زن چاق فرمانبر چادری

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

قدیمها در تعریف زن خوب و مرد خوب می گفتند “مرد باید کچل باشه، اخمو و بد اخلاق” و “زن باید خوشگل باشه، سفید و کمی چاق” ولی در حال حاضر تعریف زن و مرد در میان مسئولان جمهوری اسلامی و طرفداران آن تغییر کرده، چنانکه می گویند “زن باید تپل باشه، تو خونه با چادر” و “مرد باید ریشو باشه، بزن بهادر” به همین خاطر است که برادر محمود کریمی مداح گفته است که: “زنان چادری نیازی نمی بینند که لاغر شوند.” البته ما هم نیازی نمی بینیم که این زنان لاغر شوند، چون به ما ربطی ندارد، ولی معلوم نیست این موضوع چه ربطی به آقای کریمی دارد. منتهی نمی فهمیم این بانوان عفیفه محترمه ای که وقتی با چادر برای عروسی و مهمانی می روند، وقتی لباس شان را در قسمت زنانه عوض می کنند، برای چی این همه به خودشان می رسند و تا موهای دماغ شان را هم فر ششماهه می زنند. البته شاعر جدید التاسیسی گفته است: “زن چاق و فرمانبر با حجاب، کند شخص مداح را غرق آب” البته در اینجا شخص مداح اینقدر به ریسمان یا هر چیز دراز دیگر اهل بیت، منظور همین بیت امروزی آقای خودشان است، چنگ می زنند که یا ریسمان پاره می شود یا از غرق شدن نجات پیدا می کنند….. شرمنده، من نمی دانم چرا بعد از آن حرف های آقای مطهری راجع به ساپورت و حجم بدن زنان، چرا در این روزها دائم در مورد بانوان مطالب حجیم می نویسم، باز خدا را شکر که مسافر هستیم و نماز نمی خوانیم وگرنه هر چه قنوت ببندیم خشم غالب می شود و نماز باطل. 

 

مردان بدون زنان

واقعا فکر کنید اگر زنان وجود نداشتند، این همه مدیران و سران و آفتابه لگن های بیکار و سردار و سرکار جمهوری اسلامی به چی فکر می کردند؟ و آخر کار می خواهند با زنان ایرانی چه کنند؟ دقت کنید به همین آقای ناصر رفیعی، عضو هیات علمی “ جامعه المصطفی” که نمی دانم این یکی دیگر چه کوفت جدید التاسیسی است که گفته است: “تا زمانی که ضرورت ندارد، نباید زنان در هر شغل و مجموعه ای حضور داشته باشند، این با غیرت اسلامی سازگار نیست.” وی از پرسه زدن غیر ضروری زنان در خیابانها هم انتقاد کرده است. البته من نمی دانم حضور زنان به عنوان استاد دانشگاه، کارشناس شهرداری، کارمند شهرداری، شهردار و فرماندار، عضو شورای شهر و حضور فعال شان به عنوان کارگردان سینما، فعال در حوزه موسیقی و تلویزیون و هنرهای مختلف و مطبوعات و کتاب و نشر و همه جای کشور، غیر ضروری است یا حضور بسیاری از زنان ایرانی در سر خیابان و به دنبال مشتری فحشا، حضور زنان فقیر بغل خیابانها، حضور زنان معتاد در گوشه محله های حاشیه شهر، اصلا نمی فهمم آن آقای باغیرتی که ۶۰۰ هزار فاحشه را که ۱۲ درصد شان شوهر دارند در کشور نمی بیند، و به غیرت اش برنمی خورد که تنها علت یا علت اصلی فاحشه شدن بسیاری از زنانی که دوست ندارند از این راه زندگی کنند، آقایانی است که هشت سال است که شعار اخلاق و غیرت دادند و فاحشه زیر پانزده سال تربیت کردند. یعنی باید مجلس و قوه قضائیه و بخشی از دولت و روحانیون و رهبر کشور و رئیس جمهور سابق کلاه شان را دو متر بگذارند بالاتر که حداقل بفهمند که آدمی که دورش پر از فاحشه است، غیرتش با مدیرکل شدن یا معلم شدن یا استاد شدن یا کارمند شدن یک بانوی هموطن تحریک نمی شود.

رسول خضری نماینده مجلس: در کشور ۳۰ درصد افراد پروتئین و انرژی کافی دریافت نمی کنند. پنج درصد مردم دچار کمبود رژیم غذایی هستند و ۳۰ درصد آنها از گرسنگی سلولی رنج می برند. مردم غذاهایی می خورند که کیفیت ندارد و کالری بالا دارند. ۱۵ درصد جامعه چاقی دارند. ده درصد قند بالای نرمال دارند. ۳۲ تا ۳۳ درصد جامعه کلسترول شان بالای حد نرمال است و ۲۰ درصد خانواده ها ناامنی غذایی دارند.

 

ببوس، گازش نگیر

فالس نیوز که گاهی اشتباها فارس نیوز یا همان خبرگزاری فارس خوانده می شود اخیرا شیوه جدیدی در مدیریت کشف کرده است. البته این شیوه صد سال قبل در کل کشور بسیار رایج و تا همین سالها در بسیاری از خانواده ها جریان داشت و در برخی مدارس هم اتفاق می افتاد. ولی در سال ۱۳۹۳ شمسی مصادف به ۲۰۱۳ میلادی ممکن است آدم خبر کتک خوردن یک بچه توسط معلم عقده ای مریضی را بشنود یا حتی خبر بخواند که در شیراز کسی را به جرم روزه خواری شلاق زدند یا در عرق کودکی را بخاطر روزه خواری شلاق زدند، ولی اگر دبیر سرویس عکس یک خبرگزاری سه عکاس بالغ و با شعور کشور را بخاطر اعتراض به تخلف مدیر کتک بزند…. نه برادر من! شوخی نمی کنم که. طرف برداشته چنان کتک زده که یک عکاس خبرگزاری فارس تمام دندان و گردن و پشت سرش زخمی شده و این عکاس محترم عکس اش را در صفحه فیسبوکی منتشر کرده است. البته قضیه کتک زدن این عکاس به گفته همکارانش دفعه اول نبوده و آقای دبیر سرویس عکس ظاهرا بارها قبلا عکاسان این خبرگزاری را کتک زده است. البته من دقت نکردم که این خبر مربوط به چه زمانی است، ولی در هر زمانی بعد از قرن دهم هجری و بعد از قرون وسطای میلادی باشد، اتفاقی احمقانه است که حتما باید درباره اش نوشت. واقعا طرف نمی تواند بفهمد که یک رئیس اگر از کارمندش ناراضی است او را اخراج می کند، نه اینکه گازش بگیرد. طرف عکاس است، برده که نیست. من تا زمانی که این مدیر تغییر نکند هر روز در موردش می نویسم و عکس اش را منتشر می کنم و هر کاری از دستم بربیاید. مرد حسابی، ببوس، گازش نگیر!

 

رای منفی مموتی

طرف کلی منت سر آدم می گذارد که اگر تو رفتی لندن و در دانشگاه کمبریج درس خواندی بخاطر این بود که من تو را از دانشگاه اخراج کردم و تو را شش ماه زندانی کردم و در زندان چنان کتک زدم ات که گوش راستت ناشنوا شد. خب! برادر من! این چه منتی دارد؟ بابای بچه، بچه بابا را کتک بزند و از خانه بیرون کند تا او از خانه فرار کند و وقتی از خانه فراری شد ورفت به یک شهر دیگر و با بدبختی شروع به تحصیل و کار کرد و بعد متخصص شد و میلیونرهم شد و به جاهای خوبی رسید، پدر کتک زن بی ادب نادان بعد از سی سال عمل نکردن به مسئولیتش، زبانش سه متر دراز باشد که اگر من تو را از خانه بیرون نکرده بودم، تو هیچ وقت به اینجا نمی رسیدی. شده حکایت آقای امیر محبیان که گفته است: “روحانی رای خود را مدیون وجه منفی احمدی نژاد است.” خب؟ که چی؟ وجه منفی و بدی های رئیس جمهوری که مملکت را غارت کرد و حیثیت کشور را به فاک فنا داد هم منت دارد؟ تمام شاهکار محافظه کاران و اصولگرایان و رهبری این بود که عقل نداشته شان را گذاشتند روی هم، شد ۱۶۵ سانت احمدی نژاد که تنها چیزی که داشت وجه منفی بود و مردم بخاطر این وجه منفی به جلیلی و قالیباف و ولایتی و بقیه که بوی رهبری می دادند رای ندادند و به نامزد منتخب خاتمی رای دادند. البته آقای محبیان این طوری هم می تواند بگوید که انتخاب احمدی نژاد مدیون وجوه مثبت خاتمی بود. یعنی اگر خاتمی آدم مفیدی نبود مورد دشمنی محافظه کاران و رهبری قرار نمی گرفت و بخاطر اینکه او و نزدیکانش مثل هاشمی و کروبی و موسوی نباشند، به احمدی نژاد رای دادند. این هم می شود. البته منصور حقیقت پور، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس هم گفته است: “احمدی نژاد اقتصاد و سیاست کشور را به نابودی کشاند.” خیلی هم ممنون، دست اصولگرایان و سوسولگرایان پوزیسیون و اپوزیسیون و تندروهای اصلاح طلب درد نکند که این نان را توی دامن ما گذاشتند. البته آقای رضا نقوی، رئیس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه هم گفته است: “بعد از انتخابات ۹۲ حزب الله سرخورده شده است.” خیلی هم عالی. چشم شان کور، دنده شان نرم، هشت سال لاشخورها ساندیس و رانت خوردند و پورشه سواری کردند و خاک به چشم بهترین آدمهای کشور پاشیدند، موجودات وامانده ای مثل قدیانی که اگر احمدی نژاد نبود باید می رفتند توی خیابان کفش مردم را واکس می زدند، یا معلم انشای سال اول راهنمایی می شد، راه به راه در اینجا و آنجا نطق کند و عکس زخم سرش را بمالد توی چشم مردم و دستمزد زخمی شدنش را در روز کشتن مردم خوب کشور بگیرد….. یکی مرا از برق بیرون بکشد، داغ کردم. اصلا بی خیال. راستی شما به روح و پرواز آقای بهجت اعتقاد دارید؟  

 

دیکته دیکتاتور و زاویه مهندس

واقعا این حرف طلایی را باید با آب طلا نوشت و فرستاد بایگانی. مرتضی طلایی بعد از چهار سال که سه سالش دعوای خیابانی بوده، پنج هزار نفر حامی موسوی از یک هفته تا چهار سال زندان رفتند، بعد از اینکه صد هزار نفر از بچه های جنبش سبز حامی موسوی از کشور مجبور به فرار شدند، بعد از اینکه هزاران حامی موسوی از دانشگاه و سازمانهای دولتی و حتی سینما و فوتبال کنار گذاشته شدند، و بعد از اینکه حداقل صدها هزار نفر، میلیونها نمی گویم، صدها هزار زن و مرد حامی موسوی توی خیابان کتک خوردند و زخمی شدند و از پل پرت شدند پائین و زیر ماشین نیروی انتظامی له شدند و توی خوابگاه دانشجویی تا سرحد مرگ کتک خوردند و صد نفرفقط در همان یک ماه اول کشته شدند، و بعد از اینکه میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد و مهدی کروبی سه سال بیشتر است که در خانه شان تحت حصر خانگی هستند، تازه آقای مرتضی طلایی گفته: “میرحسین موسوی با ولایت فقیه زاویه داشت.” این کجایش زاویه است. طرف کاملا عمود رفته توی شکم میرحسین موسوی، این که کاملا عمود است. حداقل نود درجه زاویه دارد. اگر نگوئیم ۱۸۰ درجه.