در 13 آبان پیش رو، چشم ایران و جهان به ایرانیان است.بار دیگر قرار است ایرانیان به خیابانها بیایند،با مهر و مسالمت و با صلح و آرامش شهرها را در اختیار بگیرند،شهرهایی که از آن ما هستند و اینک در اشغال دولتی غاصبند. نه تنها چشمهای جهانیان در 13 آبان به ما دوخته شده اند و می کوشند تا ویژگیهای این جنبش سبز برآمده در خاک میهن را رصد کنند بلکه چشمهای ما نیز به یکدیگر دوخته شده اند همانگونه که در روز قدس چنین کردندو کردیم. روزقدس تنها روز به خیابان آمدن دوباره مردم ایران نبود، روز پرده برداری از بخشی از دکترین سیاست خارجی جنبش سبز مردم ایران بود،روزی که درآن مردم با برگزیدن شعارنه غزه نه لبنان جانم فدای ایران از میان بی شمار شعارهای مطرح شده به اولویت منافع ملت ایران در برابر سیاست خارجی فلسطین محور آری گفتند و نشان دادند که اگر چه با ظلم وستم درهر جای جهان مخالفند اما باور دارند که سیاستهای یک دولت می باید پیش از هر چیز در چارچوب منافع ملی مردمش باشد .
اینک 13 آبان پرده دیگری از رونمایی از جنبش سبزمردم ایران، پیش چشم جهان و ایران است . جنبش سبز درحال رشد ونمو است. می توان پیشاپیش حدس زد که این جنبش واجد چه ویژگیهایی هست اما اینها همه تنها حدسهایی نامطمئنند.این روزها روزهایی هستند که فردادر زیر دستان ما ورز داده می شود و ساخته می شود بیش از هر زمان دیگری. از این رو در انتخاب نوع حرکت باید محتاط و دوراندیش بود. 13 آبان روز حمله به سفارت آمریکا از جانب دانشجویان خط امام است و درتمامی این سالها نماد آمریکاستیزی بوده است. جنبش سبز جنبشی است شبکه ای؛ مردمانی از تبارهای مختلف با عقایدی متفاوت خود را همراه آن می دانند.بخشهایی از این جنبش همچنان آمریکاستیزانی پر و پاقرصند ،چه در بخش مذهبی جنبش چه در بخش لائیک جنبش. آمریکاستیزی اما در این سی سال منطبق با منافع ملی ما نبوده است و امروز هم نیست. عمده دانشجویان پیروخط امام اینک از اصلاح طلبانند وبخشهایی از آنان اینک در زندانند.اشتباه بزرگی است اگر کسانی بکوشند سیاستمداران زندانی را در روز 13 آبان به عنوان قهرمانان مبارزه با آمریکا و عاملین اقدام براستی تاسف بار گروگانگیری مطرح کنند و به این دلیل از آنان تجلیل کنند. جنبش سبز مردم ایران چنان که در روز قدس نشان داد جنبشی ملی،دموکراسی خواه و صلح طلب است و این از آنچه دانشجویان پیروخط امام در سی سال پیش طلب می کردند فرسنگها فاصله دارد. مبادا نام محسن میردامادی به عنوان آن کسی که از دیوارهای سفارت بالا رفت و کارمندان آمریکایی را 444 روزبه گروگان گرفت واین همه هزینه به یک کشور و ملت تحمیل کرد مطرح شود . محسن میردامادی می تواند به عنوان دبیرکل در زندان حزبی اصلاح طلب و دموکراسی خواه که خواهان تعامل ایران با تمامی جهان در پرتو منافع ملی است مطرح شود. میان این دو فرق بسیار است، هم برای خود ما و هم در چشم جهان.
جنبش سبز مردم ایران ملی است ،ریشه در خاک میهن دارد و درونزاست از این رو نه شرقی است ونه غربی، قدرتهای بزرگ اگر در سیاستهایشان خواسته های اکثریت مردم ایران را در نظر بگیرند فبها المراد و نعم المطلوب و اگرنگیرند و بخواهند با این دولت کودتا بسازند تنها عرض خود می برند و زحمت ما می دارند،راه پیروزی اگر چه سخت تر و سنگلاخ تر می شود اما راهی که ما امروز می پیماییم راهی است که شکست ندارد. خواست جنبش سبز یک دولت سبز ملی است؛ سبز از آن رو که جنبش سبز جنبشی دموکراسی خواه و تکثرگراست و ملی از آن جهت که دولتی باشد برآمده از رای ملت برای پاسداری از منافع ملی در عرصه جهانی.