف آمریکایی و خالق “چارلی براون” و “اسنوپی” درباره ی کینو گفته: “ایده هایی که او کار می کند بسیار دشوارند و من از تنوع و عمق شان شگفت زده ام. او می داند که چطور طراحی کند و چطور این کار را بانمک و خنده دار انجام دهد. به نطر من او یک غول است!”
کاراکتر های کینو قربانیان دنیای معاصر هستند. کارمندان دون پایه، بچه ها، همسران خانه دار، پیران و بازنشسته ها، هنرمندان گمنام…کسانی که درگیر مؤقعیت های عادی می شوند که به سرانجام های سورئالیستی می انجامد یا بر عکس، مؤقعیت های پیچیده که به شکلی ساده و احمقانه حل می شوند. در اثری از او، پلیس ضد شورش در برابر تظاهرات مردمی، نفری یک قرص والیوم دهان هر کدام از تظاهرکنندگان می گذارد. در اثر دیگر، مردی متمول روی کول پیشخدمتش ایستاده تا بتواند از قفسه ی بالای کتابخانه اش کتاب “نظریه مارکس” را بردارد! در یک کارتون هم رئیس قدرتمداری را تصویر کرده که مرئوس ریز نقش اش را دعوت به نشستن روی مبلی می کند که انگار از بدنه ی یک زباله دانی ساخته شده.
او می تواند هر چیزی را از هر زاویه ای که می خواهد طراحی کند، گاهی به فراخور ایده صحنه ی شلوغ و پیچیده ای را به تصویر می کشد و گاه به یک یا دو کاراکتر و چند خط مختصر در پسزمینه برای نمایش فضای داستان اکتفا می کند. می تواند چیزی را با چهار خط یا با چهار هزار خط، با مهارت تمام نشان دهد. از این قدرت نا محدود تجسم و طراحی بهترین استفاده را هم می کند؛ معمولاً از میان هزاران، بهترین زاویه دید را انتخاب می کند و ایده را به بهترین شکل عینیت می بخشد.
تخصص ویژه ی کینو بی شک، طراحی “کارتون استریپ” است.
به جرأت می توان گفت در این زمینه هیچ کارتونیستی به پای او نمی رسد. کارتون های چند قابه ی او کلاس درس کارتون استریپ اند. به بهترین شکل مقدمه چینی می کند، تعلیق می سازد و کنجکاوی بر می انگیزد و در آخرین قاب، استادانه غافلگیر می کند.
استریپ های او مانند فیلم کوتاه های کاملی هستند که هیچکاک گونه کارگردانی شده باشند.
کادر اول: مردی و سگی و درگاه یک خانه. جز این سه عنصر کلیدی ماجرا هیچ چیز اضافه ای در کادر نیست. کادر دوم: مرد دستی به سر سگ می کشد و وعده ی استخوانی به او می دهد. کادر سوم: مرد در حال ورود به خانه همچنان سگ را با وعده ی استخوان سر خوش نگه داشته. کادر چهارم: سگ و در. سگ منتظر دم تکان می دهد. کادر پنجم: سگ و در. سگ کمی خسته شده. کادر ششم، هفتم و هشتم: سگ نا امید و نا امید تر می شود، در همچنان بسته است و اثری از مرد نیست. کادر آخر: سگ دمش را روی کولش گذاشته و می رود، روی دیوار پسزمینه، عکس های تبلیغاتی همان مرد را می بینیم که نامزد انتخاباتی است!
حالا علت بدقولی مرد را می فهمیم: او سیاستمداری است که عادت دارد وعده بدهد و عمل نکند! چون جواب را یافته ایم و مصداقش را بسیار دیده ایم می خندیم. به تلخی، می خندیم.
این تنها گوشه ای از توانایی و استادی شگرف کینو در طراحی کارتون استریپ است.
بسیاری از کودکان و بزرگسالان، کینو را نه از طریق کارتون ها و استریپ های جدی که با “ مافلدا” دخترک موفرفری کوچک او می شناسند که در سال 1964 به وجودش آورد و از آن تاریخ ده ها کتاب و انیمیشن درباره اش خلق کرد طوری که مافلدا محبوبیتی جهانی یافت و تبدیل به یکی از تمبر های یونیسف هم شد.
کینو در طی نیم قرن فعالیت جوایز متعدد بین المللی کسب کرده است. همچنین، او در سال 1982 به انتخاب کارتونیست های سراسر دنیا “بهترین کارتونیست سال جهان” لقب گرفت.