محمد شطح تکنوکرات و وزیر سابق لبنانی در یک حمله تروریستی کشته شد. وی در انفجاری شدید که در نزدیکی ساختمان پارلمان لبنان رخ داد، جان باخت. علاوه بر وی ۶ نفر دیگر تا کنون کشته شدند و ده ها نفر زخمی گشتند. محمد شطح هدف اصلی حرکت تروریستی بود و در آستانه حضور در جلسه حزب المستقبل جان باخت. او عضو هیچ گروه و تشکیلات سیاسی نبود اما با ائتلاف ۱۴ مارس نزدیک بود.
وی مدرک دکتری اقتصاد داشت و از مشاوران اصلی رفیق حریری و پسر وی سعد بود. سابقه فعالیت های ارشد مدیریتی او با سفارت شروع شد. شطح از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰ سفیر لبنان در آمریکا بود. وزارت دارایی لبنان را در ماه جولای سال ۲۰۰۸ به عهده گرفت.
با استعفای “رفیق حریری” دوره وزارت وی به پایان رسید و در سال ۲۰۰۱ به صندوق بین المللی پول بازگشت و تا ژوئن سال ۲۰۰۵ در آنجا ماند. بعد از ترور رفیق حریری در ۱۴ فوریه ۲۰۰۵ از صندوق بین المللی پول استعفا داد. در جریان جنگ ژوئن سال ۲۰۰۶ سخنگوی رسمی دولت لبنان بود.
شطح در لبنان به عنوان فردی مستقل و سیاست مداری میانه رو و مدافع گفتگو و حل مسالمت آمیز حل اختلافات شناخته می شد. در عین حال او از منتقدین شناخته شده حزب الله و دولت سوریه در لبنان نیز بشمار می رفت. او بار ها با مسئولین حزب الله مذاکره و گفتگو کرده بود.
شطح درست یک ساعت قبل از مرگ، در حساب خود توئیتر عبارتی در نقد حکومت سوریه و حزب الله نوشت. او گفته بود حزب الله در حال تلاش برای تحمیل همان سیاستی است که سوریه ۱۵ سال در لبنان پیاده کرد. (۱)
البته در فاصله زمانی یک ساعته برنامه ریزی ترور فوق امکان پذیر نیست لذا بر این مبنا نمی توان اتهامی را متوجه حزب الله لبنان نمود.
اما سوابق برخورد های انتقادی قبلی وی نسبت به حزب الله و دولت سوریه انگشت اتهام را به سمت آنها می برد. مسئولین حزب الله لبنان و همچنین دولت سوریه انفجار فوق را محکوم کرده و آن را عملی جنایت بار نامیدند. جمهوری اسلامی نیز حمله فوق را محکوم نمود.
اما سعد حریری و دیگر اعضای حزب المستقبل بلافاصله مسئولیت ترور را متوجه حزب الله کردند. فواد سینیوره نخست وزیر سابق لبنان اظهار داشت: “مجرم همان مجرم است.کسی که به خون مردم در سوریه تشنه است همانی است که خون مردم لبنان را می ریزد، از بیروت تا طرابلس و در تمامی خاک لبنان مجرم همانی است که با متحدینش در لبنان در درعا و حلب، دمشق و همه سوریه به کشتار مشغول است!”
عمران الزعبی وزیر اطلاع رسانی سوریه در واکنش گفت: “برخی از شخصیت های لبنانی به تهمت زدن بعد از روی دادن هر تروری عادت کردهاند…. تروریسم دشمن همگان است و باید با آن به صورت جدی و محکم بدور از بازیهای بیهوده سیاسی برخورد شود.
فؤاد سنیوره پناهگاه های امنی برای رهبران این گروه های تروریستی فراهم کرده است و اتاق عملیاتی با حمایت سعد الحریری و اربابان آنها در بیروت برای این گروه ها تدارک دیده است”.
حرکت تروریستی فوق با موج محکومیت جهانی همراه شده است. نجیب میقاتی نخست وزیر لبنان نیز ترور شطح را محکوم نمود و اعلام کرد دولت با هر حرکت خشونت آمیزی مخالف است. وی تاکید کرد که آمران و عاملان نمی توانند لبنان را به جنگ داخلی بکشانند. اما او اشاره ای صریح نداشت که دولت به تحقیق و مجازات تروریست ها می پردازد. پرونده قتل های سیاسی گذشته و بخصوص رفیق حریری در لبنان تا کنون به جایی نرسیده است.
در شرایط کنونی نیز دور از انتظار به نظر می رسد شناسایی عوامل پشت پرده این ترور امکان پذیر باشد. دستگاه قضایی و دولت لبنان در زمینه کشف حقیقت و اجرای عدالت در قتل های سیاسی تا کنون ناتوان بوده اند.
ترور فوق در ادامه حرکت های دیگر تروریستی در لبنان است که سفارت ایران را هدف قرار داد و همچنین باعث کشته شدن حسن القیس فرمانده ارشد حزب الله لبنان شد. بین این انفجار های فوق بالقوه می توان ارتباط برقرار ساخت و علی القاعده جریان های درگیر و متخاصم در لبنان پشت این اقدامات تروریستی هستند.
تکذیب ها و محکومیت های حزب الله را به خودی خود نمی توان جدی گرفت اما انتساب مسئولیت ترور نیازمند شواهد و مستندات معتبر است و انتشار اسناد و نتایج تحقیقات فرجام آن را روشن می سازد.
ولی این فرضیه که ترور شطح پاسخی به حملات تروریستی بر علیه حزب الله و دولت های ایران و سوریه در لبنان است، امر محتملی است. گروه افراطی عبدالله عزام که متهم به ارتباط با القاعده است مسئولیت عملیات انتحاری در سفارت ایران و ترور القیس را پذیرفته بود.
اما ترور فوق تنش های سیاسی و فرقه ای در لبنان را تشدید نمود. این اتفاق پیامد های جدی در عرصه سیاسی لبنان دارد و به نوعی منطقه را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. در ادامه برخی از پیامد ها شرح داده می شوند.
تشدید نا امنی در لبنان
بعد از شدت یافتن جنگ داخلی در سوریه، امنیت و ثبات در لبنان نیز به مخاطره افتاده است. عملا دامنه درگیری های خونین در سوریه به لبنان نیز کشیده شده است. در طول دو سال گذشته انفجار ها و اقدامات تروریستی متعددی در لبنان بوقوع پیوسته است. این مساله لبنان را وارد مرحله جدیدی از بی ثباتی و نا امنی کرده است و احتمال تکرار منازعات خونین گذشته در این کشور را قوت بخشیده است. قتل شطح این پتانسیل را دارد که زنجیره انفجار ها و اقدامات تروریستی تلافی جویانه را تداوم بخشیده و به مرحله بالاتری از خشونت گسترش دهد.
افزایش ریسک رویارویی خونین در عرصه سیاسی
در دهه گذشته دو طیف متخاصم لبنان در قالب ائتلاف های ۸ و۱۴ مارس در فاز رویارویی سیاسی بودند. اما از سال گذشته علائمی دیده می شود که دال بر تغییر رویارویی به فاز شبه نظامی و یا نظامی است. در حال حاضر عملا دو جریان فوق به صورت غیر مستقیم در داخل خاک سوریه با هم در حال نبرد هستند. حزب الله در کنار ارتش سوریه با مخالفین مسلح سوری می جنگد. المستقبل نیز از گروه های معارض سوری حمایت تسلیحاتی، مالی و سیاسی می کند. ترور فوق می تواند شعله های رویارویی نظامی را افزایش داده و به داخل خاک لبنان بکشاند.
تضعیف دولت لبنان
رشد انفجار ها و عملیات های تروریستی دولت لبنان و موقعیت نجیب میقاتی را به خطر انداخته است. اگر این وضعیت ادامه پیدا نماید سقوط دولت محتمل است اگرچه هنوز قطعیتی ندارد. همچنین ممکن است دولتمردان کنون این کشور و حتی نخست وزیر هدف حملات تروریستی احتمال قرار بگیرند.
افزایش حساسیت ها نسبت به دولت سوریه
ترور شطح در آستانه نشست ژنو۲ تاثیر منفی بر روند صلح در سوریه دارد. در صورتی که دولت سوریه نتواند از خود رفع اتهام نماید آنگاه بدبینی ها نسبت به دولت سوریه و اراده بشار اسد در پایان به جنگ داخلی در سوریه افزایش پیدا می کند. این مسئله حتی قادر است درگیری ها در سوریه را نیز گسترش دهد.
افزایش فعالیت اسلام گرایان افراطی در لبنان
از آنجاییکه بی ثباتی و افزایش میل به استفاده از روش های قهر آمیز پیامد های اجتناب ناپذیر انفجار یاد شده و قتل شطح هستند لذا فضا برای گسترش دامنه تحرکات گروه های نزدیک و یا همسو با القاعده در داخل خاک لبنان مساعد می گردد. رشد فعالیت های اسلام گرایان افراطی در لبنان روند قابل مشاهده ای است که تاثیراتی مخرب محلی و منطقه ای دارد.
رشد کشمکش های فرقه ای
اگر چه حرکت تروریستی فوق و اقدامات مشابه قبلی ماهیت سیاسی دارد اما با توجه به صف بندی های کنونی در لبنان می تواند ابعاد فرقه ای نیز پیدا کرده و آتش درگیری بین سنی و شیعه در لبنان را شعله ور تر سازد. وضعیت خاص لبنان زمینه های مساعدی برای این مساله را دارد. در عین حال عوامل بازدارنده هم هستند ولی اگر کشمکش های فرقه ای از سطح کنونی بالا تر برود، مهار ان امر دشواری خواهد بود.
در مجموع ترور محمد شطح اتفاق ناگوار و تلخی برای لبنان و منطقه خاور میانه بود و بار دیگر چهره کریه ترور و پیامد های ویرانگر آن را برجسته ساخت. البته ممکن است در چارچوب نگرش موازنه مثبت این تلقی بوجود بیاید که با مبنا قرار دادن واقعیت ها و چشم پوشی از ارزش ها، اقدام فوق می تواند خنثی کننده گروه های افراطی سنی باشد و عملا بدینترتیب موازنه حاصل شده جلوی تداوم خشونت ها را بگیرد.
اگر چه این ادعا قابل تامل است اما بعید است که متحقق شود. چون معلوم نیست ترور شطح، اشتیاق اسلام گرایان جهادی برای خروج حزب الله از لبنان را مهار سازد. آنها ممکن است بر عکس انگیزه بیشتری پیدا کنند تا به حملات خود بر علیه حزب الله ادامه بدهند
همچنین حتی اگر این موازنه بازدارنده بدست آید باز موازنه ای شکننده خواهد بود که تضمینی برای بقاء آن وجود ندارد. سوابق قبلی نشان می دهد این نوع خشونت ها تاثیرات بازدارنده ندارند و بر عکس محرک خشونت بیشتر می گردند.
پانویس