در مواجهه با وضع سیاسی ـ اجتماعی امروز ایران، راههای سیاستورزی چندان متکثر نیست. بهنظر میرسد در وضعی که استبداد دینی متکی بر درآمد نفتی و خشونت و ارعاب همچنان سایهگستر است، میتوان چهار راه (نوع) کنش را از یکدیگر تفکیک کرد: انفعال و سکوت؛ همراهی و تمکین؛ براندازی با حمایت خارجی؛ و تغییر درونزا و ملی.
راه نخست، انفعال و سکوت، وضعی قابل پیشبینی است. سرکوب و خفقان سیاسی که شدت بگیرد، ارعاب که تداوم یابد، و خشونت که پیوسته شود، پیامدهایی دارد که چندان غیرطبیعی نیست. “در خود فرو رفتن” کنشی طبیعی است که در اکوسیستمها نیز کم شاهد ندارد. این سکوت و خاموشی و انفعال پیشه کردن میتواند برای حفظ سلامت فرد مورد تمسک قرار گیرد؛ بهخاطر برآوردی که فرد از “هزینه ـ فایده”ی اقدام سیاسی دارد، متحقق شود؛ ریشه در وضع روانی کنشگر و افسردگی و پریشانخاطری وی داشته باشد؛ به دلیل یأس از امکان تغییر صورت گیرد؛ مستمسکهایی عرفانی یابد؛ و یا برای تأمین منافع کوتاهمدت شخص، و به اتکای مقولهها و محورهایی همراستا رخ دهد.
این انفعال و کنارهگیری از سیاست و سیاستورزی میتواند در داخل یا حتی خارج ایران ـ که فرد بهظاهر آزاد است ـ بهوقوع پیوندد.
با بالا رفتن هزینهی اقدام سیاسی، که البته توسط تمامیتخواهان و حاکمیت سرکوبگر، بهگونهای آگاهانه انجام میشود، ریزش از کنشگران مدنی، صورتی عادی مییابد. دست شستن از سیاست و تلاش برای تغییر وضع نامطلوب، میتواند با “مهاجرت” به درون خویش (افسردگی و پژمردگی روانی و انفعال و کنارهگیری از متن جامعه) یا با مهاجرت به خارج همراه شود؛ مهاجرتی به قصد گریز از وضع ناگوار موجود، که توأم میشود با کنار گذاشتن سیاستورزی. “فرار”ی که طبیعی است و در اکوسیستمها نیز پر مثال.
راه دیگر، همراهی و تمکین با وضع موجود است. موجود تحت فشار و زیر سرکوب پیوسته و خشونت دائمی و ارعاب مزمن، بهدلایل گوناگون، ازجمله برای تغییر وضع خود، و رهایی از فشار سهمگین، آسانترین راه را در همسویی و همراهی با سیستم سرکوبگر و پناه بردن به آغوش بهظاهر امن وی میبیند. اینجا جایی است که او امنیت دارد، و البته رفاه و آسایشی که حکومت استبدادی ضامن آن است. همگامی با سامان مستقر و تسلیم شدن به حاکمیت سرکوبگر البته میتواند متأثر از تحریف حقیقت و شستوشوی مغزی باشد و نیز در منافع اقتصادی و منزلتی مترتب بر این همراهی ریشه داشته باشد.
نیمنگاهی به بازیگران سیاسی در ایران امروز، فهرست نه چندان کوتاهی از این گونه کنشگران را ردیف میکند که ضرورتی به یادکرد از آنان در اینجا نیست.
راه سوم، تلاش برای تغییر وضع ناگوار موجود با کمک دولتهای دیگر و امداد از بیگانه است. بخش مهمی از کسانی که در پی براندازی سامان استبدادی مستقر در کشور هستند، بهدلیل فقدان پایگاه اجتماعی معنادار در متن جامعه مدنی، چاره را در توسل جستن به قدرتهای خارجی دیدهاند. برای این گروه از کنشگران، هدف تغییر رژیم سیاسی در ایران با هر وسیله و استمداد از هر روش ـ هرچند خشونتآمیز ـ است. گروهی از اینان حتی از سوق دادن وضع ایران به سوریه و لیبی پروایی ندارند، و سوگمندانه چونان تیغهی دوم قیچی، منافع ملی و استقلال ایران را هدف قرار دادهاند. تیغهی نخست و مکمل نگاه آنان، روش و بینش تمامیتخواهانهی مسلط در حاکمیت سیاسی است، که تنها دغدغهی تداوم اقتدار غیردموکراتیک خود دارد و از پی گرفتن راه غیرانسانی اسد و قذافی ابایی ندارد.
راه آخر، تغییر مسالمتجویانه و ملی است. این مسیر البته رهروان گوناگونی را در خود جای داده است؛ آنهایی که به اصلاح باور دارند و تغییر درازمدت حاکمیت سرکوبگر را با استفاده از کریدورهای انتخاباتی و ورود هرچند اندک و تدریجی به ساختار سیاسی قدرت، میسر میبینند (عمدتا دوم خردادیها و اصلاحطلبان انتخابات محور)؛ کسانیکه به آگاهیبخشی و تقویت جامعه مدنی برای اثرگذاری آن در درازمدت و پیشبرد دموکراتیزاسیون باور دارند (عمدتا کنشگران مدنی و روشنفکرانی که آگاهی بخشی را در دستور کار خود قرار دادهاند)؛ و کسانی که میکوشند مبتنی بر نیروی اجتماعی و با نگاهی جامعهمحور و با تکیه بر شبکههای اجتماعی و کانونهای مقاومت و جامعه مدنی، مطالبات خود را به حاکمیت تحمیل، و گذار به دموکراسی را متحقق کنند (عمدتا اصلاحطلبان سبز و حامیان جنبش سبز).
کنشگرانی که در گروه آخر قرار میگیرند البته در مسیرهای گوناگون و به شیوههای متفاوتی در حال سیاستورزی هستند، اما شاید مهمترین وجه اشتراک آنان، باورشان به تغییر درونزا، کنش غیرخشونتآمیز، و حفظ استقلال در عمل سیاسی باشد. طیف متکثری از روشنفکران مستقل گرفته تا نیروهای سیاسی مشهور به دوم خردادی، اصلاحطلب، سبز، و حتی برخی از مخالفان نظام سیاسی که در پی تغییر تمام و کمال آن هستند، در این حوزه قابل اشاره هستند.
باورمندان به لزوم تغییر وضع موجود، که نگاهی ملی دارند و با وجود همهی فشارها و تهدیدها، مأیوس نشدهاند و در داخل یا خارج از ایران تلاش و راهبرد خود را مجدّانه تعقیب میکنند، میکوشند از خشونت پرهیز نمایند و با روشهای مسالمتجویانه و مدنی، چشمانداز مطلوب خویش را بهگونهای “ملی” تحقق بخشند.
در برابر استبداد دینی مسلط، چهار راه یاد شده پیش پای شهروندان ایرانزمین گشوده است.