مجموعه “ترانه مادری” درشب های متوالی هفته به نمایش در آمد. به نظر می رسد این اقدام با وجود گزینش ساعت نامناسب تا این لحظه با واکنش مثبت مخاطبان روبرو شده است.
ترانه مادری
کارگردان: حسین سهیلی زاده. نویسنده: مسعود بهبهانی نیا، علی اکبربابا لو. مدیرتصویربرداری: محمد افسری. موسیقی: حمید رضا صدری. تدوین: امین عابدی.طراح صحنه و لباس: حسین عالی نژاد. بازیگران: دانیال حکیمی[فرخ]، هما روستا[مادرجون]، فاطمه گودرزی[فرخنده]، الهام پاوه نژاد[همسرفرخ]، مینا لاکانی، محمد حاتمی، محمد عمرانی، حسین سحرخیز، بیتا سحرخیز، سیاوش خیرابی[پویا]، بهروزناجی[بهرام]، علی طباطبایی. تهیه کننده: ایرج محمدی، مهران مهام. محصول: شبکه سوم سیما
فرخنده که با پسرش ، پویا درشهرستان به تنهایی زندگی می کند پس ازقبول شدن پسرش دردانشگاه، به تهران ومنزل پدری اش نقل مکان می کند. احساس مادرانه ی فرخنده برای پسرش دردانشگاه مشکل سازمی شود؛ فرخ هم دراین میان به فکرنقشه ای ست که فرخنده راازپسرش دورکند تا به خانه پدری که ارثیه اوست ، برسد اما…
اراده جمعی همراه با سالاد خلاقیت
نویسنده جهان داستانی اثرش را برامکانی بنا می نهد که کاملا ازجنبه ای رئالیستیک برخوردار است. در واقع او با این که داستانی تکراری را نقل می کند اما از زاویه ای مخاطب را وارد جهان داستانی می کند که او دیگر درگیر کلیشه های رایج نمی شود. رویکردی که نویسنده به احساس مادرانه یک مادر دارد بسیار جذاب و خلاقانه است. او مادری را به تصویرمی کشد که با مهربانی ها و احساسات بیش از حد و اغراق شده خود باعث به هم خوردن تعادل زندگی پسرش می شود. نویسنده با طرح چنین پیش فرضی از سوی مادر جهان داستانی اش، نقبی به امنیت جامعه بیرون از خانه و خانواده ها می زند. در واقع مادر پویا بخش اعظم نگرانی و دغدغه هایش، نا امنی و حال و هوای نامساعد بیرون خانه است. زیرا وقتی که فرزندش در خانه حضور دارد دیگر خبری از آن نگرانی ها و دلواپسی ها نیست.
عنصر دیگری که نویسنده به درستی از آن استفاده کرده است شخصیت پردازی است. شخصیت ها یکباره به معرفی خود نمی پردازند و تصویری تک بعدی از خود ارائه نمی دهند، بلکه نویسنده به تناسب بخش ها و قسمت های داستان بخشی از خصلت ها و ویژگی های شخصیت را نمایان ساخته است. این معرفی و گزینش خصوصیت شخصیت ها هم در ظاهر و هم در رفتار آنها منعکس شده است. به عنوان مثال : شخصیت پویا که پسری با هوش و زیرک در زمینه درسی است و شناخت چندانی ازقراردادهای رفتاری جوانان هم سن و سالش در بیرون از خانه ندارد وقتی با پسرعمه اش بهرام در دانشگاه هم کلام می شود، مخاطب در بخش بعدی داستان، تغییر قابل محسوسی در نوع نگاه و رفتار او مشاهده می کند. او حتی در ارتباط با دختری که در دانشگاه تندیس او را شکسته است، برخوردی متفاوت اتخاذ می کند. این تکنیک و روند تغییری تنها برای شخصیت پویا اتفاق نمی افتد، بلکه در دیگرشخصیت ها هم می توان به چنین نکاتی اشاره کرد.
در بخش کارگردانی هم، سهیلی زاده به تحلیل جامع و کاملی ازچنین تغییر و تحولی درشخصیت ها رسیده است. او در واقع با استفاده از عناصر تصویری خلاء های موجود در متن نوشتاری را کامل می کند. دکوپاژ اثر هم تلفیقی ست از تقطیع ساده و متقاطع، در واقع سهیلی زاده با تجزیه فضای داستانی به دو فضا، متناسب با این دو فضا دکوپاژش را انجام داده است. زمانی که روایت در خانه پویا و مادرش در جریان است ما با نماهایی ساده و ریتمی روان در چیدمان پلان ها رودرروییم، اما وقتی روایت در شرکت فرخ و برج در دست احداث او جریان دارد، ما با نماها و پلانی زاویه دار و ریتمی تند و التهاب آور روبرو هستیم.
نکته قابل تأمل دیگردر کارگردانی سهیلی زاده انتخاب درست بازیگران برای نقش هاست. فاطمه گودرزی درنقش فرخنده، به خوبی تصویرگر مادری حساس و نکته سنج است، گودرزی چهره متفاوتی از خود در این مجموعه ارائه داده است. هما روستا هم در نقش مادرخانواده، پس از دوری نسبتا طولانی از تلویزیون، بازی قابل قبولی ازخود ارائه می دهد. نکته قابل ذکر در بازیگری، بازی روان و جذاب دو بازیگری ست که نقش پویا و بهرام را بازی می کنند. هدایت صحیح کارگردان و هوشمندی این دوبازیگر، ارتباط قابل باوری میان مخاطبان و این دو شخصیت بوجود آورده است.
”ترانه مادری” بیش از آنکه متکی به یک عنصر و فرد باشد، نتیجه اراده جمعی و خلاقانه گروهی ست که به درستی در کنار هم قرار گرفته اند.
وقتی از زمانی موضوع تلاش های برای دستیابی به انرژی هسته ای تبدیل به بحث روز مجامع بین المللی شد، ارگان ها و سازمان های داخلی نیز به تبعیت از سیاست روز دولت به حمایت های عملی و نظری از آن پرداختند. حمایتی که احساسات گرایی و فرصت طلبی بیشتر بر آن غالب بود تا تعقل…
یکی از مهم ترین سازمان ها در این روند، صدا و سیما بود که به سبک و سیاق 3 دهه گذشته هنر را به ابزاری برای تبلیغ قدرت و تحریف واقعیت تبدیل کرد و همزمان دست به تولید چندین پروژه پر هزینه زد. مجموعه “آینه های نشکن” که قبلاً با نام “ فتانه ” شناخته می شد، پس ازاتمام تولیدش بلافاصله وارد چرخه پخش شد و همان طور که انتظار می رفت اولین نکته قابل توجه سریال نگاه بدبینانه و یکسویه نویسنده و کارگردان آن به دخالت جوامع بیت المللی به این امر است.
آیینه های نشکن
کارگردان: سعید سلطانی. نویسنده : علیرضا مسعودی. تهیه کننده: علیرضا جلالی، حمید آخوندی. طراح صحنه و لباس: فروزان جلیلی فر. موسیقی: سعید ذهنی. تدوین: بابک رضا خانی. مدیرتصویربرداری: روح ا… ادیب. بازیگران: ثریا قاسمی، علی قربان زاده[مسعود]، صبا کمالی[سیمین]، مجید مشیری[خسرو]، جمشید شاه محمدی[پدرسیمین]، عاطفه رضوی[ملیحه]، قاسم زارع[محمود] و آزیتا حاجیان. محصول : شبکه دوم سیما.
مسعود که قصد ازدواج با سیمین را دارد، در جستجوی کاری است تا خرج مراسم عروسی اش را تأمین کند. اما محمود برادر او که با گروه جاسوسی غرب در ارتباط است و درسازمان انرژی اتمی مشغول به کاراست، از او دعوت به کارمی کند. سیمین قصد مهاجرت به خارج از کشور را دارد. مسعود قرارداد کاری خود را با سازمان به امضاء می رساند اما…
پارادوکس میان فرم ومحتوا!
موقعیت داستان از سوی نویسنده حول زندگی مسعود و سیمین پی ریزی شده است. روایت زندگی این دو جوان بهانه ای می شود تا مخاطب با داستان اصلی که ماجرای هسته ای ایران و گروه جاسوسی غرب است، مواجه شوند. سیرحوادث داستان و چیدمان اتفاقات از سوی نویسنده به خوبی شکل گرفته است، اما نکته مهمی که باعث از هم گسیختگی این روند می شود، طراحی شخصیت ها و رویدادها از سوی نویسنده است.
”هر نویسنده ای مجازاست از تخیل خود برای خلق اثرش سود جوید، ولی اگرنویسنده ای باعث تحریف واقعیتی شود که در جامعه جاری است، به هنر خیانت کرده است.” نمونه بارز این نکته، شخصیت زنی است که به صورت آن لاین ارتباط سیمین و دوستش را از اروپا زیر نظر دارد. دلیل منطقی چنین عملی از سوی نویسنده در روند داستان اصلی روشن و مشخص نیست. زیرا شخصیت سیمین هیچ ارتباطی با موضوع هسته ای مطرح شده، ندارد.
نکته دیگری که نویسنده کمتر اجازه پرداختن به آن را داشته، نوع فعالیت هایی است که افراد شاغل در سازمان انرژی اتمی دارند. درواقع داستان اصلی یک طرفه و یکسویه پیش می رود، نویسنده تصویر واضح و شفافی از داخل سازمان ارائه نمی دهد و این نکته برای مخاطب به عنوان نقطه مبهمی باقی می ماند.
در بخش کارگردانی، سلطانی استفاده مناسبی از ابزارخود می کند. نماها متناسب با موضوع ها و مکان ها انتخاب و دکوپاژشده اند. اثر از ریتم مناسبی برخورداراست. نکته ای که کارگردان کمتر به آن توجه کرده، فضاسازی رویدادها در داستان، توسط شخصیت های فرعی است. در واقع شخصیت های فرعی کاملا در تضاد با رویداد عمل می کنند و به جای آنکه به حال و هوای صحنه ها کمک کنند، با بازی اغراق شده و ناشیانه خود ضربه مهلکی برسکانس های اصلی داستان وارد می آورند. البته سلطانی این ضعف را تا حدی با استفاده از سکانس – پلان هایی که از شخصیت های اصلی اش گرفته است، بر طرف کرده است.
عنصر دیگری که سلطانی درارتباط با شخصیت های اصلی از آن خوب و به جا استفاده کرده، طراحی حرکات و میزانسن هایی است که او به شخصیت های اصلی داده است. از شخصیت ها حرکات و اعمالی سرمی زند که منطق روایی داستان ایجاب می کند. لباس، عنصر دیگری است که کارگردان به خوبی ازآن استفاده می کند. رنگ وبافت لباس ها متناسب با روحیات شخصیت ها انتخاب شده است.
”آیینه های نشکن” در ساختارتصویری اش دچارهارمونی مناسبی است، اما در ساحت متن و محتوا دچار ایرادهای اساسی و مهمی است که باعث پارادوکسی می شود که جز سردرگمی تماشاگر نتیجه دیگری دربرندارد.