سکوت نکنیم، همه بر این قایق سواریم

نویسنده

نظریه پردازان جنبش‌های اجتماعی معتقدند که اگرچه دولت در نظام‌های غیردموکراتیک (و نه الزاما ‏استبدادی یا توتالیتر) می‌تواند با استفاده از ابزار قهری اعم از قانونی، شبه قانونی یا غیرقانونی در اختیار ‏خود، حکم به انحلال یا ممانعت از فعالیت احزاب، سندیکاها و گروه‌های سیاسی و اجتماعی بدهد اما این مسئله ‏نمی‌تواند به سلب هویت ذاتی و پایگاه اجتماعی یا صنفی خاص این گروه‌ها بینجامد.‏

نفس شکل‌گیری و تشکیل جنبش‌هایی مانند دانشجویی، کارگری، کشاورزی و نظایر آنها در بدنه‌های اجتماعی ‏در وهله اول به معنای برخورداری آنها از پایگاه طبقاتی و اجتماعی مختص به خود و سپس به معنای در ‏جریان بودن یک جنبش اجتماعی کلان و عظیم در جامعه و در کشاکش با نظم مستقر است.‏

همچنین تجربه تاریخی ثابت کرده در کشوری مانند ایران که جنبش کلان اصلاح‌طلبی در آن به‌رغم تمام ‏تمایزها و تفاوت‌های موجود در جریانات و طیف‌های مختلفش، سابقه‌ای بیش از یک قرن دارد، حذف کامل ‏خرده جنبش‌های اجتماعی، حتی در صورتیکه حاکمیت از تمام ابزار قهریه خود استفاده کند هم ممکن نیست.‏
نکته‌ای که پس از غیرقانونی خوانده شدن طیف علامه دفتر تحکیم وحدت توسط وزارت علوم دولت نهم بسیار ‏جلب توجه می‌نمود، سکوت نسبی و آزاردهنده احزاب و تشکل‌های سیاسی اصلاح‌طلب در قبال این موضوع ‏بوده که حاکی از فقدان درک صحیحی از “خطر” در مجموعه نیروهای سیاسی اصلاح‌طلب و ‏دموکراسی‌خواه ایران است.‏

تمام احزاب، اتحادیه‌ها، گروه‌ها و جریانات فعال در جامعه مدنی ایران که تحقق دموکراسی،‌ آزادی و رعایت ‏حقوق بشر را هدف غایی و نهایی خود قرار داده‌اند، باید دو واقعیت کلیدی را مدنظر خود قرار دهند: “نخست ‏آنکه همه آنها فارغ از تمام اختلاف‌نظرات تاکتیکی و راهبردی، ذیل یک جنبش کلان با اهداف و آرمان‌های ‏مشترک تعریف می‌شوند و به عبارت ساده‌تر در یک قایق نشسته‌اند و دیگر آنکه این قایق و سرنشینانش ‏دشمنی مشترک دارند که می‌داند برای غرق کردن این قایق ابتدا باید تک تک سرنشینانش را به دریا بیندازد و ‏خفه کند.“‏

جریان اقتدارگرای حاکم پس از تجربه ناموفق این مسئله بر روی جنبش زنان و معلمان این‌بار به سراغ جنبش ‏دانشجویی و اصلی‌ترین و باهویت‌ترین نماینده آن یعنی دفتر تحکیم وحدت آمده و پس از ناکامی در انحراف ‏افکار عمومی از واقعیت‌های موجود توسط علم‌کردن طیف بی‌هویت شیراز، اکنون شمشیر را از رو بسته و ‏طیف علامه را غیرقانونی می‌خواند.‏

واقعیت این است که ترجمان مهرورزی دولت نهم به عنوان نماینده جریان اقتدارگرای حاکم چیزی جز ‏کینه‌توزی و نفرت علیه جریانات سیاسی آزادی‌طلب و دموکراسی‌خواه نبوده و این دولت از مفهوم عدالت جز ‏شمشیری برای حذف منتقدان و مخالفانش بهره‌ نمی‌برد. دولت مهرورز و اصولگرا در عمل ثابت کرده که به ‏علت تکیه صرف بر تبحری که در فریب افکار عمومی دارد، از هر جریان، رسانه و به طور کلی صدایی که ‏می‌تواند افکار عمومی را متوجه ترفندهایش کند،‌‌ می‌هراسد و چون تحمل شنیدن این صداهای ناهنجار را ‏ندارد، راهی جز حذف و سرکوب را برای مقابله با آنها برنمی‌گزیند.‏

در چنین شرایطی است که محافظت از قایق جنبش اصلاح‌طلبی ایران از خطر غرق شدن راهی جز اتحاد تمام ‏سرنشینان آن در برابر دشمن مشترک ندارد. در زمانی که مسئولان ارشد دولت نهم صراحتا طیف علامه را با ‏نهضت آزادی ایران مقایسه و بر غیرقانونی بودن آنها تاکید می‌کنند، مشخص می‌شود که پروژه‌ای برای حذف ‏کلیه جریانات و گروه‌های منتقد به بهانه غیرقانونی اعلام کردن آنها در جریان است که سکوت هرکدام از ‏احزاب و جریانات سوار بر قایق در قبال آن، غرق شدن قایق و سرنشینانش را به دنبال دارد.‏

فارغ از اینکه جریانات دانشجویی باهویتی مانند دفتر تحکیم وحدت اساسا مشروعیت خود را از حکومت اخذ ‏نکرده‌اند که اکنون با خواست آن از دستش بدهند، لزوم موضع‌گیری صریح، شفاف و قاطع مجموعه نیروهای ‏دموکراسی‌خواه و اصلاح‌طلب در برابر پروژه خزنده اقتدارگرایان به شدت احساس می‌شود. سکوت در برابر ‏چنین پروژه‌ای، نتیجه‌ای جز اعطای جسارت و امکان به دشمن مشترک برای ادامه آن ندارد؛ آنگاه دیگر ‏مشخص نخواهد بود که نوبت بعدی از آن کیست…‏