فیلم روز♦ سینمای ایران

نویسنده
جمشید کمالی

‏سرانجام پس از 3 سال تاخیر هفتمین فیلم بلند محمد علی نجفی در گروه سینمایی استقلال به نمایش در آمد. محمدعلی ‏نجفی در نشست مطبوعاتی فیلم در جشنواره بیست ‌و چهارم از زاگرس- که فراز و فرودهای کاری، بومی و عاطفی ‏گروهی از مهندسین سدسازی را در پروژه “کارون 3” روایت می کند- و ابداع مدیوم تازه ای در سینما با این فیلم سخن ‏گفته و نگرانی خود را تاثیرگذاری فیلم بر مخاطب اعلام کرده بود. و اینک پاسخ خود را با فروش 3 و نیم میلیون ‏تومانی فیلم گرفته است…. ‏

zagros1.jpg


‎ ‎زاگرس‎ ‎

تهیه کننده و کارگردان: محمدعلی نجفی. فیلمنامه: شادمهر راستین-گروه تحقیق و طراح اولیه: اصغر هاشمی، فریدون ‏جیرانی، جلال الدین دری، صالح نجفی. موسیقی: سارا نجفی. مدیر فیلمبرداری: حسن کریمی. تدوین: مصطفی خرقه ‏پوش. طراح صحنه و لباس: محسن شاه ابراهیمی. بازیگران: رضا کیانیان[مهندس کیهانی]، مریلا زارعی[مهندس ‏زندی]، کیهان ملکی[مهندس صولت]، قاسم زارع، رعنا آزادی ور، بابک حمیدیان، سهراب سلیمی، بهرام ابراهیمی و ‏علی نصیریان[خان بختیاری].‏

مهندسان مشغول تکمیل و راه اندازی سد و نیروگاه کارون 3 هستند. مهندس کیهانی که به تازگی مدیریت پروژه را بر ‏عهده گرفته است می کوشد تغییراتی در شیوه مدیریت کارگاه ها بدهد تا بازده کار بالا برود. او در این پروژه با خانم ‏مهندس زندی برخورد می کند. 20 سال پیش هنگامه زندی نامزد کیهانی بوده و به دلیل شرایط خاص روز، مهندس ‏کیهانی همه چیز را رها کرده و به جبهه رفته است و حالا آنها با هم روبرو شده اند. هنگامه زندی به دلیل حضور ‏مهندس کیهانی قصد ترک کار و رفتن به تهران می کند، اما مهندس کیهانی می کوشد او را به ماندن ترغیب کند. از ‏طرفی پیشرفت کار با دو مانع جدی روبروست: اعتراض مردم بومی به تغییرات ناگهانی شیوه زندگی شان و عقب بودن ‏کار نیروگاه نسبت به زمان بندی کل کار… برای مشکل نخست مهندس کیهانی از یکی از مهندسان محلی کمک می گیرد ‏و برای مشکل دوم مهندس صولت همسر سابق هنگامه زندی را به کارگاه دعوت می کند. در نهایت با تمام کارشکنی ها ‏پروژه راس زمان مقرر گشایش می یابد.‏

‎ ‎عظمت برباد رفته‏‎ ‎

محمدعلی نجفی متولد 1324 اصفهان، دارای مدرک کارشناسی ارشد شهرسازی و معماری از دانشگاه ملی است. وی ‏فعالیت هنری را با نمایش “سربداران” در حسینیه ارشاد آغاز کرد و بعد ها بر همین اساس یکی از بزرگ ترین ‏مجموعه های تلویزیونی را ساخت. وی کار خود را پس از تاسیس “آیت فیلم” با همکاری انجمن اسلامی مهندسین در ‏سال 1356 کارگردانی فیلم “جنگ اطهر” در سال 1358 آغاز کرد. گزارش یک قتل، پرستار شب، زمین آسمانی ‏و….. فیلم هایی است که نجفی مقابل دوربین برده است. ‏

محمد علی نجفی آن چنان که در عرصه تلویزیون موفق بوده، نتوانسته کارهای قابل قبولی را در سینما جلوی دوربین ‏ببرد. برخی ساخته های او در دهه 60 همانند گزارش یک قتل توانست بعد از کار عظیم سربداران در سیما برای او ‏جایگاهی در سینما پدید آورد، اما بعد ها این اتفاق آن چنان که باید تکرار نشد. نجفی از آن دسته سینماگرانی به شمار می ‏آید که کار در سینما را با حرکت های سیاسی و ایدئولوژیک آغاز کرد و جزو مدیران نخستین سینمایی ایران پس از ‏انقلاب نیز محسوب می شود. بعد ها که تمامی فیلمسازان هم اندیش او دچار تغییر و تحول شدند، نجفی میان چندگانگی ‏باقی ماند. از یک سو دوست دارد با توجه به مقتضیات روز برای مخاطب خود، داستانی حرفه ای را تعریف کند و از ‏سوی دیگر پای از عقاید مذهبی خود نیز پس نکشد.‏

زاگرس حاصل همین چنگانگی است. فیلم 3 سال پیش ساخته شده است. کاری که ساخت آن از سوی وزارت نیرو به ‏نجفی پیشنهاد شد و قرار بود نمایشگر عظمت ساخت سد کارون 3 باشد. هزینه گزافی نیز صرف تولید فیلم شد. اما ‏حاصل کار نه تنها منتقدان که حتی مردم عادی را هم راضی نکرد. اشکال از آنجا شروع شد که فیلمنامه چند دست بین ‏نویسندگان مختلف گشت و هربار داستانکی جدید به داستان های آن اضافه شد. نجفی برای اینکه فیلم را از انگ سفارشی ‏بودن برهاند، آنقدر فیلمنامه را پر از حواشی کرده که تقریباً مسئله اصلی میان این داستانک ها مدفون شد. ‏

zagros2.jpg


از سوی دیگر نجفی نتوانست به جز بازیگران اصلی فیلم یعنی کیانیان، زارعی و نصیریان بازیگران مناسب این پروژه ‏را برای نقش های فرعی انتخاب کند. بنابراین در بیشتر صحنه ها بار اصلی بازی ها روی دوش این سه نفر است و ‏توزیع مناسبی در این راستا صورت نمی گیرد. ریتم فیلم از همین جا دستخوش ملال می شود و تماشاگر در مواجهه با ‏داستانی که باید سرشار از حرکت و هیجان باشد دچار کسالت می شود. چنین فیلم هایی در سینمای هالیوود دارای الگوی ‏معینی هستند، اما نجفی آنقدر در رابطه عاطفی بین شخصیت ها غرق می شود که رعایت الگوهای لازم تقریباً به ‏فراموشی سپرده می شود. نیمی از داستان به مرور عشق گذشته کیهانی و زندی می گذرد. نیمه دیگر هم به میانجی گری ‏کیهانی برای حل اختلاف میان صولت و زندی. در این بین تنها چند بار آنها به کارگاه ساخت سد می روند و آن را ‏بازبینی می کنند. با توجه به اینکه نجفی بودجه قابل توجهی نیز در اختیار داشته حداقل با چند حادثه زایی می توانست در ‏یک نگاه ساده فیلم خود را هیجان انگیزتر کند. داستان عاطفی میان شخصیت های فیلم می توانست در تهران و در ‏فضایی آپارتمانی نیز رخ دهد.‏

zagros3.jpg

از سوی دیگر انتخاب کریمی به عنوان فیلمبردار نیز برای این پروژه کاری اشتباه بوده است. نجفی مناظری در اختیار ‏داشته که می توانسته از آنها به خوبی برای خلق چشم انداز های زیبا بهره گیرد. اما در فیلم به هیچ وجه از عظمت ‏تصویری خبری نیست. حتی ابهت خود سد می توانست دستمایه خوبی برای خلق تصاویر ماندگار باشد که عملا چنین ‏نمی شود و کار در حد چند نمای ساده باقی می ماند. ‏

حال اگر بخواهیم تمام هدف ساخت فیلم را به فراموشی بسپاریم و فیلم را در حد مثلث عشقی پدید آمده نیز مورد بررسی ‏قرار دهیم نیز با ضعف های مختلفی رو به رو می شویم. داستان این مثلث عشقی تا نیمه های داستان آغاز نمی شود. ‏یعنی تماشاگر از جایی با داستان رو به رو می شود که پای صولت به داستان باز شده و این اتفاق تقریبا از نیمه های فیلم ‏رخ می دهد. همین مسئله سبب می شود شناختی را که تماشاگر با روحیات کیهانی و زندی داشته نسبت به صولت نداشته ‏باشد و با توجه به عدم توانایی کیهان ملکی برای ایفای این نقش عملا کفه ترازو به نفع کیانیان و زارعی سنگین تر می ‏شود. با توجه به پیشرفت کار سد و سنگینی حضور خان بختیاری برای مقابله با ساخت این سد، صولت نه تنها مورد ‏پرداخت لازم قرار نمی گیرد که از دست می رود.‏

ساخت فیلم های سفارشی در تمام دنیا امری مرسوم است. همه نیز می کوشند به شکل غیر مستقیم آن را نمایش دهند ‏مانند فیلم هایی که سینماگران جهان درباره ماشین ‏BMW‏ ساختند و امروز به عنوان یک بسته آموزشی در دانشکده ‏های سینمایی مورد تدریس قرار می گیرد. اما نجفی در این کار نه توان پای بندی به وعده اش به سفارش دهندگان را ‏داشته و نه قدرت ان که تماشاگر عام را سرگرم کند…‏